اي کسوت زيبايي بر قامت چالاکت شاعر : سعدي زيبا نتواند ديد الا نظر پاکت اي کسوت زيبايي بر قامت چالاکت باشد که گذر باشد يک روز بر آن خاکت گر منزلتي دارم بر خاک درت ميرم هم در تو گريزندم دست من و فتراکت دانم که سرم روزي در پاي تو خواهد شد وي دست نظر کوتاه از دامن ادراکت اي چشم خرد حيران در منظر مطبوعت بيچاره فروماندم پيش لب ضحاکت گفتم که نياويزم با مار سر زلفت گر پرتو روي افتد بر طارم افلاکت مه روي بپوشاند خورشيد خجل ماند ور جمله بسوزاني...