چه دلها بردي اي ساقي به ساق فتنه انگيزت شاعر : سعدي دريغا بوسه چندي بر زنخدان دلاويزت چه دلها بردي اي ساقي به ساق فتنه انگيزت سپر انداخت عقل از دست ناوکهاي خون ريزت خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کي فغان از قهر لطف اندود و زهر شکرآميزت برآميزي و بگريزي و بنمايي و بربايي بر او شکرانه بودي گر بدادي ملک پرويزت لب شيرينت ار شيرين بديدي در سخن گفتن اگر نه روي شهرآشوب و چشم فتنه انگيزت جهان از فتنه و آشوب يک چندي برآسودي چو بيند دست در...