بر آستان وصالت نهاده سر سعدي

بر آستان وصالت نهاده سر سعدي شاعر : سعدي بر آستين خيالت نبوده دسترسي بر آستان وصالت نهاده سر سعدي که ياد ناورد از من به سال‌ها نفسي همي‌زنم نفس سرد بر اميد کسي به دست جور و جفا گوشمال داده بسي به چشم رحم به رويم نظر همي‌نکند کسي به شهر شما اين کند به جاي کسي دلم ببرد و به جان زينهار مي‌ندهد که ديده در همه عالم بدين صفت هوسي به هر چه درنگرم نقش روي او بينم به دام هجر چه باز سفيد چه مگسي به دست عشق چه شير سيه چه مورچه‌اي که کوه کاه شود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بر آستان وصالت نهاده سر سعدي
بر آستان وصالت نهاده سر سعدي
بر آستان وصالت نهاده سر سعدي

شاعر : سعدي

بر آستين خيالت نبوده دسترسيبر آستان وصالت نهاده سر سعدي
که ياد ناورد از من به سال‌ها نفسيهمي‌زنم نفس سرد بر اميد کسي
به دست جور و جفا گوشمال داده بسيبه چشم رحم به رويم نظر همي‌نکند
کسي به شهر شما اين کند به جاي کسيدلم ببرد و به جان زينهار مي‌ندهد
که ديده در همه عالم بدين صفت هوسيبه هر چه درنگرم نقش روي او بينم
به دام هجر چه باز سفيد چه مگسيبه دست عشق چه شير سيه چه مورچه‌اي
که کوه کاه شود گر برد جفاي خسيعجب مدار ز من روي زرد و ناله زار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط