شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن(2)

یك شعار چهار بندی كه حسین الحوثی هر جا برای سخنرانی می‌رفت، جوانان آن را تكرار می‌كردند عبارت بود از: الموت لأمريكا، الموت لإسرائيل، اللّعنه علي اليهود، النصر للإسلام. وي به تدريج نیروهای جوان زیدی منطقه را سازمان‌دهی كرد و این كار را از سال‌های 2000 و 2001 آغاز كرد، ولی اوج‌گیری این جریان همزمان با انتخاب سختی شد
يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن(2)

شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن(2)
شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن(2)


 






 

سخنرانی استاد سید علی موسوی نژاد
 

پرچم و شعار جریان الحوثی
 

یك شعار چهار بندی كه حسین الحوثی هر جا برای سخنرانی می‌رفت، جوانان آن را تكرار می‌كردند عبارت بود از: الموت لأمريكا، الموت لإسرائيل، اللّعنه علي اليهود، النصر للإسلام. وي به تدريج نیروهای جوان زیدی منطقه را سازمان‌دهی كرد و این كار را از سال‌های 2000 و 2001 آغاز كرد، ولی اوج‌گیری این جریان همزمان با انتخاب سختی شد که علی عبدالله صالح باید انجام می‌داد. در واقع این حكومت یمن بود كه شروع به سنگ‌اندازی كرد. البتّه جوانان زیدی یك حركت جدّی كردند؛ مثلاً در یك سخنرانی علی عبدالله صالح، همان شعار را سر دادند. علی عبدالله صالح ناراحت شد و گفت ببین كار به كجا رسیده كه جلوی رئیس جمهور، یك عدّه جوان افراطی و تحت‌تأثیر بیگانگان، می‌آیند شعار می‌دهند و سخنرانی رئیس جمهور را قطع می‌كنند، ولی اینها بهانه بود. بهانه‌ای كه علی عبدالله صالح می‌خواست، راضی کردن آمریكایی‌ها بود لذا سعی کرد به آمریکا چنین وانمود کند که دشمن اصلی شما در منطقه شیعیان هستند، آن هم شیعیان تحت تأثیر ایران. و ما می‌خواهیم با آنها وارد مبارزه شويم و آنها را نابود کنیم.
حسین الحوثی در تمام سخنرانی‌هایش از امام خمینی(ره)، روز قدس، روز عاشورا، امام علی(ع) و مبانی شیعی و انقلابی سخن می‌گفت و از آنها دفاع می‌کرد. اینها چیزهایی است كه حداقل در چند دهه اخیر در این حجم وسیع در زیدیه سابقه نداشت و این قدر جدّی مطرح نشده بود. دولت یمن و حکومت علی عبدالله صالح، سعی کرد الحوثی و جریانش را از بدنه زیدیه یمن جدا و آنها را شیعة اثنا عشری معرفی کند در صورتی كه این درست نبود و واقعیت این بود كه آنها زیدی‌هایی بودند كه بیدار شده بودند.

شهید حسین بدرالدین الحوثی
 

علی عبدالله صالح به خیال اینكه می‌تواند با یك حملة نظامی كار حسین الحوثی و جمعیت محدودی را كه همراه او هستند، یک‌سره کند در سال 2004 به مناطق كوهستانی شمال یمن و به صورت مشخص کوهستان «مرّان» حمله كرد و بعد از درگیری‌ها و بمباران‌های هوایی سنگین، آقای حسین الحوثی و تعدادی از هوادارانش را به شهادت رساند و بقیة یارانشان از لحاظ ظاهری پراكنده شدند، ولی این پایان کار نبود بلکه آغاز تحولی جدّی در منطقه بود و به تعبیر قرآن مجید «و مكروا و مكر الله و الله خیرالماكرین». شاید پنج سال پیش كه اوّلین جنگ حكومت یمن و حوثی‌ها درگرفت، كلّ جمعیت آنها حدود 200 نفر بیشتر نبود، ولی الآن كار به جایی رسیده است كه در جنگ ششم كه اکنون نزدیک به چهار ماه از آغاز آن می‌گذرد و همچنان در اين جریان گفته شده كه «عبدالمالك الحوثی» جانشین حسین الحوثی و برادر وی، چند صد هزار نفر را در این منطقه به صورت نیروهای بسیجی مسلح و پارتیزان سازماندهی كرده‌ است. امروز دیگر حوزة درگیری و نفوذ حوثی‌ها محدود به مرّان و استان صعده نیست بلكه چندین استان استراتژیك شمال و شمال غربی یمن تا نزدیکی صنعا، حوزة نفوذ آنها و اغلب در تصرّف آنهاست. اگر دوستان، اخبار رسانه‌ها را پیگیری كنند به خوبی متوجّه می‌شوند كه حكومت یمن، حتّی پس از ورود عربستان به ماجرا هیچ كاری از پیش نبرده، یعنی هدف اعلام شدة آنها نابود كردن حركت الحوثی‌ها در یمن و به دنبال آن باز كردن راه صعده به مرز عربستان بود، ولی ما شاهدیم که همچنان این راه بسته و تحت كنترل حوثی‌هاست و این استان‌ها همه در اختیار حوثی‌هاست به جز شهر صعده كه از قدیم هم در مركز شهر صعده مراكز حكومتی را حفظ می‌كردند، ولی در همان شهر هم هر چند وقت یك بار، مورد حملات کوبنده قرار دارند. همین چندی پیش هم حتماً شنیدید كه گفتند یك شبیخون دیگر حوثی‌ها را به صعده ناكام گذاشتیم. این در حالی است که دولت یمن به صورت قساوت‌آمیزی با هواپیما حوثی‌ها و مردم بیگناه منطقه را بمباران می‌کند و حکومت عربستان هم در یك مقطع یک ماهه بیش از 600 سُرتی پرواز با هواپیماهای مدرن از قبیل اف15 بر روی بعضی از مناطق حوثی‌ها انجام داد و آنجا را بمباران كرده است. چنان‌كه می‌دانید عربستان دارای یكی از مجهّزترین ارتش‌های منطقه است و در طول این سال‌ها مقادیر زیادی سلاح خریده و این اوّلین باری است كه دارد سلاح‌های خود را در یك جنگ جدّی امتحان می‌كند، ولی حوثی‌ها با قوّت و قدرت تمام در منطقه حضور دارند.
تحلیل من این است كه اتّفاقی كه الآن در این منطقه افتاده، بدون تردید تولد دوبارة یك جریان مبارز و انقلابی ایستاده در برابر ظلم و ظالمین و مستكبرین در سطح جهانی است که در عین حال این جریان یک جریان شیعی قوی و دارای ریشه هم هست. این جریان در یمن متولّد شده و خیلی هم قوی متولد شده است. شما اگر دقّت كنید نیروهای بسیج و ارتش حسین الحوثی از 200 نفر در آغاز، اکنون به صدها هزار نفر رسیده است. هیچ نگرانی از آیندة این جریان نباید داشته باشیم به خاطر اینکه این جریان یک جریان مخلص و فداکار و با ایمان راسخ است که با قاعده و زمینة کاملاً مردمی در منطقه شکل گرفته است. یعنی آن 200 نفری كه تبدیل به حدود یك میلیون نفر شده‌اند، از خود مردم یارگیری کرده‌اند بدون اینكه محور آن پول و امكانات خاصی باشد.
مردم یمن مردم بسیار ساده‌زیستی هستند. و كافی است آن روحیة سلحشوری تاریخی را در نظر بگیرید و به غیرت یك یمنی بربخورد، اسلحه در دست می‌گیرد ـ اسلحه هم در آنجا فراوان است ـ و وارد میدان نبرد می‌شود. بنابراین آنها چیز زیادی برای از دست دادن ندارند كه اگر بگویید شهر صعده 10 بار در روز بمباران شود چه می‌شود؟ هیچی آنها به بیرون از شهر می‌روند و دوباره به شهر بر می‌گردند.
الآن رهبری جمعیت الحوثی به عهدة «عبدالمالك الحوثی» برادر كوچك‌تر شهید حسین الحوثی است كه البتّه ایشان برادر بزرگ‌تری به نام یحیی الحوثی دارد كه در آلمان است و قبلاً نمایندة مجلس بود ولی مصونیت پارلمانی‌اش لغو شد و محکوم به اعدام گشت. ایشان در سال‌های اخیر مجبور شد از یمن بیرون رود و هم اکنون در آلمان مستقر است و به نوعی سخنگوی جریان الحوثی به شمار می‌رود و معمولاً اگر مصاحبه‌ای بشود با ایشان مصاحبه می‌شود.
گفته می‌شود و سخن درستی هم هست که نباید به درگیری‌های جاری در یمن رنگ و بوی مذهبی داد. در جمهوری اسلامی هم همین بحث مطرح است. دولت یمن به حوثی‌ها می‌گوید كه رافضی (اثناعشری) هستند و زیدی نیستند. اگر از آنها بپرسند كه زیدی واقعی چه كسی است می‌گویند كه كسانی هستند كه با خلفا مشكلی ندارند، با اهل سنّت مشكل ندارد، از ایران بدشان می‌آید، با اثنا عشریه هیچ نقطة اشتراكی احساس نكند. ولی واقعیت این است كه زیدی واقعی باید در تمام این مسائل درست بر عكس باشد. یعنی زیدی واقعی و جریان اصیل و قدرتمندتر زیدیه در طول تاریخ، موضعش دربارة خلافت بعد از پیامبر(ص) همان موضع اثنا عشریه است با كمترین اختلاف، آن جریاناتی كه خلفا را توجیه می‌كردند یك جریانات حاشیه‌ای در زیدیه بودند و ما به اسم صالحیه، بتریه، یا سلیمانیه آنها را می‌شناسیم. در زمان ما هم ادامه‌دهندگان تفکر در حاشیه، بیشتر طبقة روشنفكر و وادادة زیدیه یا گروندگان به گرایشات وهابیت از اهل سنت هستند. وگرنه زیدیه‌ای كه به صورت سنتی در صعده و حوزه‌های علمیه زیدیه مطرح است با ما كمترین تفاوت را در بحث‌های كلامی، به خصوص در مورد مطالب صدر اسلام دارند.

اتهامات جریان الحوثی
 

حالا برای اینكه یك نمونه از این موارد و اتهامات به جریان الحوثی را ببینید، حكم لغو مصونیت پارلمانی یحیی الحوثی را برای شما می‌خوانم:
ایشان دربیانیة رسمی پارلمان یمن متهم به این بندها شده‌اند:
1.تلاش برای برقرار كردن دوبارة حكومت امامان زیدیه در یمن،
2.پیاده كردن نظریة ولایت فقیه در یمن،
شاید به نظر برسد یك بخش این بند درست است! چون امامت زیدی اگر دنبالش باشند شبیه ولایت فقیه است، ولی در اصل این یك نوع تبلیغات است كه بگویند اینها می‌خواهند همان الگوی ایران را در یمن پیاده كنند، در صورتی كه چنین چیزی نیست (حداقل به این صورتی كه اینها می‌گویند).
حداكثر می‌توانیم بگوییم كه جریان الحوثی به دنبال بازگرداندن اقتدار و استقلال عمل شیعة زیدیه است، ولی اینكه به صورت یك الگوی مشخص بخواهند الگوی ولایت فقیه در ایران را پیاده کنند، یا بخواهند بگویند كه ولیّ‌فقیه ایران بر یمن حكومت كند (كه اینها خیلی دارند به آن دامن می‌زنند) فعلاً چنین دیدگاهی وجود ندارد.
3.تحریك به شورش علیه ولیّ امر؛ یعنی علی عبدالله صالح،
4.تحریك برای توسعة روحیة طایفه‌گرایی و استقلال مذهب زیدی؛ این اتهام بیشتر اتهام سیاسی است،
5.تحکیم تفكراتی كه مربوط به امامیه می‌شود و ترویج این مطلب كه حكومت حقّ اختصاصی اهل‌بیت(ع) ‌است. می‌بینید كه چقدر مغالطه شده است اصلاّ این تفکر عین اندیشه و اعتقاد زیدیه است و لزوماً اختصاص به امامیه ندارد.
الآن دولت یمن دارد می‌گوید این حوثی‌ها زیدی نیستند، زیدیه آن چیزی است كه ما می‌گوییم و اینها مزدور ایران و دنباله رو اثناعشریه‌اند و این مسئله اصلاً صحیح نیست، ولی اینكه اینها متأثر از افكار امام و انقلاب اسلامی هستند صحیح است همان‌طوری كه سنّی‌های غزة لبنان و حماس متأثر از انقلاب اسلامی و اندیشه‌های بنیانگذار آن، امام خمینی(ره) هستند.
و این روح جدیدی است كه برای مبارزه با مستكبران و حكومت‌های غاصب و ظالم در منطقه وجود دارد.

نكات مهم دربارة وضعیت یمن
 

حكومت یمن چه از نظر اقتصادی و چه سیاسی در موضع ضعف است، زیرا حكومت یمن الآن فقط با زیدیان شمال مشكل ندارد، دو مشكل دیگر هم دارد یعنی حكومت یمن همزمان در سه جبهه درگیر است:
1.شیعیان زیدیه،
2.جدایی طلبان در جنوب.
بحثی بعد از اتحاد دو یمن به وجود آمده است و آن اینكه جنوبی‌ها همیشه حقوق مساوی را در قدرت و تقسیم ثروت مطالبه می‌كردند و همیشه هم احساس می‌كردند كه حقّشان ادا نمی‌شود، مثلاً در 1994، یعنی چهار سال بعد از اتّحاد دو یمن وارد جنگ شدند و در آن نبرد خونین، شمالی‌ها موفق شدند جنوبی‌ها را سركوب كنند. الآن آن جریان دوباره زنده شده است و جدایی‌طلبان جنوب یمن به مركزیت عدن و دیگر استان‌های جنوبی الآن درخواست حكومتی‌ خودمختار دارند و حكومت یمن در یك جبهة جدّی‌تر از نظر سیاسی درگیر است و آن جدایی‌طلبی جنوبیان است و جالب است كه رابطة بین حوثی‌ها و جریان‌های جنوب هم بد نیست و رابطة نسبتاً خوبی با هم دارند و شاید هم موضع سیاسی آقای الحوثی است كه آنها را هم به گونه‌ای با خود همراه كرده است. مثلاً به عنوان نمونه آنها یك تعداد زیادی از ارتش یمن را که در این جنگ‌های اخیر اسیر كردند و اوّلین كاری كه در جنگ قبلی كردند این بود كه جنوبی‌ها را آزاد كردند و گفتند كه ما با جنوبی‌ها كاری نداریم. هر كس از جنوبی‌ها را در ارتش یمن اسیر كرده بودند آزاد كردند.
3.جبهة سومی که یمن با آن دچار چالش جدی است وهابیان هستند. وهابیان هم علی عبدالله صالح را کاملاً نمی‌پسندند و مایلند قدرت دست خودشان باشد و جریانی نسبتاً‌ قوی هستند و عربستان هم در اصل از این گروه حمایت می‌كند و شما تصور نكنید اکنون در این جنگ اخیر همسایة شمالی یمن به نفع علی عبدالله صالح وارد جنگ شده است، ایده‌آل آنها این است كه هم حكومت علی عبدالله صالح و هم زیدیه تضعیف شود. اینكه آنها در طول این چهار، پنج سال به نوعی سكوت كرده بودند و نظاره‌گر درگیری‌ها بودند و احیاناً آتش بیار معرکه بودند، به همین علّت است. یعنی آنها می‌خواستند این دو قدرت كاملاً تضعیف شوند. یعنی هم حكومت یمن و جریان سكولار حزب كنگره كه حاكم است و هم زیدی‌ها و در نتیجه جریان وهابی بالا بیاید. كه اتّفاقاً رئیس سابق مجلس یمن كه چند وقت پیش از دنیا رفت، عبدالله حسین الاحمر از هواداران جدی این جریان وهابی و به نوعی عامل همسایة شمالی بود، مثل حریری در لبنان، و الآن هم پسرانش از جایگاه نسبتاً قدرتمندی به خصوص در میان قبائل برخوردارند. بنابراین ایده‌آل همسایه شمالی یمن این است كه هم علی عبدالله صالح و جریان سكولار و حزب كنگره شكست بخورد و هم زیدی‌ها تضعیف شوند و نتوانند در قدرت سهم جدّی داشته باشند و در عوض آن جریان الاحمر و جریان طرفدار آنها و وهابیت یمن بر سر كار بیایند كه این یك خطر جدّی برای یمن و مردم آن است.

نقش سعودی‌ها در حوادث یمن
 

برای عربستان خطّ مرزی طولانی‌اش با یمن اهمیت دارد. الآن یكی از خطوط پشتیبانی جریان الحوثی همین مرز گستردة هزار و چند صد كیلومتری است كه با عربستان دارند و نه عربستان و نه هیچ ارتش مقتدری نمی‌تواند این مرز را به طور كامل كنترل كند و آن طرف مرز هم در مناطقی زیدی مذهب هستند و با اینها روابط خوبی دارند و وضع اقتصادی‌شان هم خوب و درآمد سرانة بالاتری دارند و به اینها كمك می‌كنند.
بنابر این یكی از مشكلات سعودی‌ها در درگیری با زیدیان این است كه شیعیان فقط داخل یمن نیستند مناطقی از مناطق هم مرز سعودی با یمن هم زیدی هستند و این برای عربستان بسیار حائز اهمیت است و به راحتی مناطق جنوبی عربستان كه شیعه‌نشین ـ زیدی و اسماعیلی ـ است می‌توانند از جریانات داخل یمن متأثر باشند. منتهی عربستان در کمین یك موقعیت مناسب بود.
عربستان از وقتی كه فهمید كه حجم قدرت حوثی‌ها چقدر زیاد است (از جنگ چهارم به بعد) تصمیم گرفت به حكومت یمن كمك كند. لذا در طول سال‌های اخیر به صورت پنهان و آشکار به حكومت یمن كمك می‌كرد كه بتواند در مقابل جریان الحوثی مقاومت كند.
جریان الحوثی‌ بارها عربستان را متهم كرده كه به حکومت یمن كمك می‌كنند، ولی عربستان تا حالا وانمود می کرد كه بی‌طرف است. اتّفاقی كه افتاد این بود كه در نقطة مرزی شمال غرب یمن كه منطقة كوهستانی صعب‌العبوری است در مرز با عربستان كوهی به نام جبل الدخان ـ كوه دود ـ است كه در اصل داخل خاك عربستان قرار دارد ولی متصل به كوهستان‌های یمن است. جریان الحوثی‌ها ادعا دارد ـ و بر حسب شواهد هم ادّعای درستی است ـ که دولت عربستان این كوهستان را برای دیده‌بانی بر روی مناطق حوثی‌ها، بمباران و احیاناً زیر آتش گرفتن مواضع نیروهای الحوثی‌ در خطّ مرزی، در اختیار دولت یمن قرار داده بود.
دولت عربستان این خطّ مرزی و این کوهستان را در اختیار ارتش یمن قرار داده بود. آقای عبدالمالک الحوثی در پیامی که بر روی شبکة اینترنت منتشر شد، توضیح می‌دهد كه ما به دولت عربستان گفته‌ایم كه این كوهستان را در اختیار ارتش یمن قرار ندهید و گرنه ما باید این كوهستان را هم منطقة دشمن فرض كنیم و نمی‌توانیم تحمّل كنیم كه از آن به ما حمله شود. حوثي‌ها می‌گویند دولت عربستان توجه نکرد و بالاخره آنها به آن كوهستان حمله كردند. پس اینكه می‌شنوید كه حوثی‌ها به داخل خاك عربستان حمله كردند در جبل‌الدخان به خاطر این است.
حالا اگر مطبوعات عربستان می‌گویند دودی كه از جبل الدخان مشاهده می‌شود ایران در آن دمیده است! و... و در سر مقاله‌های روزنامه‌های عربستان از این دست تبلیغات زیاد می‌بینید، ولی واقعیت قضیه همین است و حوثی‌ها توانستند آن كوه را كاملاً پاك‌سازی كنند و البته عربستان هم بهانه‌ای برای حملة علنی پیدا كرد و اعلام کرد که ‌ به خاك ما حمله شده است. حالا چه حمله‌ای؟! شما می دانید اینها در واقع بسیار ضعیف‌اند و به پشتوانه‌های مردمی متكّی نیستند و اگر زوری هم دارند برمی‌گردد به قدرت سخت‌افزاری‌شان. مثلاً در همین حمله به جبل الدخان، فرض کنید تعداد حوثی‌ها 100تا200 نفر وارد این منطقه شدند و یك قسمتی از آن را پاك‌سازی كرده و برگشته‌اند، ولی وقتی تصاویر تلویزیون‌های خبری منطقه را نگاه می‌كردید امواج بزرگی از مردم عربستان را می‌دیدید که در حال كوچ و فرارند. دولت عربستان حدود 50 هزار نفر را از آن مناطق تخلیه كرد، ولی در واقع حجم عملیات نظامی حوثی‌ها بسیار کوچک‌تر از این واکنش‌ها بود.
دولت عربستان اعلام كرد كه باید 20 كیلومتر داخل خاك یمن را پاك‌سازی كنیم و اینجا كسی سكونت نداشته باشد و در حالی كه در آن منطقه این محال است؛ چون منطقه، كوهستانی و صعب‌العبور و دارای روستاهایی با حالت قبیله‌ای و عشیره‌ای هستند و چنین چیزی امكان‌پذیر نیست پس این مناطق را با توپخانه زدند، ولی راضی نشدند و به اهدافشان نرسیدند و با هواپیما به این مناطق حمله كردند. متأسفانه در سطح بین‌المللی هم واكنش‌های جدّی صورت نگرفته و بهانه‌شان این است كه چون حوثی‌ها اوّل حمله كرده‌اند پس مستحقّ چنین برخوردی هستند.
در این میان، حكومت یمن هم از این وضعیت راضی است به علّت اینكه خودش به تنهایی نمی‌توانست از پس این مجموعه بر آید و حالا یك نیروی كمكی پیدا كرده و باید خوشحال باشد. دولت یمن ارزیابی‌اش از توان حوثی‌ها همیشه با خطا همراه بوده و در جنگ اخیر هم ارزیابی‌اش اشتباه بود و الآن ابعاد فاجعه را با عدم موفقیت خود درك می‌كند.

نكاتی دربارة سلاح موجود در یمن
 

زیاد می‌شنوید كه جمهوری اسلامی برای حوثی‌ها اسلحه فرستاد، چنین چیزی نیست یمن پر از اسلحه است. یمن چهارراه اسلحه است؛ یعنی شما هر چیز دربارة دزدان دریایی و سومالی و خلیج عدن و... می‌شنوید همه در كنار مرزهای آبی یمن اتّفاق می‌افتد. آنجا پولی كه باید برای خرید اسلحه پرداخت، مهم است، ولی اسلحه مهم نیست از كلاشینكف گرفته تا اسحلة‌ نیمه‌سنگین و سنگین در یمن به راحتی قابل دسترسی است. در واقع مردم یمن مسلح هستند، قبیله هستند و مسلّح‌اند. در خیابان‌های صنعا دیدم كه مردم عادی با كلاشینكف راه می‌رفتند و دوست همراهم می‌گفت از صنعا كه خارج شوی مردم بر روی پشت بام خانه‌هایشان برای دفاع از خود دوشكا و ضدّ هوایی دارند! پس ارسال اسلحه از ایران یك حرف خنده‌دار است. صرفاً یك وسیله‌ای است برای دولت یمن كه به عربستان، آمریكا و غربی‌ها بگوید خطر جمهوری اسلامی ایران، خطر منطقه‌ای شما شده و بیخ گوشتان آمده است. حالا پول و اسلحه و امكانات بدهید تا ما با آن مقابله كنیم و بعد این پول‌ها را خدا می‌داند چه كار می‌كنند. پول می‌گیرند به عنوان آوارگان جنگی، مبارزه با گسترش هلال شیعی یا دایرة شیعی ـ چون اگر بیداری شیعی در یمن را هم لحاظ كنیم از هلال می‌گذرد به دایره می‌رسد ـ و مرتّب این را در بوق‌های رسانه‌ای‌شان تكرار می‌كنند.
اگر اسلحه‌ای هم در یمن نبود، غنیمت‌هایی كه حوثی‌ها از ارتش یمن گرفتند، برای چندین جنگ، مشابه چیزی كه الآن ما در یمن شاهدش هستیم کافی است. چون آنها ارتش یمن و پادگان‌های آن را تقریباً در كلّ استان‌هاي شمالی خلع سلاح كرده‌اند، تمام پادگان‌ها به استثناي صعده به دست حوثی‌ها افتاده است و یك مجموعة‌ جوان ـ مشابه چیزی كه ما اوایل جنگ تحمیلی با عراق به عنوان بسیجی می‌دیدیم ـ تانك‌های متعدد، توپ‌های مختلف، اسلحة ضدّ هوایی را از دشمن به غنیمت گرفته‌اند و از آنها استفاده هم می‌کنند. شما چندي پیش شنیدید كه اینها چندین هواپیمای پیشرفتة دولت یمن را سرنگون كردند. اینها با موشك‌های زمین به هوای پیشرفته نیست فقط با همان اسلحه‌ای است كه از دولت یمن گرفته‌اند، با همان ضدّ هوایی‌های غنیمتی.

موضع دوازده امامی‌های یمن
 

اثناعشریة یمن یك جمعیت كوچكی هستند و اگر ما چیزی به نام شیعة یمن را مدّ نظر داریم و بخواهیم روی آنها سرمایه‌گذاری كنیم و با آنها ارتباط داشته باشیم بیش از همة زیدیه در یمن است. متأسفانه جمعیت اثناعشریة یمن هم در عین کوچکی و کمی تعداد در مقایسه با زیدیه و حتی اسماعیلیه، از هم پاشیده و گسسته هستند، با سلایق متفاوت. حالا از مهاجران آنها در شهر مقدس قم شروع كنید تا داخل خود یمن كه به صورت خانواده‌های تك‌تك هستند و ما هیچ شهر یا منطقه‌ای نداریم که کاملاً اثناعشری‌نشین باشد. آنها بیشتر خانواده‌هایی هستند كه بعد از انقلاب اسلامي تحت تأثیر امام خميني(ره) و انقلاب به مكتب اثناعشریه مشرّف شده‌اند. متأسفانه مواضع‌شان هم یكسان نیست، گروهی با جریان الحوثی‌ مخالف هستند و می‌گویند این جریان باعث شده شیعه در یمن به طول كلّی آسیب‌پذیر شود و ما هم چوبش را داریم می‌خوریم. این حرف به یک معنا درست است، زيرا با این اتّفاقات راه‌های ارتباطی ما با یمن بسته شده و ما حتّی یك جزوه هم نمی‌توانیم به یمن بفرستیم و این از خساراتی است كه متوجّه شیعیان شده است، ولی ما باید ببینیم، چه چیز به دست آورده‌ایم. یك بیداری عمومی گسترده‌ای است در شبه جزیرة عربستان و در یك نقطة حساس و استراتژیك آن هم با زیربنای تفكر شیعی و عدالت‌خواهانه و این دستاورد بزرگی است.
باید این نكته را بپذیریم كه دولت یمن به دنبال ایجاد ارتباط سازنده با ما نیست، دولت یمن برنامه‌هایش را با جاهای دیگر می‌بندد ما هم هر چه با شعار عدم دخالت در امور داخلی یمن از حمایت مظلومان آن دیار کوتاه بیاییم، اتّفاقی كه می‌افتد این است كه یمن در آژانس هسته‌ای باز خواهد آمد و علیه ما رأی می‌دهد!
ما باید قدردان این وضعیت بیداری مردمی در یمن باشیم و خدا را شكر كنیم و اگر می‌توانیم برای روشنگری این مطلب و آگاهی دادن در داخل كشور خودمان كاری كنیم و اطلاعات صحیح را به كسانی كه می‌توانند كمك فكری و معنوی و حتّی با این موضوع همدلی كنند، منتقل كنيم.

خطاهای رسانه‌ای
 

ما در اینجا خطاهای مختلفی داریم یكی از خطاهای ما این است كه احیاناً حوثی‌ها را اثناعشری معرّفی می‌كنیم در صورتی كه به این صورت نیست و با تاریخی كه بیان شد، دوستان می‌دانند كه حوثی‌ها بر آمده از دل تشیع زیدیه هستند. البته بسیار بسیار هم به ما نزدیك هستند به خصوص الآن كه عصر غیبت است. در دوران ائمّة اطهار(ع) دعوای ما با زیدیه تا حدودی جدّی بود برای اینكه بحث بر سر امام مفترض‌الطّاعه‌ای بود كه حضور داشت. آیا باید برویم زیر پرچم حسین فخّی و با هادی عبّاسی بجنگیم یا باید نزد امام كاظم(ع) برویم و بگوییم تكلیف ما چیست؟‌ ببینیم ابن طباطبا چه می‌گوید یا امام رضا(ع)؟ ولی الآن در عصر غیبت كه چنین چیزی نیست به خصوص با پذیرش نظریة ولایت فقیه، كه یك نظریة كاملاً ایدئولوژیك و سیاسی هم هست ما بسیار نزدیك شدیم به زیدیه تاریخی؛ حداقل در عصر غیبت امام عصر(ع).
پس تمام مواضعی كه آقای حسین الحوثی و جریان الحوثی امروز در یمن مطرح می کند برخاسته از مواضع شیعة زیدیه است نه لزوماً اثناعشریه.
باید گفت كه حسین الحوثی هیچ سخنرانی ندارد جز اینكه نام امام خمینی(ره) را در آن به عظمت یاد می‌كند. حزب‌الله، برائت از مشركین و روز قدس، روز عاشورا به صورت جدی مورد حمایت او بودند.
گروه الحوثی پوشش رسانه‌ای مناسبی نداشته و هنوز هم ندارند. زیدیه با تمام عمقی كه در یمن دارند، ولی رسانه‌های قوی و فراگیری ندارند. به خصوص این جریان اصیل زیدیه، حتّی رادیو هم ندارند و تنها وسیلة ارتباطی‌شان شبكه‌های اینترنتی است كه یك فیلمی می‌گیرند و در یك جایی كه امكان ارتباط داشته باشند در شبكه‌ وارد كنند، تازه آن هم از جنگ پنجم به بعد.2
هدف این بود كه دوستان از اتّفاقاتی كه در یمن می‌افتد آگاه شوند، انصافاً ما در این خصوص كم‌اطّلاع هستیم. جای نتیجه‌گیری نیست و وظیفة ما وظیفة آگاه‌سازی و روشنگری است.
و معتقدم (به قول مقام معظم رهبری) شیعیان یك خانوادة واحد هستند، به خصوص جریاناتی که از جامعة اثناعشریه جدا افتاده‌اند ایتام آل محمّد(ص) هستند یعنی كسانی هستند كه كسی نبوده دست پدری روی سرشان بكشد و راهنمايی‌شان کند و ما نه تنها باید نسبت به آنها بی‌مسئولیت نباشیم و فكر كنیم ما به دلیل اختلافاتی که با هم داریم از هم دوریم؛ بلكه باید احساس كنیم که ما در طول تاریخ كوتاهی كرد‌ه‌ایم و باید حواسمان بیشتر به بقیه می‌بوده و در این زمان كه الآن ما به عنوان تنها دولت اسلامی شیعی تمركزی داریم و بعد مذهبی هم به آن نمی‌دهیم مثلاً در غزه، احیاناً سنّی‌های متعصبی هم هستند حمایت می‌كنیم و از همة حق‌طلبان در كلّ دنیا حمایت می‌كنیم و نباید از این بخش از جغرافیای جهان اسلام و تشیع به این میزان غافل باشیم و ما تقصیراً یا قصوراً كوتاهی داشته‌ایم و بعد از این باید با یك روحیة بسیجی برگردیم به آن جایگاه مناسب و البتّه آنها هم از ما متوقّع هستند یعنی واقعیت این است كه شیعیان یمن كه این‌طور مخلصانه بر روی پای خود ایستاده‌اند ما نیز باید به حکم وظیفة دینی و اخلاقی به آنها كمك كنیم.

رابطة لیبی و قذّافی با جریان الحوثی
 

نام لیبی و قذّافی هم وارد این جریان شد. آقای قذافی به نوعی نسبت به عربستان احساس رقابت می‌کند. این دو کشور و رهبرانش در سازمان كنفرانس اسلامی و جامعة عرب هم با همدیگر درگیری لفظی هم پیدا كرده‌اند. در همین راستا حكومت لیبی هم گویا كمك‌هایی به قبایل مرزی بین عربستان و یمن ارسال كرده است، ولی جریان الحوثی به عنوان یك جریان شیعی من مطمئن هستم كه كمك مستقیمی از لیبی دریافت نكرده است بلكه ممكن است قبایل زیدی كه هم‌مرز عربستان هستند توسط قذّافی شارژ مالی شده باشند آن هم با اهداف خاص، نه یك هدف ایدئولوژیك و نه كمك به شیعیان، بحث كمك به یك جریانی كه بتواند به عربستان ضربه‌ای بزنند.

پي نوشت ها :
 

1.برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: اصغر منتظر القائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت(ع)، قم، بوستان کتاب، 1380.
2.حوثي‌ها سایت فعالی به نام مجالس آل محمّد(ص) دارند که دارای تالارهای متعددی است. اگر وارد مجلس سیاسی شوید وارد مجموعه‌ای از سایت‌ها و اخبار زیدیان حوثی می‌شوید. این سایت یك سایت الزاماً حوثی نیست بلكه یك سایت زیدی است.
 

منبع: www. mouood.org



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.