نه عهد کردهئي آخر که قصد ما نکني شاعر : خواجوي کرماني چرا جفا کني و عهد را وفا نکني نه عهد کردهئي آخر که قصد ما نکني روا بود که ز لب کام ما روا نکني؟ چو آگهي که نداريم جز لبت کامي که کينه ورزي و انديشه از خدا نکني ز ما نيامده جرمي خدا روا دارد چه حالتست که با خويشم آشنا نکني من غريب که گشتم ز خويش بيگانه نظر بسوي من خسته دل چرا نکني مرا چو از همه عالم نظر به جانب تست بود که بر سر خاک چنين رها نکني کنون که کشتي و بر خاک راهم افکندي ...