نقش آموزش كارآفريني در بهبود دانش صاحبان كسب و كار كوچك
كارآفريني
به طور كلي در آموزش رشته كارآفريني اهداف متعددي مورد نظر است كه برخي ازاين اهداف عبارتند از:
- كسب دانش مربوط به كارآفريني
- كسب مهارت در استفاده از فنون تحليل فرصتهاي اقتصادي و تركيب برنامه هاي عملياتي
- شناسايي و تحريك استعدادها و مهارتهاي كارآفرينانه
- القاي مخاطره پذيري با استفاده از فنون تحليلي
- ايجاد همدلي و حمايت براي جنبه هاي منحصر به فرد كارآفريني
- تجديد نگرشها در جهت پذيرش تغيير
- چالشهاي آموزش كارآفريني
آموزش كارآفريني و تحقيقات مربوط به آن ، هم اكنون با چالشهاي متعددي مواجه شده است كه برخي از اين چالشها توسط بلاك" BLOCK " و استامپ "STUMPF" ارائه شده است . اين چالشها عبارتند از:
- چالش در ايجاد متدلوژي هاي تحقيق براي اندازه گيري اثربخشي كارآفريني .
- چالش در محتوا و شيوه هاي آموزش كارآفريني .
- چالش در كيفيت مدرسان كارآفريني .
- چالش در پذيرش آموزش كارآفريني در دانشكده ها نسبت به كسب و كار.
- چالش در ايجاد يك پيكره عمومي "مشترك " در زمينه هاي دانشي مختلف .
- چالش در اثربخشي روشهاي آموزشي.
- چالش در نيازهاي يادگيري كارآفريناني كه در حال كار هستند.
- متناسب با دوره زندگي كسب و كاري كه هم اكنون در آن به سر مي برند.
انواع دوره هاي آموزش كارآفريني
به طور كلي تا سال 1990 ميلادي چهاردسته اصلي از دوره هاي آموزشي كارآفريني شكل گرفت كه اين دوره ها عبارتند از:
دسته اول : برنامه هايي براي "آگاهي و جهت گيري به سوي كارآفريني " است . هدف از اين دوره ها، افزايش آگاهي ، درك و بينش نسبت به كارآفريني به عنوان يك انتخاب شغلي براي افراد از تمامي اقشار اجتماعي است . اينگونه برنامه ها در مقاطع تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه تدريس مي شود تا انگيزه و تمايل دانش آموزان و دانشجويان براي كارآفرين شدن افزايش يابد. گروههاي نژادي، غير شاغلان، مخترعان، دانشمندان، كاركنان دولت و بازنشستگان ارتشي و گروههاي مختلف، مي توانند تحت پوشش اين دوره قرارگيرند.
دسته دوم: شامل برنامه هاي آموزشي است كه "توسعه تاسيس شركتها" را پوشش مي دهد. اين برنامه ها به اقتضاي شرايط خاص هر كشور طراحي شده اند. كشورهايي همچون آمريكا، هند، فيليپين، مالزي، فنلاند و هلند مراكز ويژه اي را براي حمايت از كارآفرينان بالقوه تاسيس كرده اند كه ضمن ارائه آموزشهاي ويژه جهت توسعه توانائيها و انگيزش افراد، توسعه مناطق شهري و آموزشهاي عملي در نزد كارآفرينان موجود را در برمي گيرد.
دسته سوم : دوره ها جهت "رشد و بقاي كارآفرينان و شركتهاي كوچك " طراحي شده است ، كه شركتهاي كوچك موجود را پوشش مي دهد. واقعيت آن است كه اين گروه ازشركتها در هر كشوري بايد مورد توجه قرار گيرند. در كشورهاي كمونيستي سابق شركتهاي كوچك بسيار مورد توجه قرار مي گرفتند و تعداد زيادي از آنها با كمتر از 10 كارمند تاسيس شدند. نيازهاي آموزشي در اين برنامه ها بسيار متنوع است. از دوره هاي بسيار مورد قبول در اين خصوص مي توان به دوره رشد شركتهاي كوچك در دانشگاه دارهام و دوره "فعاليتهاي اقتصادي خود را بهبود دهيد" اشاره كرد كه توسط سازمان بين المللي كار " ILO " در سراسر دنيا اجرا مي شود.
دسته چهارم : برنامه "توسعه آموزش كارآفريني " است كه شامل شيوه هاي جديد آموزشي و تعيين نقشهاي نوين دانشجو و استاد در فرآيند آموزش كارآفريني است. هدف ديگر اين برنامه ها آموزش و گسترش كمي استادان جديد از ميان صنعتگران و دست اندركاران فعاليتهاي اقتصادي براي آموزش كارآفريني است .
ارزش آموزش كارآفريني
برنامه هاي مبتني بر آموزش برمبناي اين فرض عمل مي كنند كه اگر فقط ما وسايل مناسب و موثر براي مرتبط ساختن منابع برگرفته از دانشگاه هايمان ، مدارس فني ودانشكده ها را به جامعه كسب و كار جديد پيدا كنيم ، آن وقت ما واقعا قادر به تقويت ابتكارات صنعتي هستيم "
مطالعه اي كه در سال 1982 در دانشگاه بايلور "BYLOR " بر روي دانشجويان رشته كارآفريني صورت گرفت . ارزيابي دانشجويان از دروس رشته كارآفريني اين بود كه بايد بيشترين تاكيد برروي دروس مالي شود. دومين رشته اي كه به نظر آنها بايد بيشترمورد تاكيد قرار گيرد، درس مديريت بود. علاوه بر اينها دروس روابط انساني و بازاريابي نيز از نظر دانشجويان داراي اهميت ويژه است . دروس حسابداري ، حقوق ، مديريت دولتي ، روشهاي كمي ، ارتباطات ، زبان انگليسي ، سخنراني عمومي ، هنرهاي آزاد درمرتبه بعدي اهميت قرار داشتند.
بر طبق گزارش PORTER و MCKIBBIN ، دو نوع بحران آموزش مديريت دردانشگاههاي آمريكا در آموزش و بهبود مديريت وجود دارد كه مرتبط با تاكيد ناكافي درايجاد بينش در دانشجويان و تاكيد ناكافي بر تلفيق حوزه هاي ميان وظيفه اي است. كارآفريني شامل بينش " VISION " و تلفيق "INTERGRATION" است . كارآفرينان نيازمنديك بينش از كسب و كار مخاطره آميز و درك تمام حوزه هاي كسب و كار هستند.
بينش كارآفرين شامل كنترل سرنوشت خود، بهره گيري از خود - هدايتي ، توانايي براي صراحت لهجه ، توانايي در تعيين اخلاقيات خود، وامدار سياسي شركت يا دولت نبودن است . در حالي كه درك از جنبه هاي مختلف كسب و كار مهم است ، اما كافي نيست. تنها عمل است كه فرصت خوداتكايي و مستقل بودن را فراهم مي كند.
حال بايد نقش يك مشاور مالي را نيز در يك كسب و كار كوچك در نظر گرفت:
به عنوان يك پرستار مردم اغلب سوال ميكنند كه من چگونه يك مشاور اقتصادي شدم. تجربه شخصي من شامل تماشا كردن رنج و تباهي اقتصادي خانوادهام مرا مجبور كرده كه در زمينهي اقتصادي داراي استعداد شوم و من ميخواهم كه به ديگران كمك كنم تا موفقيتهاي اقتصادي به دست آورند. اگر شما تا به حال دربارهي طرحهاي مالي فكر كردهايد اينك زمان آغاز است. بسياري از مردم به دوران بازنشستگي نزديك شدهاند بدون پول كافي براي ادامهي زندگي. در حقيقت بسياري از مردم نميتوانند از عهدهي بازنشستگي برآيند.
كار كردن فقط توانايي پرداخت قبضها را در كوتاهمدت ايجاد ميكند. اين بقاي طرز فكر است. يك طرح مالي خوب قصدها و هدفهاي آينده شما را براي بازنشستگي مانند رفتن به دانشگاه، خريد خانه و... به حقيقت ميرساند.
با يك طرح درست اقتصادي شما يك خاطر آرام را تجربه ميكنيد و به مقاصد خود ميرسيد. پس چگونه به طور صحيح براي آينده خود نقشه بكشيم؟ آيا ميدانيد از كجا بايد شروع كنيم؟ اين همان زماني است كه يك مشاور اقتصادي ميتواند به شما كمك كند. يك مشاور اطلاعات، مهارت و ابزاري براي كمك كردن به شما براي رفتن از جايي كه حالا شما هستيد، براي رفتن به جايي كه ميخواهيد در آينده باشيد را داراست. چند معيار براي انتخاب يك مشاور اقتصادي وجود دارد كه در زير به شرح آن ميپردازيم.
انتخاب يك مشاور مالي
2- آيا مشاوران شما چيزهايي كه شما آنها را ميخواهيد ميدانند، احتياجات و آرامش اقتصادي؟ آيا آنها وقتي شما صحبت ميكنيد به خوبي گوش ميدهند؟ آيا آنها درك خوبي از مقاصد شما دارند؟
3- آيا آنها ميتوانند شما را درك كنند و با شما ارتباط برقرار كنند و آيا براي شما مدبر هستند؟
4- آيا اين مشاور توصيه شده ميآيند. نظريه و توصيه شخصي هميشه مثبت است.
انتخاب درست يك مشاور اقتصادي آرامش خاطر را به همراه دارد. توسعه ثروت، حفاظت از داراييهايي كه برايشان سخت كار كردهايد به زمان احتياج دارد و با مشاوره صحيح شما ميتوانيد موفقيتهاي اقتصادي بيشتري بدست آوريد.
ملاقات با يك مشاور اقتصادي
موجودي شما و بدهيهاي كوتاهمدت شما و اهداف درازمدت و طرحهاي شما. براي مثال اهداف كوتاهمدت ممكن است شامل طراحي تعطيلات شما و عروسي، خريد خانه و يا بچهدار شدن باشد. اهداف درازمدت نيز شامل دانشگاه و بازنشستگي باشند. طراحي حفاظت از داراييهاي شما، بيمه توجه به زندگي و اهداف درازمدت شما، وصيتنامهها و امانتهاي شما. بعد از تشخيص وضع رايج اجتماعي و همچنين روشن شدن اهدافتان، سپس طرحهاي اقتصادي شما انجام ميشوند و ارزيابيهاي منظم احتياج به انجام شدن دارند. بسياري از مسائل ميتوانند بر طرحهاي اقتصادي شما تاثير بگذارند. تغييرات در نيازها و اهداف شما عادلانه و مرتبا اتفاق ميافتند و حوادث غيرمترقبه ميتوانند بر هدف شما تاثير بگذارند. مشاور اقتصادي شما نياز دارد كه مرتبا در جريان آخرين خبرها قرار بگيرد، پس اهداف شما ميتوانند تغييركنند تا نيازهاي شما برآورده شوند.
رسيدن از يك روز به روز ديگر، بدست آوردن پول و خرج كردن پول، به طوري كه به راحتي ميتوان طرحهاي خود را براي آينده اقتصادي خود به تعويق انداخت، ولي «بدون يك طرح، ممكن نيست كه پولي براي يك روز باراني داشته باشيد» سخني كه والدين شما اغلب دربارهي آن صحبت ميكنند. با مشخص شدن وضع رايج اجتماعي و نيازها و اهداف شما براي آينده، خلق كردن يك طرح و انجام دادن آن طرح ميتواند شما را به مركز اهداف نهايي اقتصاديتان بنشاند. يك مشاور اقتصادي به شما كمك ميكند تا طرح اقتصادي خود را حفظ كنيد. شما ياد خواهيد گرفت تا پولهاي خود را پسانداز كنيد پس در نتيجه اين در طول زندگي شما و در حين كار كردن شما افزايش خواهد يافت. ميدانيد كه شما كاملا آماده و محفوظ قادر به زندگي در آسايش و راحتي هستيد چون ميدانيد كه به اندازه كافي پول داريد كه در زمان احتياج از آن استفاده كنيد. دربارهي فوايد داشتن يك طرح اقتصادي فكر كنيد، صداي خوب نصيحت و تمام ابزارهاي لازم براي اين مرحله و فرآيند، اين چيزي است كه يك مشاور اقتصادي براي شما انجام خواهد داد.
منابع : "كوراتكو و هاجتس ، سال 2001، ص 30"
"سكستون و كارازاد، 1992، ص 31"
"سكستون و كارازاد، 1992 "
"هورنادي ، 3891، صص 16-065"
منبع:www.creativity.ir
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :alirezarajabipoor