اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي شاعر : سعدي تا درد نياشامي، زين درد نيارامي اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي گر حافظ قرآني، يا عابد اصنامي ملک صمديت را، چه سود و زيان دارد کفرت چه زيان دارد، گر نيک سرانجامي زهدت به چه کار آيد، گر راندهي درگاهي؟ درماندهي تقديرند، هم عارف و هم عاملي بيچارهي توفيقند، هم صالح و هم طالح سودت نکند پرواز، اي مرغ که در دامي جهدت نکند آزاد، اي صيد که در بندي دور فلک آن سنگست، اي خواجه تو آن جامي جامي چه بقا...