شتر بچه با مادر خويش گفت:

شتر بچه با مادر خويش گفت: شاعر : سعدي بس از رفتن، آخر زماني بخفت شتر بچه با مادر خويش گفت: نديدي کسم بارکش در قطار بگفت ار به دست منستي مهار وگر ناخدا جامه بر تن درد قضا کشتي آن جا که خواهد برد که بخشنده پروردگارست و بس مکن سعديا ديده بر دست کس که گر وي براند نخواند کست اگر حق پرستي ز درها بست وگرنه سر نااميدي بخار گر او تاجدارت کند سر برآر
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شتر بچه با مادر خويش گفت:
شتر بچه با مادر خويش گفت:
شتر بچه با مادر خويش گفت:

شاعر : سعدي

بس از رفتن، آخر زماني بخفتشتر بچه با مادر خويش گفت:
نديدي کسم بارکش در قطاربگفت ار به دست منستي مهار
وگر ناخدا جامه بر تن دردقضا کشتي آن جا که خواهد برد
که بخشنده پروردگارست و بسمکن سعديا ديده بر دست کس
که گر وي براند نخواند کستاگر حق پرستي ز درها بست
وگرنه سر نااميدي بخارگر او تاجدارت کند سر برآر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط