جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد

جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد شاعر : سعدي غلام همت آنم که دل بر او ننهاد جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد که بازماند ازو در جهان به نيکي ياد جهان نماند و خرم روان آدميي زمين سخت نگه کن چو مي‌نهي بنياد سراي دولت باقي نعيم آخرت است همي برآورد از بيخ قامت شمشاد کدام عيش درين بوستان که باد اجل چراغ عمر نهادست بر دريچه‌ي باد وجود عاريتي خانه‌ايست بر ره سيل بهارگاه و خزان باشد و دي و مرداد بسي برآيد و بي‌ما فرو رود خورشيد پس از خليفه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد
جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد
جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد

شاعر : سعدي

غلام همت آنم که دل بر او ننهادجهان بر آب نهادست و زندگي بر باد
که بازماند ازو در جهان به نيکي يادجهان نماند و خرم روان آدميي
زمين سخت نگه کن چو مي‌نهي بنيادسراي دولت باقي نعيم آخرت است
همي برآورد از بيخ قامت شمشادکدام عيش درين بوستان که باد اجل
چراغ عمر نهادست بر دريچه‌ي بادوجود عاريتي خانه‌ايست بر ره سيل
بهارگاه و خزان باشد و دي و مردادبسي برآيد و بي‌ما فرو رود خورشيد
پس از خليفه بخواهد گذشت در بغدادبرين چه مي‌گذرد دل منه که دجله بسي
ورت ز دست نيايد، چو سرو باش آزادگرت ز دست برآيد، چو نخل باش کريم
سپهر مجد و معالي جهان دانش و دادنگويمت به تکلف فلان دولت و دين
خدات در نفس آخرين بيامرزاديکي دعا کنمت بي‌رعونت از سر صدق
به سالها چو تو فرزند نيکبخت نزادتو آن برادر صاحبدلي که مادر دهر
به يمن تو در اقبال بر جهان بگشادبه روزگار تو ايام دست فتنه ببست
بسست خلق جهان را که از تو نيک افتاددليل آنکه تو را از خداي نيک افتد
کسي که برگ قيامت ز پيش نفرستادبسي به ديده‌ي حسرت ز پس نگاه کند
که دانم از پس مرگم کني به نيکي يادهمين نصيحت من پيش گير و نيکي کن
ببرد گوي سعادت که صرف کرد و بدادنداشت چشم بصيرت که گرد کرد و نخورد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط