حديث يا شکرست آن که در دهان داري

حديث يا شکرست آن که در دهان داري شاعر : سعدي دوم به لطف نگويم که در جهان داري حديث يا شکرست آن که در دهان داري گناه توست که رخسار دلستان داري گناه عاشق بيچاره نيست در پي تو تو را رسد که چو دعوي کني بيان داري جمال عارض خورشيد و حسن قامت سرو که با چنين صنمي دست در ميان داري ندانم اي کمر اين سلطنت چه لايق توست در ابروان تو بشناختم که آن داري بسيست تا دل گم کرده باز مي‌جستم مرو به باغ که در خانه بوستان داري تو را که زلف و بناگوش و خد و قد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حديث يا شکرست آن که در دهان داري
حديث يا شکرست آن که در دهان داري
حديث يا شکرست آن که در دهان داري

شاعر : سعدي

دوم به لطف نگويم که در جهان داريحديث يا شکرست آن که در دهان داري
گناه توست که رخسار دلستان داريگناه عاشق بيچاره نيست در پي تو
تو را رسد که چو دعوي کني بيان داريجمال عارض خورشيد و حسن قامت سرو
که با چنين صنمي دست در ميان داريندانم اي کمر اين سلطنت چه لايق توست
در ابروان تو بشناختم که آن داريبسيست تا دل گم کرده باز مي‌جستم
مرو به باغ که در خانه بوستان داريتو را که زلف و بناگوش و خد و قد اينست
فراتر آي که ره در ميان جان داريبدين صفت که تويي دل چه جاي خدمت توست
نه برج من که همه عالم آشيان داريگر اين روش که تو طاووس مي‌کني رفتار
که خون ديده سعدي بر آستان داريقدم ز خانه چو بيرون نهي به عزت نه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط