جنگ های دوم ایران و روس ( 3)

مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش‌ها و ناامنی‌هایی که بسیاری از حاکمان (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) و ساکنان مرزی برپا کرده بودند از علل اصلی شروع دوباره جنگ‌های ایران و روسیه بود. علت...
دوشنبه، 8 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ های دوم ایران و روس ( 3)

جنگ های دوم ایران و روس ( 3)
جنگ های دوم ایران و روس ( 3)


 






 

دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه ۱۲۴۳- ۱۲۴۱ه. ق
 

مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش‌ها و ناامنی‌هایی که بسیاری از حاکمان (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) و ساکنان مرزی برپا کرده بودند از علل اصلی شروع دوباره جنگ‌های ایران و روسیه بود. علت شورش حسین خان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این است که حسین خان قاجار چون نمی‌خواست مالیات به دولت ایران بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این منظور او را سرکوب نکند مایل به روشن کردن آتش جنگ بین ایران و روسیه و گرفتار شدن ولیعهد ایران بود. دست اندازی روس‌ها به قلمرو ایران و قسمت ارس (از جمله گوگچه و قپان) و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمین‌های ایرانی که به تصرف روس‌ها درآمده بودند از جمله ابراهیم خان جوانشیر حاکم شوشی و نگرانی‌های دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمین‌های وسیع، ظلم و ستم پی در پی روس‌ها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک آنان از دولت ایران از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود.

جنگ گنجه
 

مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش ها و ناامنی هایی که بسیاری از حاکمان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) از علل اصلی شروع دوباره جنگ های ایران و روسیه بود.علت شورش حسین خان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این است که حسین خان قاجار چون نمی‌خواست مالیات به دولت ایران بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این منظور او را سرکوب نکند مایل به روشن کردن آتش جنگ بین ایران و روسیه و گرفتار شدن ولیعهد ایران بود. دست اندازی روس ها به قلمرو ایران و قسمت ارس (از جمله گوگچه و قپان) و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمین های ایرانی که به تصرف روس ها درآمده بودند از جمله ابراهیم خان جوانشیر حاکم شوشی و نگرانی های دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمین های وسیع، ظلم و ستم پی در پی روس ها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک از دولت ایران به ایشان از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود. فتحعلی شاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد چون روس ها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه از جنگ های روس و عثمانی فارغ شد و فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهده دار شد ویرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قره باغ و سپس ایروان را تصرف کرد و در جبهه‌های طالش و لنکران قوای ایران را شکست داد لذا با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد عنقریب بود که گوی پیروزی نصیب ایرانیان شود اما به علت خیانت آصف الدوله صدراعظم جدید ایران در اعزام نیرو به سپاه ایران، در سپاه ایران بی نظمی به وجود آمد و تلاش های عباس میرزا در نظم بخشیدن به امور فایده‌ای حاصل نکرد و ناچار به عقب نشینی پرداخت و در نتیجه این عمل تلاش های ایرانیان در کسب فتوحات در خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکوویچ و سپاهیانش شد. پیشرفت قوای روس به سوی پایتخت در جنگ دوم : پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روس ها افتاد. کشتی های جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانان و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران وادار کردند. عباس میرزا نیز آخرین نیرو های خود را در سردار آباد متمرکز و به سال ۱۲۴۳ (ه.ق) با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل کردن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکوویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد. پس از آن عباس میرزا دسته‌های متفرق سپاه خود را به خوبی تمرکز داد و حفظ تبریز را به آصف الدوله سپرد اما با خیانت آصف الدوله تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیرو های ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا فتحعلی خان رشتی را نزد پاسکوویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد. [ویرایش] عهدنامه ترکمانچای شرایطی که پاسکوویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما سفیر انگلستان (مک دونالد) در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه می‌‌ترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح وداشت. این قرارداد در اثر بی لیاقتی فتحعلی شاه و نرساندن وسایل لازم برای سپاه ایران در جنگ های دوم ایران و روسیه صورت گرفت و ارتش ایران از روسیه شکست خورد و تسلیم شد. پس از وساطت سفیر انگلیس مجلسی در قریه ترکمانچای (اردوگاه پاسکوویچ) مرکب از عباس میرزا، آصف الدوله و حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی تشکیل شد و عهدنامه‌ای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید. روس ها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بین المللی ایران را کاملاً مخدوش ساخته بودند. خزانه مملکت تهی و صحنه سیاست کشور خالی از رجال و رهبران آزموده و خدوم وطن خواه و ملی و ضداستعمار بود، در واقع ایران در پرتگاه سقوط و تجزیه واقع شده بود و فقط این شخصیت فوق العاده امیر کبیر بود که توانست کشور را نجات داده، به فریاد کشور و ملت برسد، چون در غیر این صورت ایران، پس از تجزیه به طور کامل تحت استعمار قرار می‌‌گرفت. بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران حوادث مهم و برخوردهای دامنه داری رخ نداد، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر که هر یک دلیل خاصی دارد.

عهدنامه ترکمانچای
 

شرایطی که پاسکویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما سفیر انگلستان (مک دونالد) در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه می‌‌ترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح واداشت. پس از وساطت سفیر انگلیس مجلسی در قریه ترکمانچای (اردوگاه پاسکویچ) مرکب از عباس میرزا، آصف‌الدوله و حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی تشکیل شد و عهدنامه‌ای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید.
روس‌ها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بین المللی ایران را کاملاً مخدوش ساخته بودند.
بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران حوادث مهم و برخوردهای دامنه داری، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر، رخ نداد.

پايان جنگ ها و ماجراي كاپيتولاسيون
 

روس ها متعهد شدند كه هرگاه هر يك از فرزندان فتحعلي شاه كه به وليعهدي ايران تعيين شود، محتاج اعانت يا امدادي عليه روسيه باشند، مضايقه نكنند. با توجه به اينكه در آن زمان عباس ميرزا وليعهد بود، اين تعهد به معني حمايت از ولايتعهدي او محسوب مي شد و در عمل معنايي جز باز شدن دست روس ها براي دخالت در امور داخلي ايران نداشت. بعد از پيمان گلستان، جنگ بين روس و عثماني شروع شد. نماينده روس ها از ايران تقاضاي كمك كرد و ايران، به رغم خيانت قبلي عثماني ها، اين درخواست را رد كرد
سرگوراوزلي با پي بردن به مخاطرات نزديكي فرانسه و ايران براي سياست خارجي انگلستان تلاش فراواني كرد تا فتحعلي شاه را به انعقاد قرارداد صلح با روسيه وادار سازد. فتحعلي شاه كه از اوضاع جهاني اضطرار روسيه و انگلستان در ترك مخاصمه با ايران براي رويارويي با فرانسه اطلاع نداشت در بدترين شرايط تن به صلح داد. سرگوراوزلي كه توانسته بود با تهديد فتحعلي شاه به قطع كمك مالي، شرايط مذاكرات صلح را فراهم كند با استفاده از همين حربه، خود و ميرزا ابوالحسن خان ايلچي را به عنوان نمايندگان ايران در مذاكرات صلح تحميل نمود و ميرزا بزرگ قائم مقام را از روند مذاكرات صلح حذف كرد. و سپس با افتخار به وزير خارجه انگلستان نوشت: «ما توفيق يافتيم به رفيق و متحد خود روسيه حتي از اين ناحيه دور كمك كنيم. زيرا من اختيار تام دارم متاركه جنگ ميان دولتين ايراني و روس را براي مدت يك سال به مرحله قطعي برسانم. با اين ترتيب روس ها خواهند توانست از سپاهيان قفقاز بر ضد دشمن مشترك (فرانسه) انتقاد نمايند». بدين ترتيب پيمان گلستان در 1228ق/ 1883م با وساطت انگليس بين ايران و روسيه منعقد گرديد كه مفاد آن به طور خلاصه چنين است:
الف. ايالات و شهرهاي گرجستان، داغستان، باكو، دربند، شيروان، قراباغ، شكي، گنجه، سوقان و قسمت علياي طالش به روسيه واگذار شد.
ب. حق كشتيراني ايران در درياي خزر از بين رفت؛ تسهيلات فراواني براي بازرگانان روس در ايران ايجاد و زمينه نفوذ اقتصادي روسيه در ايران فراهم شد.
ج. روس ها متعهد شدند كه هرگاه هر يك از فرزندان فتحعلي شاه كه به وليعهدي ايران تعيين شود، محتاج اعانت يا امدادي عليه روسيه باشند، مضايقه نكنند. با توجه به اينكه در آن زمان عباس ميرزا وليعهد بود، اين تعهد به معني حمايت از ولايتعهدي او محسوب مي شد و در عمل معنايي جز باز شدن دست روس ها براي دخالت در امور داخلي ايران نداشت.
بعد از پيمان گلستان، جنگ بين روس و عثماني شروع شد. نماينده روس ها از ايران تقاضاي كمك كرد و ايران، به رغم خيانت قبلي عثماني ها، اين درخواست را رد كرد. از زمان انعقاد پيمان گلستان (1228هـ. ق. ) تا 13 سال بعد آرامش در جبهه ها برقرار شد؛ آرامشي كه بايد به حق به آن آرامش قبل از توفان گفت. در اين فاصله - انعقاد پيمان گلستان و شروع جنگ دوم ايران و روس - چند نكته قابل بررسي است. در خلال سال هاي بين دو جنگ ايران و روسيه تمامي تلاش هاي دولت ايران براي بازپس گيري سرزمين هاي اشغال قفقاز بي نتيجه ماند. تلفات سنگين جاني (حدود دويست هزار كشته)، نابودي اقتصاد مناطق جنگي، خالي شدن خزانه كشور، عدم توانايي دولت دربازسازي كشور و سر و سامان دادن به وضعيت آوارگان جنگي وضعيت بغرنجي را به بار آورده بود كه منجر به بروز شورش هايي در خراسان و شمال ايران شد. فتنه اسماعيليه در يزد، فتنه افغان ها و حمله امير خوارزم به خراسان از ديگر معضلات كشور بود. اين فتنه ها بيشتر به تحريك انگليس بود تا ذهن اولياي دولت ايران را از ايالات شمالي دور دارند و به مسائل داخلي مشغول كنند. انگليسي ها در اين سال ها به فكر افتادند كه يك منطقه حائل بين ايران و هندوستان به وجود آورند؛ لذا به تدريج شروع به جداسازي شرق كشور و تقسيم افغانستان كردند. اين اغتشاشات باعث سقوط تراز تجاري ايران و متوقف شدن تجارت بين ايران و چين شد. با سرنگوني ناپلئون در سال 1815م.، اتحاد مقدس با شركت انگليس، روسيه و پروس به وجود آمد. در 1236ق/ 1821م بر اثر تحريكات روسيه و تمايل عباس ميرزا براي جبران شكست در جنگ با روسيه، و همچنين تحريكات دولت عثماني بين ايران و عثماني جنگ درگرفت كه درنتيجه آن، ايرانيان قسمت هاي زيادي ازعثماني را در غرب تصرف كردند و حتي بغداد را به محاصره درآوردند؛ كه اين محاصره با مرگ ناگهاني فرمانده ارتش ايران و نيز شيوع وبا در سپاه ايران به پايان رسيد. در سال 1823م.، بين ايران و عثماني پيمان ارزنه الروم اول بسته شد. در اين پيمان، مرز ايران و عثماني شرافتمندانه تعيين شد و حدود آن به مرزهاي زمان نادرشاه رسيد كه تقريباً با تغييراتي، همان مرزهاي كنوني ايران است (نماينده ايران در مذاكرات پيمان ارزنه الروم اميركبير بود كه با لياقت و كارداني انجام وظيفه كرد).

نتیجه
 

بررسي بيش از دو دهه تجربه جنگ هاي اول و دوم ايران و روس كه به قيمت بسيار سنگيني براي ايران تمام شد، مي تواند درس هاي مفيدي براي تاريخ تحولات و بينش تاريخي - سياسي اين كشور داشته باشد؛ اهم آنها عبارتند از:
- بي اعتمادي كامل به اروپاييان و اعتقاد به اينكه آنها به هيچ وجه به قول خود پايبند نيستند و فقط به منافع خود مي انديشند.
- در مبارزه با يك قدرت خارجي، نبايد به قدرت خارجي ديگر اتكاي جدي كرد.
- با شكست نظامي، اقتصادي و سياسي ايران، گروه هاي مستشرقين و مبلغين غربي به ايران سرازير شدند (ورود فرهنگ غربي به ايران).
- مذاكراتي كه در جنگ اول و دوم انجام شد، بيشتر براي سرگرم كردن ايران و تأمين منافع روس ها و انگليسي ها بود.
- از مجاهدات و دفاع ايرانيان شيعه مذهب معلوم شد كه مردم ايران هيچ گاه زير بار سلطه و اشغال خارجي نمي روند.
- علماي بزرگ در سخت ترين شرايط، اعلام جهاد و بسيج عمومي كردند و اين نيرو و قوه، بزرگ ترين محرك ملي در برابر بيگانگان بوده است.
- ضعف و انحطاط قاجاريه نمايان شد.
- معلوم شد كه در جنگ با دشمنان كافر، به عثماني هم نمي توان اعتماد كرد.
- احساس سرخوردگي كه تا صد سال بعد در ايرانيان وجود داشت .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط