چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 9)
«مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عدهای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را “کمونیست” و “التقاطی” میخوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. امریکا و استکبار در تمامی زمینهها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب واسلام را نابود میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم. و همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است حمله میکنند و اسلام آنها را اسلام امریکایی معرفی مینمایند راهی بس خطرناک را میپویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی میشود. ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.»
«یستدل الادبار باربع: سوء التدبیر و قبح التبذیر و قلة الاعتبار و کثرة الاعتذار» .
یعنی می توان چهار علت برای زوال دول برشمرد:
1 - سوء تدبیر و ضعف مدیریت.
2 - تبذیر ناروا و هزینه های زیانبار اقتصادی.
3 - عبرت نگرفتن از تجارب سودمند.
4 - عذرخواهی مکرر به جای جبران خطاهای گذشته.
روش اقتصادی حضرت امیر (علیه السلام) بر اساس عدالت و حق و حقیقت بود و جز به حق عمل نمی کرد، و هیچگونه تبعیض و امتیازی حتی برای خود و نزدیکانش قائل نبود تا جایی که چون عقیل برادر تنی وی تقاضای سه صاع (یک کیلو) گندم از بیت المال کرد، حضرت امتناع ورزید و آهنی گداخته به دست او نزدیک کرده و فرمود:
«ای برادر در این مال چیزی جز آنچه به تو دادم حقی نداری ولی صبر کن تا مالی از خودم برسد، هرچه خواسته باشی از آن به تو خواهم داد.»
امام علی (علیه السلام) در پاسخ ایراد کسانی که رعایت مساوات در عطایای بیت المال را بر خلاف «سیاست» می دانستند، فرمود:
«که اگر این دارایی از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال از آن خداست. آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است. این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی بخشندگان شود ولی در آخرت موجب سرافکندگی ایشان خواهد شد.» وقتی که شریح قاضی خانه ای اعیانی به مبلغ 80 دینار خرید، حضرت او را احضار کرده و فرمود :
«ای شریح به زودی کسی به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه می کند و نه از شهودت می پرسد، تو را از آن خانه بیرون می کند به قبر تحویل می دهد.»
مهمترین اصول اقتصادی حکومت امیر المؤمنین (علیه السلام) رعایت حال خراج دهندگان، همیاری اقتصادی، دولت و مردم، استفاده از مالیات جهت عمران و آبادی، عدم تبعیض در اخذ مالیات، برخورد شدید با محتکرین و گران فروشان، محترم شمردن بیت المال، رفاه و آسایش مردم و رسیدگی به طبقات پایین جامعه بوده است:
«ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم.»
«خدا را در مورد طبقاتی که هیچگونه چاره ای ندارند، در نظر داشته باشید» .
مهمترین آسیبهای اقتصادی انقلاب اسلامی با عنایت به رهنمودهای امام راحل (ره)، مقام معظم رهبری و استاد مطهری بدین ترتیب است:
- وابستگی اقتصادی به ابرقدرتها، بالاخص آمریکا.
- تحت الشعاع قرار گرفتن توسعه اقتصادی، یا عدم توجه به بحرانهای ناشی از توسعه اقتصادی .
- وابستگی به نفت به عنوان مهمترین اقلام صادرات و منبع ارزی کشور.
- عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعی.
- جدا شدن مردم از برنامه های دولت در طرحهای سازندگی.
- مال اندوزی، و تکاثر ثروت اندوزان.
مقام معظم رهبری علت فقر و تورم را در این مسئله ریشه یابی می کنند:
«فقر و تورم، ناشی از ثروتهای باد آورده عده معدودی است.برای اصلاح این وضعیت، قوانین را باید تغییر داد.»
بدون شک حکومت اسلامی در این زمینه وظیفه ای خطیر بر عهده دارد: «اهمال در برابر تکاثر و فزون خواهی ثروت اندوزان، زمینه نابودی جامعه را به وجود می آورد.بیماری ثروت اندوزی از نوع بیماری طاعون و وباست که اگر در جامعه شیوع یافت تا نابودی آن جامعه پیش می رود، همانطور که خداوند در قرآن، سنت الهی را در هلاک امت هایی که به فسق و فجور روی آورده اند به خوبی بیان کرده است.گناه پیدا شدن این حالت در جامعه متوجه حکومتهاست، زیرا حکومت با اهمال در برابر این تکاثر ثروت، زمینه نابودی جامعه را به وجود می آورد.»
تحت الشعاع قرار گرفتن عدالت اجتماعی و زیاد شدن فاصله فقیر و غنی.استاد مطهری پس از تبیین عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی و معنویت اسلامی به عنوان سه رکن انقلاب می فرمایند :
«عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رایج کرد.یعنی قسمتهایی از اموال عمومی را به کسانی که یا از خویشاوندانش بودند یا از دوستان و طرفدارانش، بخشید.دیگر اینکه از بیت المال بخششهای فوق العاده بزرگی انجام داد...انقلاب مسلمانان در زمان علی (علیه السلام) نظیر انقلاب امروز ایران یک انقلاب همگانی بود.حضرت فرمود تمام ثروتهایی را که در زمان عثمان از مردم به ناحق گرفته شده را مصادره خواهم کرد، اگر چه با آن ثروتها زن گرفته باشید.. .در مورد وضع آینده انقلاب اسلامی خودمان یکی از اساسی ترین مسائل همین مسئله عدالت اجتماعی است...»
سرمایه داری از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پرورش می دهد. بی توجهی به مستضعفین و ولی نعمتان انقلاب و عنایت علیحده به اغنیاء:
«جنگهای پیامبر همه اش با اغنیاء بود، با گردن کلفتها بود، با ثروتمندها بود.» ، «خدا نیاورد آن روزی که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه داری گردد، و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند.معاذ الله که این با روش انبیاء و امیر المؤمنین و ائمه معصومین (ع) سازگار نیست.دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد.»
حضرت امام در وصیت نامه سیاسی الهی خود به برخی از آفتهای اقتصادی انقلاب اشاره می فرمایند : «توجه داشته باشند که رئیس جمهور و وکلا مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدر نشینان مرفه و غرق در لذات و شهوت، که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پا برهنگان را نمی توانند بفهمند...به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاء نعم همه هستند، و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد، و بقا آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید...همه خدمتگزار ملت و خصوصا مستضعفان باشید...به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دینا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است). آفات نهضتهای اسلامی نهضتها ، مانند همه پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند.وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیانا آفت نفوذ کرد ، باوسائلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد ، آفت زدائی نماید. اگر رهبری یک نهضت ، به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت زدائی سهلانگاری نماید ، قطعا آن نهضت ، عقیم ، یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید . ما از نظر انواع آفتها آنچه به نظرمان رسیدهاست یادآوری میکنیم ، بدون آنکه مدعی باشیم همه آنها را استقصا کرده ایم .
1 - نفوذ اندیشه های بیگانه
2 - تجدد گرائی افراطی
3 - ناتمام گذاشتن نهضت
4 - رخنه فرصت طلبان
5 - ابهام طرحهای آینده
6 - آفتی که یک نهضت خدائی را تهدید میکند، از نوع معنی است.
پس از گستردگی و جهانگیریاسلام ، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند . میکنیم . هم گروهی را میبینیم که واقعا وابسته به مکتبهای دیگر بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون میدانند که با شعارهای و مارکهای ماتریالیستی کمتر میتوان جوان ایرانی را شکار کرد ، اندیشههای بیگانه رابا مارک اسلامی عرضه میدارند . بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد بهسرعت دور انداخته میشود . و هم میبینیم - و این خطرناکتر است - که افرادی مسلمان ، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتبهای بیگانه ، به نام اسلام ، اخلاق مینویسند و تبلیغ میکنند اما اخلاق بیگانه ، فلسفه تاریخ مینویسند همانطور ، فلسفه دین و نبوت مینویسند همانطور ، اقتصاد مینویسند همانطور ، سیاست مینویسند همانطور ، جهان بینی مینویسند همانطور ، تفسیر قرآن مینویسند همانطور و و و .
من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی ، به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی که برای همهشان احترام فراوان قائلم ، هشدار میدهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت میکنم که نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد ، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند .
راه مبارزه این خطر تحریم و منع نیست . مگر میشود تشنگانی را که برای جرعهای آب لهله میزنند از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد ؟
این ما هستیم که مسئولیم . ما به قدر کافی در زمینههای مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکردهایم . اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم ، به سراغ آبهای آلوده نمیرفتند .
گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها
خواجه چرا میدود تشنه در این کویها
راه مبارزه ، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه ها با زبان روزاست . حوزههای علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعییافتهاند . باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند . بایدکارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند . باید بدانند که اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست .
بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو راه حل نو میخواهد . " الحوادث الواقعه " چیزی جز پدیدههای نوظهور نیست که حلآنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است . سر ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است . و الا در یک سلسلهمسائل استاندارد شده ، میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست . اگرمجتهدی به مسائل و مشکلات روز توجه نکند او را باید در صف مردگان بهشمار آورد . افراط و تفریط در همین جا پیدا میشود . اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگریادگار عهد دیگر . اسلام دین عقل و اجتهاد است . اجتهاد چنین و چنان حکممیکند .
باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهائی که دانشمندان روشنفکر و مترقیاهل تسنن نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدید ارائه کرده اند از قبیلتمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات وتعبیرهای خاصی که آنها از اجماع، اجتهاد ، شورا و غیره کردهاند و همچنین جهان بینی اسلامی که آنها عرضهکردهاند به هیچوجه برای ما که پرورده فرهنگ اسلامی پیشرفته شیعی هستیمقابل قبول نیست و میتواند الگو قرار گیرد . فقه شیعه ، حدیث شیعه ،کلام شیعه ، فلسفه شیعه ، تفسیر شیعه ، فلسفه اجتماعی شیعه از آنچه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتر است .
هر چند جهان تسنن به علل جغرافیائی و غیر جغرافیائی پیش از جهان تشیعبا تمدن جدید و مشکلات و مسائلی که این تمدن به وجود آورده آشنا شده و در جستجوی کشف راه حل آن برآمده است و شیعه دیرتر نظریات خود را عرضه داشته است ، ولی مقایسه میان آنچه در سنواتاخیر از جهان شیعه عرضه شده و آنچه از جهان تسنن عرضه شده است میرساندکه نظریات شیعی از برکت پیروی از مکتب اهل بیت علیهم السلام بسیعمیقتر و منطقیتر است . ما نیازی نداریم که امثال عبده و اقبال و فرید وجدی و سیدقطب و محمدقطب و محمد غزالی و امثال اینها را الگو قرار دهیم.
به هر حال تجدد گرائی افراطی - که هم در شیعه وجود داشته و دارد و همدر سنی - و در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست، و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست ، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن ، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است کهجلو آنرا بگیرد .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh
3 - آسیب شناسی اقتصادی انقلاب اسلامی ایران
«یستدل الادبار باربع: سوء التدبیر و قبح التبذیر و قلة الاعتبار و کثرة الاعتذار» .
یعنی می توان چهار علت برای زوال دول برشمرد:
1 - سوء تدبیر و ضعف مدیریت.
2 - تبذیر ناروا و هزینه های زیانبار اقتصادی.
3 - عبرت نگرفتن از تجارب سودمند.
4 - عذرخواهی مکرر به جای جبران خطاهای گذشته.
روش اقتصادی حضرت امیر (علیه السلام) بر اساس عدالت و حق و حقیقت بود و جز به حق عمل نمی کرد، و هیچگونه تبعیض و امتیازی حتی برای خود و نزدیکانش قائل نبود تا جایی که چون عقیل برادر تنی وی تقاضای سه صاع (یک کیلو) گندم از بیت المال کرد، حضرت امتناع ورزید و آهنی گداخته به دست او نزدیک کرده و فرمود:
«ای برادر در این مال چیزی جز آنچه به تو دادم حقی نداری ولی صبر کن تا مالی از خودم برسد، هرچه خواسته باشی از آن به تو خواهم داد.»
امام علی (علیه السلام) در پاسخ ایراد کسانی که رعایت مساوات در عطایای بیت المال را بر خلاف «سیاست» می دانستند، فرمود:
«که اگر این دارایی از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال از آن خداست. آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است. این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی بخشندگان شود ولی در آخرت موجب سرافکندگی ایشان خواهد شد.» وقتی که شریح قاضی خانه ای اعیانی به مبلغ 80 دینار خرید، حضرت او را احضار کرده و فرمود :
«ای شریح به زودی کسی به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه می کند و نه از شهودت می پرسد، تو را از آن خانه بیرون می کند به قبر تحویل می دهد.»
مهمترین اصول اقتصادی حکومت امیر المؤمنین (علیه السلام) رعایت حال خراج دهندگان، همیاری اقتصادی، دولت و مردم، استفاده از مالیات جهت عمران و آبادی، عدم تبعیض در اخذ مالیات، برخورد شدید با محتکرین و گران فروشان، محترم شمردن بیت المال، رفاه و آسایش مردم و رسیدگی به طبقات پایین جامعه بوده است:
«ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم.»
«خدا را در مورد طبقاتی که هیچگونه چاره ای ندارند، در نظر داشته باشید» .
مهمترین آسیبهای اقتصادی انقلاب اسلامی با عنایت به رهنمودهای امام راحل (ره)، مقام معظم رهبری و استاد مطهری بدین ترتیب است:
- وابستگی اقتصادی به ابرقدرتها، بالاخص آمریکا.
- تحت الشعاع قرار گرفتن توسعه اقتصادی، یا عدم توجه به بحرانهای ناشی از توسعه اقتصادی .
- وابستگی به نفت به عنوان مهمترین اقلام صادرات و منبع ارزی کشور.
- عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعی.
- جدا شدن مردم از برنامه های دولت در طرحهای سازندگی.
- مال اندوزی، و تکاثر ثروت اندوزان.
مقام معظم رهبری علت فقر و تورم را در این مسئله ریشه یابی می کنند:
«فقر و تورم، ناشی از ثروتهای باد آورده عده معدودی است.برای اصلاح این وضعیت، قوانین را باید تغییر داد.»
بدون شک حکومت اسلامی در این زمینه وظیفه ای خطیر بر عهده دارد: «اهمال در برابر تکاثر و فزون خواهی ثروت اندوزان، زمینه نابودی جامعه را به وجود می آورد.بیماری ثروت اندوزی از نوع بیماری طاعون و وباست که اگر در جامعه شیوع یافت تا نابودی آن جامعه پیش می رود، همانطور که خداوند در قرآن، سنت الهی را در هلاک امت هایی که به فسق و فجور روی آورده اند به خوبی بیان کرده است.گناه پیدا شدن این حالت در جامعه متوجه حکومتهاست، زیرا حکومت با اهمال در برابر این تکاثر ثروت، زمینه نابودی جامعه را به وجود می آورد.»
تحت الشعاع قرار گرفتن عدالت اجتماعی و زیاد شدن فاصله فقیر و غنی.استاد مطهری پس از تبیین عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی و معنویت اسلامی به عنوان سه رکن انقلاب می فرمایند :
«عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رایج کرد.یعنی قسمتهایی از اموال عمومی را به کسانی که یا از خویشاوندانش بودند یا از دوستان و طرفدارانش، بخشید.دیگر اینکه از بیت المال بخششهای فوق العاده بزرگی انجام داد...انقلاب مسلمانان در زمان علی (علیه السلام) نظیر انقلاب امروز ایران یک انقلاب همگانی بود.حضرت فرمود تمام ثروتهایی را که در زمان عثمان از مردم به ناحق گرفته شده را مصادره خواهم کرد، اگر چه با آن ثروتها زن گرفته باشید.. .در مورد وضع آینده انقلاب اسلامی خودمان یکی از اساسی ترین مسائل همین مسئله عدالت اجتماعی است...»
سرمایه داری از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پرورش می دهد. بی توجهی به مستضعفین و ولی نعمتان انقلاب و عنایت علیحده به اغنیاء:
«جنگهای پیامبر همه اش با اغنیاء بود، با گردن کلفتها بود، با ثروتمندها بود.» ، «خدا نیاورد آن روزی که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه داری گردد، و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند.معاذ الله که این با روش انبیاء و امیر المؤمنین و ائمه معصومین (ع) سازگار نیست.دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد.»
حضرت امام در وصیت نامه سیاسی الهی خود به برخی از آفتهای اقتصادی انقلاب اشاره می فرمایند : «توجه داشته باشند که رئیس جمهور و وکلا مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدر نشینان مرفه و غرق در لذات و شهوت، که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پا برهنگان را نمی توانند بفهمند...به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاء نعم همه هستند، و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد، و بقا آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید...همه خدمتگزار ملت و خصوصا مستضعفان باشید...به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دینا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است). آفات نهضتهای اسلامی نهضتها ، مانند همه پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند.وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیانا آفت نفوذ کرد ، باوسائلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد ، آفت زدائی نماید. اگر رهبری یک نهضت ، به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت زدائی سهلانگاری نماید ، قطعا آن نهضت ، عقیم ، یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید . ما از نظر انواع آفتها آنچه به نظرمان رسیدهاست یادآوری میکنیم ، بدون آنکه مدعی باشیم همه آنها را استقصا کرده ایم .
1 - نفوذ اندیشه های بیگانه
2 - تجدد گرائی افراطی
3 - ناتمام گذاشتن نهضت
4 - رخنه فرصت طلبان
5 - ابهام طرحهای آینده
6 - آفتی که یک نهضت خدائی را تهدید میکند، از نوع معنی است.
1 - نفوذ اندیشه های بیگانه
پس از گستردگی و جهانگیریاسلام ، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند . میکنیم . هم گروهی را میبینیم که واقعا وابسته به مکتبهای دیگر بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون میدانند که با شعارهای و مارکهای ماتریالیستی کمتر میتوان جوان ایرانی را شکار کرد ، اندیشههای بیگانه رابا مارک اسلامی عرضه میدارند . بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد بهسرعت دور انداخته میشود . و هم میبینیم - و این خطرناکتر است - که افرادی مسلمان ، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتبهای بیگانه ، به نام اسلام ، اخلاق مینویسند و تبلیغ میکنند اما اخلاق بیگانه ، فلسفه تاریخ مینویسند همانطور ، فلسفه دین و نبوت مینویسند همانطور ، اقتصاد مینویسند همانطور ، سیاست مینویسند همانطور ، جهان بینی مینویسند همانطور ، تفسیر قرآن مینویسند همانطور و و و .
من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی ، به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی که برای همهشان احترام فراوان قائلم ، هشدار میدهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت میکنم که نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد ، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند .
راه مبارزه این خطر تحریم و منع نیست . مگر میشود تشنگانی را که برای جرعهای آب لهله میزنند از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد ؟
این ما هستیم که مسئولیم . ما به قدر کافی در زمینههای مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکردهایم . اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم ، به سراغ آبهای آلوده نمیرفتند .
گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها
خواجه چرا میدود تشنه در این کویها
راه مبارزه ، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه ها با زبان روزاست . حوزههای علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعییافتهاند . باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند . بایدکارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند . باید بدانند که اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست .
2 - تجدد گرائی افراطی
بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو راه حل نو میخواهد . " الحوادث الواقعه " چیزی جز پدیدههای نوظهور نیست که حلآنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است . سر ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است . و الا در یک سلسلهمسائل استاندارد شده ، میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست . اگرمجتهدی به مسائل و مشکلات روز توجه نکند او را باید در صف مردگان بهشمار آورد . افراط و تفریط در همین جا پیدا میشود . اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگریادگار عهد دیگر . اسلام دین عقل و اجتهاد است . اجتهاد چنین و چنان حکممیکند .
باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهائی که دانشمندان روشنفکر و مترقیاهل تسنن نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدید ارائه کرده اند از قبیلتمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات وتعبیرهای خاصی که آنها از اجماع، اجتهاد ، شورا و غیره کردهاند و همچنین جهان بینی اسلامی که آنها عرضهکردهاند به هیچوجه برای ما که پرورده فرهنگ اسلامی پیشرفته شیعی هستیمقابل قبول نیست و میتواند الگو قرار گیرد . فقه شیعه ، حدیث شیعه ،کلام شیعه ، فلسفه شیعه ، تفسیر شیعه ، فلسفه اجتماعی شیعه از آنچه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتر است .
هر چند جهان تسنن به علل جغرافیائی و غیر جغرافیائی پیش از جهان تشیعبا تمدن جدید و مشکلات و مسائلی که این تمدن به وجود آورده آشنا شده و در جستجوی کشف راه حل آن برآمده است و شیعه دیرتر نظریات خود را عرضه داشته است ، ولی مقایسه میان آنچه در سنواتاخیر از جهان شیعه عرضه شده و آنچه از جهان تسنن عرضه شده است میرساندکه نظریات شیعی از برکت پیروی از مکتب اهل بیت علیهم السلام بسیعمیقتر و منطقیتر است . ما نیازی نداریم که امثال عبده و اقبال و فرید وجدی و سیدقطب و محمدقطب و محمد غزالی و امثال اینها را الگو قرار دهیم.
به هر حال تجدد گرائی افراطی - که هم در شیعه وجود داشته و دارد و همدر سنی - و در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست، و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست ، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن ، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است کهجلو آنرا بگیرد .
3 - ناتمام گذاشتن نهضت
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh