ما دل دوستان به جان بخريم

ما دل دوستان به جان بخريم شاعر : سعدي ور جهان دشمنست غم نخوريم ما دل دوستان به جان بخريم گو بزن جان من که ما سپريم گر به شمشير مي‌زند معشوق به ضرورت جفاي او ببريم آن که صبر از جمال او نبود نگهي بازکن که منتظريم گر به خشمست و گر به عين رضا گر به جان مي‌دهند تا بخريم يک نظر بر جمال طلعت دوست عاقلان ديگرند و ما دگريم گر تو گويي خلاف عقلست اين ما در آن دست و قبضه مي‌نگريم باش تا خون ما همي‌ريزند ما بر اين در گداي يک نظريم گر برانند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما دل دوستان به جان بخريم
ما دل دوستان به جان بخريم
ما دل دوستان به جان بخريم

شاعر : سعدي

ور جهان دشمنست غم نخوريمما دل دوستان به جان بخريم
گو بزن جان من که ما سپريمگر به شمشير مي‌زند معشوق
به ضرورت جفاي او ببريمآن که صبر از جمال او نبود
نگهي بازکن که منتظريمگر به خشمست و گر به عين رضا
گر به جان مي‌دهند تا بخريميک نظر بر جمال طلعت دوست
عاقلان ديگرند و ما دگريمگر تو گويي خلاف عقلست اين
ما در آن دست و قبضه مي‌نگريمباش تا خون ما همي‌ريزند
ما بر اين در گداي يک نظريمگر برانند و گر ببخشايند
ما به فضل خداي زنده تريمدوست چندان که مي‌کشد ما را
گو بياور که چون شکر بخوريمسعديا زهر قاتل از دستش
برگذر پيش از آن که درگذريماي نسيم صبا ز روضه انس
گر چه ما بندگان بي هنريمتو خداوندگار باکرمي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط