طفل بود در نظر پير عشق شاعر : خواجوي کرماني هرکه نگردد سپر تير عشق طفل بود در نظر پير عشق جان که بود شارح تفسير عشق دل چه بود مخزن اسرار شوق کي شنود زمزمهي زير عشق هر که ندارد خبري از سماع ميشنوم نعرهي تکبير عشق دم بدم از گوشهي ميدان جان خون من سوخته با شير عشق دايهي فطرت مگر آميختست دام منه بر ره نخجير عشق تيغ مکش بر سر مقتول مهر عين جنونست بتقرير عشق ترک خرد گير که تدبيرعقل پاي من و حلقهي زنجير عشق دست من و سلسلهي...