بني صدر از ظهور تا سقوط (3)

واقعه چهاردهم اسفند در دانشگاه تهران از آن رو كه نشان دهنده نزديكي مخاطره آميز منافقين و بني صدر بود و قصد تنش زايي بني صدر را آشكار مي كرد، با واكنش بسيار شديد امام روبه رو گرديد. در ابتدا امام خميني(ره) آيت الله موسوي اردبيلي دادستان كل كشور را مأمور رسيدگي قضايي سريع و قاطع به اين واقعه كردند كه در پي آن گزارشي توسط يك هيأت قضايي تهيه و تقديم دادستان كل كشور شد كه در آن به بيش از دوازده مورد ارتكابي كه داراي عناوين مجرمانه بودند.
يکشنبه، 14 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بني صدر از ظهور تا سقوط (3)

بني صدر از ظهور تا سقوط (3)
بني صدر از ظهور تا سقوط (3)


 

نويسنده : پيمان پور جباري




 

بازخواني خيانتهاي 30 ساله بني صدر در قبال ملت ايران
 

*6- تشديد مجموعه اقدامات خائنانه بني صدر و بني صدريون پس از اعلاميه جماران
 

واقعه چهاردهم اسفند در دانشگاه تهران از آن رو كه نشان دهنده نزديكي مخاطره آميز منافقين و بني صدر بود و قصد تنش زايي بني صدر را آشكار مي كرد، با واكنش بسيار شديد امام روبه رو گرديد. در ابتدا امام خميني(ره) آيت الله موسوي اردبيلي دادستان كل كشور را مأمور رسيدگي قضايي سريع و قاطع به اين واقعه كردند كه در پي آن گزارشي توسط يك هيأت قضايي تهيه و تقديم دادستان كل كشور شد كه در آن به بيش از دوازده مورد ارتكابي كه داراي عناوين مجرمانه بودند تصريح شده و در بخش نتيجه چنين آمده بود "دلايل كافي به مجرميت بني صدر، دفتر بني صدر، دفتر هماهنگي و در پي آن گروهك هاي محارب كه اسامي آنها قبلاً ذكر گرديد، گردآوري شده است. "
آيت الله بهشتي و شهيد رجايي نخست وزير وقت عمل بني صدر را نكوهش كردند و امام خميني(ره) نيز در پاسخ به تلگراف آيت الله گلپايگاني كه حاكي از "نگراني ايشان از قضاياي شوم دانشگاه " بود، اعلام كردند كه "بايد گروهها و دسته هاي منحرف سياسي و غيرسياسي بدانند كه من با حساسيت كامل با آنان برخورد اسلامي مي كنم و به شرارت هاي ضداسلامي خاتمه مي دهم. " پس از آن امام خميني(ره) با فراخواندن آقايان آيت الله بهشتي، آيت الله خامنه اي، آيت الله موسوي اردبيلي، آيت الله هاشمي رفسنجاني، مهندس بازرگان، بني صدر و شهيد رجايي به جماران و برخورد ارشادي و حمايتي، رؤساي سه قوه را از انجام مصاحبه تا پايان جنگ تحميلي منع كردند و اعلاميه اي در صبح روز يي اسفند يي از سوي امام خميني(ره) صادر شد كه نتيجه برخي تصميمات و توافقات براي كاهش اختلافات را بيان مي كرد.
نگاهي به مهمترين رويدادهاي سياسي در فاصله سه ماهه بين اعلاميه امام خميني(ره) در يي اسفند يي تا عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا، ضمن آشكار كردن نزديكي بسيار زياد راهبردهاي سياسي بني صدر و منافقين، نشان دهنده قصد بني صدر و منافقين براي پيشبرد اهداف سياسي تبليغاتي خاص به منظور پياده سازي استراتژي مشروعيت قهقرايي (تضعيف، بي اعتبار ساختن و از بين بردن مقبوليت اجتماعي مخالفان) براي ارعاب، تطميع، جذب يا انزواي اعضاي خط امام است. مهمترين رويدادهاي سه ماهه مورد اشاره به اين شرح است:
*نامه مسعود رجوي به بني صدر و پيشنهاد برگزاري راهپيمايي از سوي رئيس جمهور در روز يي فروردين يييي؛
*امتناع بني صدر از امضاي لايحه سرپرستي وزارت امور خارجه توسط نخست وزير عليرغم شرايط جنگي و نياز كشور به ديپلماسي فعال و همچنين رد سه نامزد پيشنهادي نخست وزير براي تصدي پست وزارت خارجه؛
*راهپيمايي منافقين در حمايت از بني صدر در روز ي ارديبهشت يييي پس از صدور اعلاميه امام خميني(ره) و ايجاد درگيري و آشوب در اين راهپيمايي؛
*حمايت بني صدر از يكي از اعضاي سازمان منافقين كه اقدام به خودزني نموده بود و متهم نمودن نهادهاي انقلابي به شكنجه وي؛
* نامه بني صدر به مجلس در ارديبهشت و متهم نمودن شهيد رجايي به تخلف؛
*نامه منافقين به بني صدر و تقاضاي تضمين از او براي خلع سلاح؛
*اقدام دفتر بني صدر براي خروج اسناد وابستگي كاظم رجوي به ساواك از وزارت خارجه و دستگيري فضلي نژاد عامل خارج كننده اسناد؛
* موافقت ضمني بني صدر با پيشنهاد منافقين در مورد برگزاري رفراندوم به منظور حذف خط امام؛
* نامه تشكر آميز منافقين به بني صدر در مورد پذيرش رفراندوم و دعوت به اعتصاب در حمايت از رئيس جمهور؛
* مصاحبه ها و سخنراني هاي تحريك آميز بني صدر عليرغم ممنوع ساختن اين امر از سوي امام خميني(ره) ؛
* دستگيري منوچهر مسعودي مشاور حقوقي دفتر بني صدر به جرم رابطه با ضدانقلاب و عوامل رژيم شاه، توقيف روزنامه هاي انقلاب اسلامي، آرمان ملت و جبهه ملي به حكم دادستان انقلاب اسلامي در يي خرداد يي؛
روزنامه وي و راهپيمايي طرفداران او در همدان؛
صدور بيانيه منافقين در مورد حمايت يكپارچه از بني صدر در روز يي و يي خرداد يي.

*7- تشكيك در دومين انتخابات رياست جمهوري و عدم تسليم در برابر عزل قانوني مجلس:
 

بني صدر درحاليكه با رأي مردم به شهيد رجايي دست خود را براي رسيدن دوباره به قدرت كوتاه مي ديد با طرح موضوع تقلب در انتخابات سعي نمود تا حضور ميليوني مردم در انتخابات و شكست خود را به نحوي به ستاد انتخابات وزارت كشور نسبت دهد و از طرفي فرار خود را از كشور به منظور سازماندهي ضد انقلاب توجيه نمايد.او در اين خصوص اين گونه مي گويد:
"وقتي انتخابات رياست‌جمهوري برگزار شد، در وزارت كشور كه مسئوليت اجراي انتخابات را به عهده داشت، چند تن دوستان ما كه آنجا بودند و رژيم هم نمي‌دانست، به ما خبر دادند، در سراسر كشور فقط دو ميليون و هفتصد هزار نفر در انتخابات شركت كردند... حال، راست يا دروغ، اين موضوعي است كه آقاي منتظري بايد بگويد چون اين طور گفته شد: "اينان رفتند پيش آقاي منتظري و به او گفتند، آقا! جريان راي‌گيري و تعداد شركت‌كنندگان در انتخابات اين طور شده، تكليف چيست؟ " او گفت: "براي حفظ حيثيت اسلام، بگوييد بالاي چهارده ميليون نفر راي دادند. "… اين موضوع را هم تاكيد كنم، كساني كه اين مطلب را [راجع به آقاي منتظري] به من گفتند، آدم هاي موثقي هستند.بعد از آمدن اين گزارش، گفتم، بسيار خوب و حالا مردم مرا همچنان رئيس‌جمهور مي‌شناسند، يعني به من راي اعتماد دادند و تأييد كردند راي قبليشان را و تكذيب كردند كودتا را. حال، ما وظيفه داريم برويم در صحنه اصلي و روابط پنهاني آنها را كه به اتكاء به آن روابط، دسته به كودتا زدند تا جنگ را ادامه بدهند، فاش كنيم. به اين دليل بود كه با خروج از ايران، موافقت كردم. در حالي كه، در آغاز هيچ قصدي براي خروج از ايران نداشتم. (درس تجربه، ص347)
او در خصوص نقش و تأثير نتايج انتخابات در فرار او از كشور مي گويد:
" مسعود رجوي آمد به محلي كه من مخفي بودم. او در آنجا گفت، مي‌خواهيم قبل از برگزاري انتخابات رئيس‌جمهوري- كه 40 روز بعد انجام مي‌شد- خارج شويم. من گفتم، نه. اول بايد ببينيم، مردم ايران در اين انتخابات رياست‌جمهوري، چگونه عمل مي‌كنند. اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها و راي دادند، معنايش اين است كه اين كودتا را تاييد كردند... آقاي رجوي گفت: "اكثر هم لايعقلون. قرآن مي‌گه، اكثر مردم عقل ندارند. شما مي‌گيد، اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها، خب، ميرن. آخوندها بهشون مي‌گن برويد پاي صندوق‌ها، اينها هم مي‌روند پاي صندوق‌ها. " گفتم: "اولاً، شما قرآن را نخوانده‌ايد. " (درس تجربه، ص345)

*8- تشكيل شوراي ملي مقاومت در جهت براندازي انقلاب:
 

پس از استقرار رجوي و بني صدر در پاريس، سلسله مصاحبه‌هاي طرفين، جهت معرفي شورا، شروع شد. اگر به رسانه‌هاي آن زمان مراجعه شود، در عكس‌هاي چاپ شده، اكثرا مسعود رجوي پشت سر بني‌صدر نشسته است. علت اين بود كه نام بني‌صدر به عنوان رييس جمهور بر كنار شده، در همه جا مي‌درخشيد، ولي كسي سازمان مجاهدين خلق را نمي‌شناخت؛ بدين علت، سازمان، از نام و اعتبار بني‌صدر در اين تاريخ حسابي استفاده سياسي كرد. حضور بني‌صدر در شورا آن قدر براي مجاهدين خلق مهم بود كه براي سفت كردن پاي ايشان در شورا، مسعود رجوي دختر او، يعني فيروزه بني‌صدر را به عقد خود در آورد. اين ازدواج زماني انجام شد كه تازه چند ماه از قتل اشرف ربيعي، همسر پيشين رجوي مي‌گذشت. در تاريخ هفتم مهر ماه 1360، برنامه "دولت موقت جمهوري دموكراتيك اسلامي ايران " توسط شوراي ملي مقاومت اعلام شد. اين برنامه را بني‌صدر به عنوان رييس جمهور و رجوي به عنوان مسؤول شوراي ملي مقاومت امضا كردند. در 20 اسفند ماه 62،‌ ابوالحسن بني‌صدر كه حضور سازمان مجاهدين خلق در عراق را به ضرر جايگاه و اعتبار خود مي ديد ، طي نامه‌اي به مسعود رجوي اعلام جدايي كرد. بني‌صدر در اين نام نوشته بود. "البته همانطور كه نوشته‌ايد دو نظر وجود دارد: يكي نظر سرنگوني رژيم به بهاي جلب همكاري و استفاده از خارج را جايز مي‌شمارد و يك نظر جايز نمي‌شمارد. اين جانب جانب‌دار نظر دوم هستم. هر چه مي‌خواهيد بنويسيد، اما چه كسي گول مي‌خورد كه مسأله اصلي كه شما را به نوشتن اين نامه برانگيخته، مسأله‌ همكاري با عراق براي سرنگوني رژيم است. از اين راه رژيم [آيت الله] خميني سرنگون نمي‌شود، با كمال تأسف تثبيت مي‌شود ". (مجاهدين خلق در آيينه تاريخ، صص 164-139)

*9- تدارك ديدار طارق عزيز با مسعود رجوي در محل اقامت بني‌صدر در فرانسه:
 

اين ملاقات ننگين كه در خانه بني‌صدر و با حضور همزمان وي در منزل صورت مي‌گيرد به لحاظ سياسي فراتر از موافقت رئيس جمهور يك تشكيلات خود ساخته با ملاقات نخست‌وزير خود يعني مسعود رجوي معني پيدا مي‌كند. براساس قراردادي كه بين آقاي بني‌صدر و مسعود رجوي منعقد شده بود كليه اقدامات اين تشكيلات ائتلافي مي‌بايست به امضاي رئيس‌جمهور تشكيلات مي‌رسيد. بنابراين در اين قضيه بني‌صدر در واقع يك گام فراتر از صرف موافقت با ملاقات رجوي و طارق عزيز برداشته بود. اين سكوت بني صدر و حضور او در محل اين ديدار، بيانگر اين حقيقت است كه او نه تنها با گفتگوي مستقيم بلكه با همكاري گسترده گروه تروريستي مجاهدين خلق با دشمن بعثي و نيز باز شدن پاي مسعود رجوي به بغداد مخالفت چنداني نداشته است. اظهارات بني‌صدر در خصوص ملاقات طارق عزيز با مسعود رجوي ، شناخت چهره خائنانه وي را جامعيت مي‌بخشد:
" اينكه چه جوري بيايد اينجا و راجع به ملاقات، در كجا باشد بالاخره گفتم: "اگر من بخواهم موافقت كنم، فقط به يك ترتيب مي‌شود موافقت كرد و آن ترتيب هم اين است كه يك فاتح، يك شكست خورده‌ را مي‌پذيرد. اينها متجاوزند و در تجاوزشان هم شكست‌ خورده‌اند وگرنه به سراغ ما به اينجا نمي‌آمدند... ملاقات شما (رجوي) با او، حداكثر نيم ساعت بيشتر طول نكشد. گفت: "بسيار خوب " (درس تجربه، ص380)
جالب آن است كه بني صدر با اشاره به اين موضوع كه "يك فاتح يك شكست خورده را مي پذيرد " در واقع به طور تلويحي اقرار مي كند كه طارق عزيز به سبب حضور فرمانده اسبق كل قواي ايران به اين ديدار آمده است و ديدار او با مسعود رجوي بهانه اي بيش نيست و چه بسا بين او و طارق عزيز نيز گفتگوهايي صورت گرفته باشد.

*10- وارد نمودن اتهامات بي اساس به مسئولين نظام و زير سئوال بردن مشروعيت نظام پس از جنگ
 

از ديگر اقدامات او عليه جمهوري اسلامي، حضور در دادگاه فرانسه براي رسيدگي به اتهام فردي به نام رضا مشهدي در رابطه با ترور سيروس الهي بود. وي در اين دادگاه به عنوان شاهد، اتهاماتي را عليه سران جمهوري اسلامي وارد كرد. اما روند برگزاري جلسه چندان به مذاق او خوش نيامد و رأي دادگاه مطابق با برداشت و تفسير او نبود. به همين خاطر وي مسئولين قضايي فرانسه را متهم به سهل‌انگاري كرد.
او فعاليت‌هاي مطبوعاتي خود را پس از فرار از كشور از سرگرفت و تاكنون نيز انقلاب اسلامي در هجرت را منتشر مي‌كند. هر از گاهي هم به فراخور متقضيات روز و مناسب با حال و هواي سياسي كشور، اعلاميه‌ها و بيانيه‌هاي هشدارگونه‌اي را منتشر مي‌كند و همّ و غم وي در اين نوع فعاليت‌ها، زير سؤال بردن مشروعيت نظام است. او از اين رهگذر اتهامات گوناگوني را عليه متوليان جمهوري اسلامي عنوان كرده و همواره درصدد القاي اين مطلب است كه تنها انقلاب در سايه تدابير او مي‌توانست به سرمنزل مقصود برسد. اين امر نشان مي‌دهد كه اين نگاه كاملاً خودمحورانه بني‌صدر در طول دوران رياست جمهوري و مسئوليت وي در نظام جمهوري اسلامي همچنان وجود داشته و هنوز هم در او جريان دارد.

*جمع بندي :
 

با در نظر داشتن موارد فوق شكي نيست كه بني صدر خيانت هاي بزرگي را در حق ملت ايران و انقلاب اسلامي روا داشته است كه موارد بسياري از آن هنوز در سينه تاريخ مدفون مانده است.از طرفي شكي نيست كه بني صدر در طول جنگ حداكثر به دنبال كسب پيروزي و يا حداقل به دنبال دستيابي به آتش بس موقت بوده است لذا برخي مسئولين در اظهار نظر هاي خود نبايد فراموش كنند كه تلاش بني صدر به منظور كسب پيروزي در جنگ، دستيابي به ابزاري سياسي به منظور كسب قدرت بيشتر ،محبوبيت سياسي ،فشار به امام و مجلس و در نهايت سركوب نيروهاي پيرو خط امام بوده است و بنابراين طرح موضوع خيانتكار نبودن بني صدر در جنگ و انقلاب به دليل نياز به كسب پيروزي از اين منظر قابل دفاع نيست .به ويژه آنكه همانطور كه حضرت امام پيرامون قضاوت در خصوص اشخاص فرموده اند: "ميزان حال فعلي افراد است "و لذا موضعگيري رسانه اي در خصوص يك فرد نبايد به نحوي چهره امروز او را آن طور تطهير نمايد كه استنباط شود كه مسئولين نظام پس از گذشت سي سال به اين نتيجه رسيده اند كه بني صدر در جنگ خيانت نكرده است.در همين خصوص دكتر محسن رضايي مي گويد:
" بني صدر اگر يك پيروزي به دست مي آورد چنان بر كشور مسلط مي شد كه شايد هيچ كس نمي توانست او را از جايش تكان دهد لذا بني صدر خيلي تلاش كرد كه بتواند حتي تپه اي كوچك را آزاد كند تا بواسطه آن تبليغاتي انجام دهد اما نتوانست.او بعضاً در خط مقدم جبهه نيز وارد مي شد و بسيار به دنبال پيروزي بود. بنابراين مشكل اصلي، بيشتر در ساختار فرماندهي و مديريت و تاكتيك‌ها و روش‌هاي جنگ در دورة بني صدر بود. كه تاكتيك‌هاي و توانائي هاي نظامي به كار گرفته شده، قابليت و ظرفيت براي تغيير موازنة قوا به نفع ايران را نداشت. بنابراين بحث، بيشتر به ساختارهاي و تفكرات نظامي كلاسيك حاكم بر جنگ در دوران بني صدر باز مي گردد. "
هر چند ما در حال حاضر شاهد مصاديق فراواني از خيانت هاي بني صدر در حافظه تاريخي خود هستيم اما بايد دانست كه در فضاي حاكم بر سال 60 ،اين تلقي مردم و مسئولين به اندازه امروز داراي مصداق نبوده است.با اين اوصاف صراحت نمايندگان مجلس در خصوص بي كفايتي بني صدر و بيان "انتقادهاي اصولي و اساسي " وارد بر بني‌صدردر اين سال جالب به نظر مي رسد.آن گونه كه در اطلاعيه مشترك جمعي از نمايندگان مجلس مصاديق خيانت او به ملت ايران اينگونه عنوان مي شود:
1.مقابله وي با نظام و رهبري امام.
2.عمده ساختن اختلاف با جناح مقابل و تبديل شدن به مركز وحدت اكثر مخالفين نظام جمهوري اسلامي.
3.غرور و خودمداري و كيش شخصيت.
4.مخالفت با نهادهاي انقلابي. (سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام،ص 577)
از طرفي در نامه حضرت امام به آقاي منتظري -در خصوص عدم صلاحيت وي براي تصدي رهبري- عدم رضايت ايشان با رياست جمهوري بني صدر نمايان است:
" و الله قسم ، من با نخست‌وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي‌دانستم. و الله قسم ، من رأي به رياست جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم. (صحيفه امام جلد 21 - صفحه 330)
در پايان اين نوشتار نيز نصيحت هاي امام به بني صدر جهت آگاهي بيشتر خوانندگان با فضاي حاكم بر آن دوران تقديم مي شود:
"من الآن هم نصيحت مي‌كنم آقاي بني‌صدر را به اينكه مبادا در دام اين گرگ‌هايي كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد ، و اين آبرويي كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكني. من علاقه دارم كه همه اشخاصي كه در اين مملكت زندگي مي‌كنند يك زندگي انساني - الهي باشد. مبادا يك وقت در دام اشخاصي بيفتي كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است ؛ و آنها از تو پشتيباني كنند و تو هم در دام آنها بيفتي ؛ كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر ، و هم آخرت.
اگر نصيحت‌هاي من را گوش كرده بودي ، اين مسائل پيش نمي‌آمد. لكن نگذاشتند ؛ آنهايي كه به تو اظهار علاقه مي‌كردند آنها به اسلام علاقه نداشتند ؛ و تو را كشاندند به جايي كه تباه كردند ، بيش از اين خودت را تباه نكن ؛ به دام اين اشخاصي كه مثل اژدها دهان باز كرده‌اند تا همه حيثيت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نيفت. چنانچه توبه كني و برگردي و علاقه خودت را از اين گروه‌هاي مفسد ، فاسد ، جنايتكار ، سلب كني ، و در يك كناري بنشيني مشغول تصنيف و تاليف بشوي ، صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتي را كه آن روز من با حال بيماري در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد ، امروز اين طور نبود و من نمي‌خواستم باشد ؛ آن روز من (در) يكي از حرف‌ها ، كه اساس همه گرفتاري‌هاي بشر است ، تنبه دادم كه "حب الدنيا رأس كل خطيئه " تمام خطاهايي كه از ماها صادر مي‌شود روي اين حب نفس و جاه و مال و منال است ؛ اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاي نفساني را زير پا گذاشته بوديد ، اين طور نمي‌شد كه همه گروه‌ها ، همه دوستان شما ، از شما منفصل بشوند ، الا اين گروه‌هايي كه مي‌خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوست‌هاي درجه اول شما پشت به شما كردند. گروه‌هايي كه با شما بودند و براي شما شعار مي‌دادند پشت به شما كردند. و اين دليل اين بود كه شما قدرت سياسي نداريد ، بزرگ‌تر دليل اين است كه انسان يازده ميليون 11 رأي را تباه كند! اين گذشت و ناگوار گذشت ، من نمي‌خواستم اين طور بشود. لكن باز براي هر كس ، هر كار بكند ، جاي توبه و در توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواي نفساني بكن ، خداوند مي‌پذيرد تو را. آبروي تو را اعاده مي‌دهد. حيثيت تو را اعاده مي‌دهد. (صحيفه امام جلد 14 - صفحه 493)
منبع : خبرگزاری فارس



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.