حناست آن که ناخن دلبند رشتهاي شاعر : سعدي يا خون بي دليست که دربند کشتهاي حناست آن که ناخن دلبند رشتهاي اين صورت و صفت که تو داري فرشتهاي من آدمي به لطف تو ديگر نديدهام حاضر نبوده يک دم و غايب نگشتهاي وين طرفهتر که تا دل من دردمند توست در هيچ بقعه نيست که تخمي نکشتهاي در هيچ حلقه نيست که يادت نميرود تو سنگ دل حکايت ما درنوشتهاي ما دفتر از حکايت عشقت نبستهايم حوري مگر نه از گل آدم سرشتهاي زيب و فريب آدميان را نهايتست آن...