چه درد دلست اينچه من درفتادم

چه درد دلست اينچه من درفتادم شاعر : سعدي که در دام مهر تو دلبر فتادم؟ چه درد دلست اينچه من درفتادم به دست تو شوخ ستمگر فتادم؟ چه بد کرده بودم که ناگه ازينسان نبود اختياري ولي درفتادم مرا با چنين دل سر عشقبازي همي تاختم تيز و در سر فتادم به ميدان عشق تو در اسب سودا درين شيوه صد بار ديگر فتادم بدينگونه هرگز نيفتادم ارچه که در موج ديده چو لنگر فتادم ز غرقاب اين غم، رهايي نيابم به سر در گل و مشک و شکر فتادم خيال لب و روي و خلاش بديدم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه درد دلست اينچه من درفتادم
چه درد دلست اينچه من درفتادم
چه درد دلست اينچه من درفتادم

شاعر : سعدي

که در دام مهر تو دلبر فتادم؟چه درد دلست اينچه من درفتادم
به دست تو شوخ ستمگر فتادم؟چه بد کرده بودم که ناگه ازينسان
نبود اختياري ولي درفتادممرا با چنين دل سر عشقبازي
همي تاختم تيز و در سر فتادمبه ميدان عشق تو در اسب سودا
درين شيوه صد بار ديگر فتادمبدينگونه هرگز نيفتادم ارچه
که در موج ديده چو لنگر فتادمز غرقاب اين غم، رهايي نيابم
به سر در گل و مشک و شکر فتادمخيال لب و روي و خلاش بديدم
بدان خاک مشکين به چه درفتادمبلغزيد دستم از آن زلف مشکين
ز بدبختي خويش بر در فتادمدران چاه جانم خوش افتاد ليکن
که بودي تو غمخوار و غمخور فتادمبه طالع همي خورده سعدي همه عمر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.