جان ما بر آتش و گيسوي جانان تافتست شاعر : خواجوي کرماني سنبلش در پيچ و ما را رشتهي جان تافتست جان ما بر آتش و گيسوي جانان تافتست همچو ثعبان برکف موسي عمران تافتست آن دو افعي سياه مهره بازش از چه روي زلف هندويش چرا نعلم بدانسان تافتست جادوي مردم فريب او چو خوابم بسته است آن طناب چنبري بهر چه چندان تافتست گر نميخواهد که ما را رشتهي جان بگسلد همچون ماه چارده در کنج ويران تافتست مهر رخسار تو در جان من شوريده دل کز شب زلف تو چون شمع شبستان...