يکي را ز مردان روشن ضمير يکي را ز مردان روشن ضميرشاعر : سعدي امير ختن داد طاقي حريريکي را ز مردان روشن ضميرنپوشيد و دستش ببوسيد و گفت:ز شادي چو گلبرگ خندان شکفتوز او خوب تر خرقهي خويشتنچه خوب است تشريف مير ختنمکن بهر قالي زمين بوس کسگر آزادهاي بر زمين خسب و بس