داريم دلي پر غم و غمخوار نداريم شاعر : خواجوي کرماني وز مستي و بي خويشتني عار نداريم داريم دلي پر غم و غمخوار نداريم کانديشه ز دين و غم دينار نداريم ما را نه ز دين آر بشارت نه ز دينار خلوت بجز از خانه خمار نداريم تا منزل ما کوي خرابات مغان شد سودي نکند چون دل بيدار نداريم بيدار بسر بردن و تا روز نخفتن داريم سري و سر بازار نداريم بازاري از آنيم که با ناله و زاري بي يار نيم و خبر از يار نداريم از ما سخن يار چه پرسيد که يکدم زيرا که جز...