دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري شاعر : سعدي و گر نه فتنه نديدي به خواب بيداري دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري سپهر با تو چه پهلو زند به غداري زمانه با تو چه دعوي کند به بدمهري به دوستيت وصيت نکرد و دلداري معلمت همه شوخي و دلبري آموخت چو زر عزيز وليکن به دست اغياري چو گل لطيف وليکن حريف او باشي به خيره کشتن تنها چه جلد و عياري به صيد کردن دلها چه شوخ و شيريني که هست راحت درويش در سبکباري دلم ربودي و جان ميدهم به طيبت نفس سخن بگوي...