تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان
تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان
شاعر : سعدي
به فضل و منت پروردگار عالميان تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان تن درست و دل شاد باد و بخت جوان هميشه صاحب اين منزل مبارک را وزين دو درگذري کل من عليها فان دو چيز حاصل عمرست نام نيک و ثواب وفاي عهد نکردست با کس اين دوران ز خسروان مقدم چنين که ميشنوم که اعتماد بقا را نشايد اين بنيان سراي آخرت آباد کن به حسن عمل که دولتي دگرت در پي است جاويدان بس اعتماد مکن بر دوام دولت و عمر چو دست ميدهدت تخم دولتي بفشان زمين دنيا، بستان زرع آخرتست وگر چنين نکني از تو بازماند هان بده که با تو بماند جزاي کردهي نيک که در زمين وجودت نماند آب روان بپاش تخم عبادت حبيب من زان پيش چو برف بر سر کوهست روي در نقصان حيات زنده غنيمت شمر که باقي عمر ميان اهل مروت که «ياد باد فلان» ز مال و منصب دنيا جزين نميماند اگر قبول کني گوي بردي از ميدان کليد گنج سعادت، نصيحت سعديست خداي عزوجل راست ملک بيپايان به نوبتند ملوک اندرين سپنجسراي