اي سبزه دمانيده بگرد قمر از موي شاعر : خواجوي کرماني سر سبزي خط سيهت سر بسر از موي اي سبزه دمانيده بگرد قمر از موي هرگز نشنيديم طلوع قمر از موي جز پرتو رخسار تو از طره شبرنگ افکنده دو صد سلسله بر يکدگر از موي بر طرف بناگوش تو آن سنبل مه پوش چون موي ميانت شده باريکتر از موي بيموي ميانت تن من در شب هجران تا ساختهئي موي ميانرا کمر از موي موئي ز ميانت سر موئي نکند فرق هنگام سخن ريخته للي تر از موي موئيست دهان تو و از موي شکافي کس بر...