درخت چنار
چنار هر ساله پوست مياندازد و شاخههاي تنومند آن به رنگ سبز روشن در ميآيد و اين تازه شدن هر ساله آن مانند هميشه سبز بودن درخت سرو، بدان تقدسي خاص ميبخشد، زيرا حفظ قدرت جواني يكي از شرايط لازم براي باروري است و آن را مظهر بركت و نعمت بخشيدن ابدي خدايان و ارواح ميكند.
در تاريخ ايران باستان نيز اشاراتي به چنار رفته است كه تقدس آن را بيشتر ميكند. در ايران قديم ، چنار مظهر غنا و باروري و سرسبزي طبيعت و موجب بركت و نعمت خدايان و ارواح بوده است.
عوام معتقدند درخت چنار مظهر و شاه درختان است و نيز به اعتقاد ايشان، چنارهاي كهن بركت و پرمحصولي را به زمين و خانواده ميبخشد و سبب باروري و سلامت زنان ميشوند. از اين جهت در برخي مناطق، چنارهاي كهن ، درخت مراد تلقي شده است و برخي نيز معتقدند درخت چنار از شيوع تب و بيماريهاي عفوني جلوگيري ميكند.
در گذشتههاي دور اگر در كنار چنارهاي عظيم اماكن مقدس زرتشتيان يا كليسا بنا ميشده است، در حال حاضر امامزادهها قرار دارند كه در بسياري از روستاها و شهرها بر آنها دخيل بسته، انتظار معجزه دارند.
ساموئل.ك.ادي دركتابش با موضوع آيين شهرياري در شرق مينويسد: پادشاهان پارس پيوسته درخت چنار را گرامي ميداشتند. در دربار آنان چنار و تاك زريني وجود داشت كه اغلب در اتاق خواب شاه مينهادند و آن را ستايش ميكردند.
گفته شده وقتيكه داريوش بزرگ در آسياي صغير بود به او درخت چنار و تاكي زرّين هديه دادند و هنگاميكه خشايارشاه به جنگ يونان ميرفت در راه چناري عظيم ديد و فرمود آن را به زيورهاي زرّين بيارايند و به نگهباني به سپاهيان برگزيده خود بسپارد.
ظاهرا به دست آوردن درخت زرّيني كه در خوابگاه شاه بود معناي به دست آوردن سلطنت ميداد و درخت چنار و تاك، نماد سلطنت بود. اين مساله درست همان است كه در اعصار كهن در معبد نمي(nemi) در ايتاليا وجود داشته است.
اين كه در معبد، درخت خاصي روييده بود كه طي روز وتا ديرگاه شب، كاهني به گرد آن ميگشت و از آن حفاظت ميكرد و تا وقتي اين كاهن قادر به حفظ آن درخت بود، سمت كهانت خود را حفظ ميكرد و دستي بردرخت نميرسيد، مگر خون كاهن ريخته شود. اين دو مساله آييني را بازگو ميكند كه بنابرآن فرمانروايي و كهانت به معناي حفاظت بوده است.
هرودوت، مورخ بزرگ يوناني مينويسد: واپسين شاه ماد، دختر خود را كه مادر كورش شد به خواب ديد كه از شكمش تاكي روييد و سراسر آسيا را پوشانيد.
ژان ديولا فوا ، باستانشناس فرانسوي كه نزديك به 120 سال قبل از چنار1000ساله تجريش در صحن امامزاده صالح بازديد كرده بود در يادداشتهاي خود مينويسد: در روستاي تجريش باغ زيبايي است به نام باغ فردوس متعلق به داماد شاه قاجار كه وسط اين باغ درختان زيبايي كاشتهاند؛ يكي از آنها چناري است كه به مثابه صحن و رواق مسجد تجريش است و آن را مقدس ميدانند و برآن شمع روشن و نذر ميكنند.
شاخههاي قطور آن هريك همانند درخت بزرگي است كه ساختمانها را پوشانده و مخفي كرده است. اين درخت كه در واقع يك مسجد و جايگاه عبادت بوده مسلمانان در زير سايهاش نماز ميگذارند و كنار آن در لاي ريشههاي قطور، چايچيان و شربت فروشان استكان و سبوهاي خود را قرار داده و به صورت چايخانه وكافه در آوردهاند و.... در جايي از رفسنجان، باريكه آبي همراه باچهل درخت چنار و يك تخته سنگ وجود دارد كه نزد اهالي بسيار حرمت دارد. برخي براي طلب حاجت روي تخته سنگ مقدس آنجا نيايش ميكنند و نماز ميخوانند و نشستن تنها بر تخته سنگ را گناه تلقي ميكنند. درپاي درختان اين مكان، گاهي براي طلب حاجت سفرههاي نذري انداخته ميشود.
در شهرستان نير از توابع استان يزد، درخت چناري وجود داشته است كه اهالي نقل ميكنند 15 سال پيش هنگام قطع درخت، فريادي از آن بلند شده و خون جاري گشته است. از آن به بعد مردم به جاي آن درخت، مسجدي ميسازند به نام مسجد پاچنار. اين مسجد از مساجد بسيار مورد توجه اهالي است كه مردم آنجا و حتي ديگر نواحي بر پنجرههايش نوارهاي پارچهاي دخيل ميبندند و كنار مسجد قرباني ميكنند.
در حسينيه نير، درخت چناري وجود دارد كه به اعتقاد عامه، اين درخت سيد است. تنه اين درخت تنومند در گذشته جايگاه كساني بوده است كه به كار كفشدوزي مشغول بودهاند. به گفته اهالي منطقه در گذشتههاي بسيار دور 7 كفش دوز در آن كار ميكردند و اطراف آن مغازههاي قصابي و قنادي وجود داشته است. اين درخت هم اكنون سبز است و مردم آن منطقه براي برآورده شدن حاجات خود به آن پارچه ميبندند.
درخت چنار 16 شاخهاي در منشاد يزد وجود دارد كه هرشاخه آن به درخت تنومند ديگري تبديل شده است و در شكاف تنه درخت، جوي آبي روان است. اين درخت به درخت چنار توخانه معروف است و نزد اهالي از درختان مقدس و محترم به شمار ميآيد.
در شهرستان فهرج از توابع استان يزد نيز درخت چناري به نام شفا وجود دارد كه به اعتقاد عوام اين درخت از جمله درختان مقدسي است كه پاي آن دعا ميخوانند، نذر ميكنند، سفره مياندازند، آش ميپزند و قرباني ميكنند. شاخ و برگهاي زايد اين درخت براي تبرك، شفا و رفع بلايا توسط مردم نگهداري ميشود. با اين كه درخت خشك شده است، اما هنوز هم براي بوميان اين منطقه درختي مقدس به شمار ميآيد.
در ايران ظاهرا اين غناي طبيعت چنار بوده كه هنوز هم به شكل مقدس برجاي مانده است .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :titishmili
در تاريخ ايران باستان نيز اشاراتي به چنار رفته است كه تقدس آن را بيشتر ميكند. در ايران قديم ، چنار مظهر غنا و باروري و سرسبزي طبيعت و موجب بركت و نعمت خدايان و ارواح بوده است.
عوام معتقدند درخت چنار مظهر و شاه درختان است و نيز به اعتقاد ايشان، چنارهاي كهن بركت و پرمحصولي را به زمين و خانواده ميبخشد و سبب باروري و سلامت زنان ميشوند. از اين جهت در برخي مناطق، چنارهاي كهن ، درخت مراد تلقي شده است و برخي نيز معتقدند درخت چنار از شيوع تب و بيماريهاي عفوني جلوگيري ميكند.
در گذشتههاي دور اگر در كنار چنارهاي عظيم اماكن مقدس زرتشتيان يا كليسا بنا ميشده است، در حال حاضر امامزادهها قرار دارند كه در بسياري از روستاها و شهرها بر آنها دخيل بسته، انتظار معجزه دارند.
ساموئل.ك.ادي دركتابش با موضوع آيين شهرياري در شرق مينويسد: پادشاهان پارس پيوسته درخت چنار را گرامي ميداشتند. در دربار آنان چنار و تاك زريني وجود داشت كه اغلب در اتاق خواب شاه مينهادند و آن را ستايش ميكردند.
گفته شده وقتيكه داريوش بزرگ در آسياي صغير بود به او درخت چنار و تاكي زرّين هديه دادند و هنگاميكه خشايارشاه به جنگ يونان ميرفت در راه چناري عظيم ديد و فرمود آن را به زيورهاي زرّين بيارايند و به نگهباني به سپاهيان برگزيده خود بسپارد.
ظاهرا به دست آوردن درخت زرّيني كه در خوابگاه شاه بود معناي به دست آوردن سلطنت ميداد و درخت چنار و تاك، نماد سلطنت بود. اين مساله درست همان است كه در اعصار كهن در معبد نمي(nemi) در ايتاليا وجود داشته است.
اين كه در معبد، درخت خاصي روييده بود كه طي روز وتا ديرگاه شب، كاهني به گرد آن ميگشت و از آن حفاظت ميكرد و تا وقتي اين كاهن قادر به حفظ آن درخت بود، سمت كهانت خود را حفظ ميكرد و دستي بردرخت نميرسيد، مگر خون كاهن ريخته شود. اين دو مساله آييني را بازگو ميكند كه بنابرآن فرمانروايي و كهانت به معناي حفاظت بوده است.
هرودوت، مورخ بزرگ يوناني مينويسد: واپسين شاه ماد، دختر خود را كه مادر كورش شد به خواب ديد كه از شكمش تاكي روييد و سراسر آسيا را پوشانيد.
ژان ديولا فوا ، باستانشناس فرانسوي كه نزديك به 120 سال قبل از چنار1000ساله تجريش در صحن امامزاده صالح بازديد كرده بود در يادداشتهاي خود مينويسد: در روستاي تجريش باغ زيبايي است به نام باغ فردوس متعلق به داماد شاه قاجار كه وسط اين باغ درختان زيبايي كاشتهاند؛ يكي از آنها چناري است كه به مثابه صحن و رواق مسجد تجريش است و آن را مقدس ميدانند و برآن شمع روشن و نذر ميكنند.
شاخههاي قطور آن هريك همانند درخت بزرگي است كه ساختمانها را پوشانده و مخفي كرده است. اين درخت كه در واقع يك مسجد و جايگاه عبادت بوده مسلمانان در زير سايهاش نماز ميگذارند و كنار آن در لاي ريشههاي قطور، چايچيان و شربت فروشان استكان و سبوهاي خود را قرار داده و به صورت چايخانه وكافه در آوردهاند و.... در جايي از رفسنجان، باريكه آبي همراه باچهل درخت چنار و يك تخته سنگ وجود دارد كه نزد اهالي بسيار حرمت دارد. برخي براي طلب حاجت روي تخته سنگ مقدس آنجا نيايش ميكنند و نماز ميخوانند و نشستن تنها بر تخته سنگ را گناه تلقي ميكنند. درپاي درختان اين مكان، گاهي براي طلب حاجت سفرههاي نذري انداخته ميشود.
در شهرستان نير از توابع استان يزد، درخت چناري وجود داشته است كه اهالي نقل ميكنند 15 سال پيش هنگام قطع درخت، فريادي از آن بلند شده و خون جاري گشته است. از آن به بعد مردم به جاي آن درخت، مسجدي ميسازند به نام مسجد پاچنار. اين مسجد از مساجد بسيار مورد توجه اهالي است كه مردم آنجا و حتي ديگر نواحي بر پنجرههايش نوارهاي پارچهاي دخيل ميبندند و كنار مسجد قرباني ميكنند.
در حسينيه نير، درخت چناري وجود دارد كه به اعتقاد عامه، اين درخت سيد است. تنه اين درخت تنومند در گذشته جايگاه كساني بوده است كه به كار كفشدوزي مشغول بودهاند. به گفته اهالي منطقه در گذشتههاي بسيار دور 7 كفش دوز در آن كار ميكردند و اطراف آن مغازههاي قصابي و قنادي وجود داشته است. اين درخت هم اكنون سبز است و مردم آن منطقه براي برآورده شدن حاجات خود به آن پارچه ميبندند.
درخت چنار 16 شاخهاي در منشاد يزد وجود دارد كه هرشاخه آن به درخت تنومند ديگري تبديل شده است و در شكاف تنه درخت، جوي آبي روان است. اين درخت به درخت چنار توخانه معروف است و نزد اهالي از درختان مقدس و محترم به شمار ميآيد.
در شهرستان فهرج از توابع استان يزد نيز درخت چناري به نام شفا وجود دارد كه به اعتقاد عوام اين درخت از جمله درختان مقدسي است كه پاي آن دعا ميخوانند، نذر ميكنند، سفره مياندازند، آش ميپزند و قرباني ميكنند. شاخ و برگهاي زايد اين درخت براي تبرك، شفا و رفع بلايا توسط مردم نگهداري ميشود. با اين كه درخت خشك شده است، اما هنوز هم براي بوميان اين منطقه درختي مقدس به شمار ميآيد.
در ايران ظاهرا اين غناي طبيعت چنار بوده كه هنوز هم به شكل مقدس برجاي مانده است .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :titishmili