اگر خورشيد بر يک حال بودي شاعر : شيخ محمود شبستري شعاع او به يک منوال بودي اگر خورشيد بر يک حال بودي نبودي هيچ فرق از مغز تا پوست ندانستي کسي کين پرتو اوست حق اندر وي ز پيدايي است پنهان جهان جمله فروغ نور حق دان نيايد اندر او تغيير و تبديل چو نور حق ندارد نقل و تحويل به ذات خويشتن پيوسته دائم تو پنداري جهان خود هست قائم بسي سرگشتگي در پيش دارد کسي کو عقل دورانديش دارد يکي شد فلسفي ديگر حلولي ز دورانديشي عقل فضولي برو از بهر او...