اي به باد هوس درافتاده

اي به باد هوس درافتاده شاعر : سعدي بادت اندر سرست يا باده اي به باد هوس درافتاده در خيال خداي ننهاده يکقدم بر خلاف نفس بنه در بيابان غفلت افتاده راه گم کرده از طريق صلاح چرخ انصافهاي ناداده خود به يک بار از تو بستاند در هواي بت اي پريزاده رنج‌بردار ديو نفس مباش چون گرفت از تو جان آزاده ديدي اين روزگار سفله نواز که مرا نيست عيش آماده چون تو آسوده‌اي چه مي‌داني شهر بند هواست بگشاده ملک آزاديت چو ممکن نيست همچو خنثي مباش نر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي به باد هوس درافتاده
اي به باد هوس درافتاده
اي به باد هوس درافتاده

شاعر : سعدي

بادت اندر سرست يا بادهاي به باد هوس درافتاده
در خيال خداي ننهادهيکقدم بر خلاف نفس بنه
در بيابان غفلت افتادهراه گم کرده از طريق صلاح
چرخ انصافهاي نادادهخود به يک بار از تو بستاند
در هواي بت اي پريزادهرنج‌بردار ديو نفس مباش
چون گرفت از تو جان آزادهديدي اين روزگار سفله نواز
که مرا نيست عيش آمادهچون تو آسوده‌اي چه مي‌داني
شهر بند هواست بگشادهملک آزاديت چو ممکن نيست
همچو خنثي مباش نر مادهلاف مردي زني و زن باشي
خنده در روي لعبت سادههر زمان چون پياله چند زني
چون صراحي به اشک بيجادهبس که با خويشتن بگويي راز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط