به مجنون کسي گفت کاي نيک پي

به مجنون کسي گفت کاي نيک پي شاعر : سعدي چه بودت که ديگر نيايي به حي؟ به مجنون کسي گفت کاي نيک پي خيالت دگر گشت و ميلي نماند؟ مگر در سرت شور ليلي نماند که اي خواجه دستم ز دامن بدار چو بشنيد بيچاره بگريست زار تو نيزم نمک بر جراحت مريش مرا خود دلي دردمندست ريش که بسيار دوري ضروري بود نه دوري دليل صبوري بود پيامي که داري به ليلي بگوي بگفت اي وفادار فرخنده خوي که حيف است نام من آن جا که اوست بگفتا مبر نام من پيش دوست ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به مجنون کسي گفت کاي نيک پي
به مجنون کسي گفت کاي نيک پي
به مجنون کسي گفت کاي نيک پي

شاعر : سعدي

چه بودت که ديگر نيايي به حي؟به مجنون کسي گفت کاي نيک پي
خيالت دگر گشت و ميلي نماند؟مگر در سرت شور ليلي نماند
که اي خواجه دستم ز دامن بدارچو بشنيد بيچاره بگريست زار
تو نيزم نمک بر جراحت مريشمرا خود دلي دردمندست ريش
که بسيار دوري ضروري بودنه دوري دليل صبوري بود
پيامي که داري به ليلي بگويبگفت اي وفادار فرخنده خوي
که حيف است نام من آن جا که اوستبگفتا مبر نام من پيش دوست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط