چه مقصود ار چه بسياري دويديم

چه مقصود ار چه بسياري دويديم شاعر : عطار که از مقصود خود بويي نديديم چه مقصود ار چه بسياري دويديم بسي خواري و بي برگي کشيديم بسي زاري و دلتنگي نموديم بسي در جستجويش ره بريديم بسي در گفتگوي دوست بوديم گهي رندي و قلاشي گزيديم گهي سجاده و محراب جستيم به هر پر کان کسي پرد پريديم به هر ره کان کسي گيرد گرفتيم به جان و دل غم عشقش خريديم چو عشق او جهان بفروخت بر ما ز نور حضرت او ناپديديم مگر معشوق ما با ماست زيرا که چون بادي به عالم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه مقصود ار چه بسياري دويديم
چه مقصود ار چه بسياري دويديم
چه مقصود ار چه بسياري دويديم

شاعر : عطار

که از مقصود خود بويي نديديمچه مقصود ار چه بسياري دويديم
بسي خواري و بي برگي کشيديمبسي زاري و دلتنگي نموديم
بسي در جستجويش ره بريديمبسي در گفتگوي دوست بوديم
گهي رندي و قلاشي گزيديمگهي سجاده و محراب جستيم
به هر پر کان کسي پرد پريديمبه هر ره کان کسي گيرد گرفتيم
به جان و دل غم عشقش خريديمچو عشق او جهان بفروخت بر ما
ز نور حضرت او ناپديديممگر معشوق ما با ماست زيرا
که چون بادي به عالم بر وزيديمبه دست ما به جز باد هوا نيست
درين محنت به خون بر مي‌تپيديمدرين حيرت همي بوديم عمري
کنون اين ره به پايان آوريديمکنون رفتيم و عمر ما به سر شد
نديديم ار چه بسياري دويديمدريغا کز سگ کويش نشاني
به ما نرسيد و ما از غم رسيديمبسي بر بوي او بوديم و بويي
ميان خاک تاريک آرميديمچو مقصودي نبود از هرچه گفتيم
کنون اميد ازين عالم بريديمکنون عطار را بدرود کرديم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.