به مجنون کسي گفت کاي نيک پي شاعر : سعدي چه بودت که ديگر نيايي به حي؟ به مجنون کسي گفت کاي نيک پي خيالت دگر گشت و ميلي نماند؟ مگر در سرت شور ليلي نماند که اي خواجه دستم ز دامن بدار چو بشنيد بيچاره بگريست زار تو نيزم نمک بر جراحت مريش مرا خود دلي دردمندست ريش که بسيار دوري ضروري بود نه دوري دليل صبوري بود پيامي که داري به ليلي بگوي بگفت اي وفادار فرخنده خوي که حيف است نام من آن جا که اوست بگفتا مبر نام من پيش دوست ...