جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست

جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست شاعر : خواجوي کرماني دلم از آتش هجر تو کباب افتادست جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست هر که از چشم و رخت بي خور و خواب افتادست گر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست
جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست
جانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست

شاعر : خواجوي کرماني

دلم از آتش هجر تو کباب افتادستجانم از باده‌ي لعل تو خراب افتادست
هر که از چشم و رخت بي خور و خواب افتادستگر چه خواب آيدت اي فتنه‌ي مستان در چشم
همچو کبکيست که در چنگ عقاب افتادستباز مرغ دل من در گره زلف کژت
دلم از چشم تو در عين عذاب افتادستاي که بالاي بلند تو بلاي دل ماست
تن من همچو خسي بر سر آب افتادستدست گيريد که در لجه درياي سرشک
که خرابي من از باده‌ي ناب افتادستخبر من بسر کوي خرابات بريد
بنگر اين پشه که در جام شراب افتادستتا چه مرغم که مرا هر که ببيند گويد
حبذا دعد که در چنگ رباب افتادستخرم آن صيد که در قيد تو گشتست اسير
برسرکوي خرابات خراب افتادستاي حريفان بشتابيد که مسکين خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط