يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد

يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد شاعر : سعدي که با شير زورآوري خواست کرد يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد دگر زور در پنجه در خود نديد چو شيرش به سرپنجه در خود کشيد به سرپنجه آهنينش بزن يکي گفتش آخر چه خسبي چو زن؟ نشايد بدين پنجه با شير گفت شنيدم که مسکين در آن زير گفت همان پنجه آهنين است و شير چو بر عقل دانا شود عشق چير چه سودت کند پنجه‌ي آهني؟ تو در پنجه شير مرد اوژني که در دست چوگان اسيرست گوي چو عشق آمد از عقل ديگر مگوي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد
يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد
يکي پنجه‌ي آهنين راست کرد

شاعر : سعدي

که با شير زورآوري خواست کرديکي پنجه‌ي آهنين راست کرد
دگر زور در پنجه در خود نديدچو شيرش به سرپنجه در خود کشيد
به سرپنجه آهنينش بزنيکي گفتش آخر چه خسبي چو زن؟
نشايد بدين پنجه با شير گفتشنيدم که مسکين در آن زير گفت
همان پنجه آهنين است و شيرچو بر عقل دانا شود عشق چير
چه سودت کند پنجه‌ي آهني؟تو در پنجه شير مرد اوژني
که در دست چوگان اسيرست گويچو عشق آمد از عقل ديگر مگوي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط