صرفه جويي در زندگي
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي .
در محضر مبارك عزيزاني هستيم كه بالاترين و بيشترين يا از بالاترين و از بيشترين خدمات را به جامعه دارند. نجات مسلمان! قرآن ميفرمايد: كسي يك مومني را يك نفسي را نجات بدهد ، انگار همهي مردم كرهي زمين را نجات داده است. چون همهي مردم كرهي زمين از يك انسان هستند. پدر همهي ما آدم بوده است. هر انساني ظرفيت دارد كه يك آدم باشد و يك نسلي از او توليد شود. كار، خيلي كار مهمي است. اينكه ميگويم: كارتان مهم است. ميخواهم بگويم: نيت يك چنين كار مهمي را ، حقوقتان را بگيريد، ولي نيتتان را نجات مسلمين قرار بدهيد. يعني شغلتان را با شغلهاي ديگر مقايسه نكنيد. آخر گاهي وقتها آدم در ادارهي دخانيات است. وقتي پير شد ميخواهد بميرد فكر ميكند، چه كردم؟ ميگويد: هيچي! ميلياردها نخ سيگار ، به ريههاي سالم رساندم. خيلي زحمت كشيدي. خيلي زحمت كشيدي كه پولها آتش گرفت. لبها سياه شد. سينهها تنگي سينه گرفتند و شما هم عمرت فدا شد كه دود را به ريههاي سالم رساندي. خوب اين يك شغلي است كه آدم هيچ موقع آخر عمر افتخار نميكند. به اميد روزي كه اصلاً در كشور كارخانهي سيگارسازي و ادارهي دخانيات نداشته باشيم. اما يك وقت هم ميگويند: شما چهكارهاي؟ ميگويد: من پزشك هستم. آخر عمرش فكر ميكند، بالاخره چند هزار نفر مريض را نجات داده است؟ چند هزار تا آتش را خاموش كرد؟ افرادي ناجي غريق هستند ، از غرق شدن نجات داد. اين يك لذت معنوي دارد.
يك كسي مثل آيت الله مشكيني قالياش را ميفروشد. خانهاش را ميفروشد. آن زمان كه لولهكشي نبود منبع آب در روستا درست ميكند كه مردم نروند از چند كيلومتري آب بياورند. چشمهي آب را در روستا ميآورد. ميگويد: حالا بنده خانه نداشته باشم، عوضش حالا يك روستا آب دارند. همينطور كه مردم تشنه، آب آشاميدني سالم دارند، براي من لذتش از آجر خانه بيشتر است. اين لذتهايي كه بايد... كار شما سخت است اما لذت هم دارد. شب كه ميخوابيد احساس كنيد آدم هرزي، آدم حرام شدهاي، تلف نشديد. خيليها دارند تلف ميشوند. الكي هم خوش هستند. خودشان هم نميفهمند كه دارند تلف ميشوند. لذتهايي را نچشيدند. مثلاً مطالعه لذت دارد. وقتي انسان يك معمايي را حل كرد ، وقتي يك گرهي علمي را باز كرد، كيفي ميكنند دانشمندان وقتي يك مسئله حل شد، كيفي ميكنند كه اين كيف ، كيف كنكور و نمره و ترم و واحد نيست. از همين است كه من اين را نميدانستم، فهميدم. همين كه فهميدم، فهميدن لذت دارد. پس مناجات لذت دارد. فهميدن لذت دارد. عبادت لذت دارد. خدمت به خلق لذت دارد. يك دعا ميكنم آمين بگوييد: خدايا اين لذتهاي معنوي را به ما بچشان. (الهي آمين) فعلاً لذتي كه ما داريم اين است كه پيكانمان تويوتا و بنز و پژو شد. موكتمان قالي شد. خانهي خشتيمان آجري شد. يك طبقه، دو طبقه شد. الآن اين لذتهايي كه ما در آن هستيم اين لذتها است. آن لذتهاي بالا را ما هنوز بعضيهايمان نچشيديم. خلاصه قدر كارتان را داشته باشيد. خداوند انشاالله به همهي شما سلامتي بدهد.
بحثي كه دارم يك بحث عمومي و فراگير است. دو جلسه راجع به اسراف صحبت كردم. اين جلسه ميخواهم راجع به صرفهجويي صحبت كنم.
در خانه خانمها كه ولخرجي ميكنند، ميگويند: آبروداري است. آدم آبرو دارد. فكر ميكند آبرو به اين است كه اينجا هفت مهمان كه دارد، دوازده تا غذا بپزد. چون آبرو داريم. خوب پنج نفر مهمان داري به اندازهي پنج نفر چاي دم كن. به اندازهي ده نفر چاي دم ميكند. ميگويد: آبرو داريم. چطور انسان به ولخرجي كشيده ميشود؟ عواملش را در جلسهي قبل گفتم كه هفتهشت تا دليل دارد. حالا آياتش را گفتم برويم سراغ بركات اين... و نمونهها. بركات صرفهجويي. ديشب من شانزده بركت در اين ورقه يادداشت كردم.
اگر آقايي پاي تلويزيون نشسته كه قلم و كاغذ دستش است بنويسد. اگر آقايي در وزارتخانه است يا جزء روابط عمومي است اين را پوسترش كند و بزند. ما گاهي وقتها مثلاً فرض كنيد كه عكس يك بزرگواري در يك اداره پنجاه تا هست. اما حرف آن بزرگوار در اداره نيست. اين را تابلويي نوشتم و در هر مدرسهاي بايد جزء فرهنگ ما بشود. اين مهمتر از اين است كه بچهها در مدرسه ميخوانند، كوه هيماليا چند متر است؟ اينقدر حرفهايي هست كه هيچ ضرورت ندارد در كتابها هست. هم كتابهاي حوزه، هم كتابهاي دانشگاه، هم كتابهاي آموزش و پرورش ، اينقدر حرفهايي ميزنيم كه لغو است. اين شانزده تا پيام است كه من گرفتم و اينها را تابلو كنيم و هي نگاهش كنيم. خيلي ولخرجي ميكنيم.
1- صرفه جويي يك الهام الهي است. اصلاً خدا بايد به آدم بگويد: كه اينجا خرج نكن. چون حديث داريم كه «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَاد» (مستدركالوسائل/ج15/ص266) خدا كه كسي را دوستش دارد، لحظهاي كه ميخواهد ولخرجي كند، ميگويد: اينجا ولخرجي نكن. چون خيلي وقتها انسان ولخرجي ميكند و توجه هم ندارد. غافل است. همين كه انسان به هوش ميآيد كه آقا ببين اينجا... صرفه جويي!
2- راه خودسازي است. اين هم دليل دوم است. صرفهجويي راه خودسازي است. خيليها كه ميخواهند خودسازي كنند، فكر ميكنند خودسازي به اين است كه معتكف بشوند، البته اعتكاف خيلي خوب است. راه خودسازي هم هست. يا بروند جمكران. يا بروند چي... يا چي... يا چي... ميروند در سير و سلوك و عرفان و در كوچههاي دستانداز. روايت داريم «اذا رغبت» يعني اگر رغبت داري، ميل داري، « في صلاح نفسك» اگر ميخواهي خودسازي كني «فعليك بالاقتصاد» (غررالحكم/ص237) جلوي ولخرجي را بگير. جلوي ولخرجيها را بگيري ، خودسازي است.
تازه حالا حرفهاي مفتمان را با اساماس منتقل هم ميكنيم. يعني عوض اينكه يك... حالا جالب اين است كه اگر يك حديث خوب بشنويم، كم منتقل ميكنيم. فوري تا چرند پيدا كرديم به همه ميگوييم. يعني عامل پخش چرنديات شدهايم. دو سه روز ديگر ريشها سفيد ميشود. صورتها چين ميخورد. بعد ميگوييم: چه كرديم با عمرمان؟ ميگوييم: عجب! هدر رفتيم. يك خرده صرفهجويي كنيم. در خوردن، در پوشيدن، در حرف زدن، در كارهاي اداره، در... و در... خيلي ولخرجي ميكنيم. راه بيمه شدن از فقر! «ضَمِنْتُ» امام فرمود: من ضامن هستم. « لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ» به مناسبت «ضَمِنْتُ» يك «ضَمِنْتُ» ديگر هم از امام جواد هست كه برايتان ميگويم. يكبار گفتم ولي دوباره ميگويم.
راه نجات از قهر خدا است. نجات از قهر خدا! صرفهجويي نجات از قهر الهي است. « إِنَّ اللَّهَ لَا يُعذِّبُ عَلَى القَصْدِ» (بحارالأنوار/ج72/ص302) خداوند آدمهايي كه ميانهرو «قصد» اقتصاد، اقتصاد يعني ميانهرو، آدمهايي كه ميانهرو زندگي كردند و ولخرجي نكردند، خدا كارشان ندارد.
6- راه رشد سرمايه! رشد سرمايه « الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْقَلِيلَ» (مستدركالوسائل/ج13/ص53) صرفهجويي كنيد، مالتان زياد ميشود. پسانداز ميكنيد. « الِاقْتِصَادُ يُنْمِي» «يُنْمِي» يعني نمو ميدهد. قليل را...
راه تقويت جوانمردي است. خيليها نامرد هستند. خيليها مرد هستند. يك موقع وزير مسكن قبل يك جايي بوديم. صحبت كرد و گفت: من در وزارت مسكن كه هستم هم نامرد ديدم و هم مرد. گفتيم: خوب بگو ببينيم. گفت: يك مرد ديديم كه وقتي ميخواستند به او زمين بدهند، گفت: فعلاً من خيلي نياز ندارم. مثلاً يك بچه دارم. آن دوست ما عيالوارتر است. زمينها را اول به او بدهيد. ما يك چنين مردي را ديديم. كه يك قطعه زمين آن هم تهران را گفت: به او بده. او اولويت دارد. نامرد هم ديديم كه گفتند: به كساني زمين ميدهيم كه خودش و خانمش زمين نداشته باشد. اين خانمش زمين داشت. به خانمش گفت: بيا من تو را طلاق ميدهم. من يك زن ديگر ميگيرم. اين زمين را ميگيرم. بعد دوباره او را طلاق ميدهم و تو را ميگيرم. يعني به خاطر يك قطعه زمين زندگياش را از هم پاشيد. خيلي آدم داريم. خيلياز آدمها مرد هستند. خيليها هم نامرد هستند. ميگويد: اگر خواستيد مرد باشيد، جوان مرد باشيد، « لَا يَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُل» تمام نميشود جوانمردي انسان «يَقْتَصِدَ فِي مَعِيشَتِه» (بحارالأنوار/ج75/ص63) راه جوانمردي اين است كه صرفهجويي كنيد. شما وقتي صرفهجويي كردي چيزي زيادي ميآيد، آن وقت زيادي كه آمد، آدم ميتواند به ديگران كمك كند.
يعني آدمي كه هرروز نميدانم با سرويس رفت، اگر يكبار ماشين گيرش نيايد، فكر ميكند كه يك حادثهاي رخ داده است. صرفهجويي كنيم. وقت تمام شد. خيلي از حرفهايمان ماند. بقيهاش براي جلسهي بعد باشد. اسراف گناه كبيره است. در مملكت ما خيلي اسراف ميشود. ديروز يكي از اساتيد دانشگاه آمده بود ستاد اقامه نماز، يك كتابي براي من آوردند، راجع به صرفهجويي. محاسباتي كرده بود كه اگر ما اين نانهايي كه دور ميريزيم، دور نريزيم. يعني نانوا خوب بپزد و مردم خوب بخورند و نانها حيف و ميل نشود، هر دو هفته، سه هفته يك سد خوب ميتوانيم در جمهوري اسلامي بسازيم. هفتاد ميليون آدم هستيم. اگر يكي يك لقمه صرفهجويي كنيم، هفتاد ميليون لقمه ميشود. اگر در هرخانه يك ساك لباس صرفهجويي كنيم، دويست قطار لباس زيادي داريم. اگر از هر خانهاي دهتا قرص زيادي اضافه باشد، ميبيني كه چند تا كاميون دارو اضافه است. حالا آن وقت صرفهجويي را در جلسهي بعد خواهم گفت. كشتن مغزها گاهي وقتها يك برخوردهايي ميشود در ذوق يك كسي ميزنيم. اين ديگر شكست ميخورد. داشت با نشاط كار ميكرد، با يك برخورد شما در ذوقش خورد. وقتي در ذوقش خورد، روحش شكسته شد. شكستن روحيهها! كشتن استعدادها! فرار مغزها! حالا من راجع به مصاديقش انشاالله در جلسهي بعد خواهم گفت.
خدايا! نميدانم چه بگويم؟ خود بنده هم خيلي ولخرجي كردم. خيلي از دقيقههاي عمرم حرام شده است. ساعتها، فكرها، خيلي از حرفهايي زدم كه كاش نزده بودم. هرچه تا حالا اسراف كرديم، گذشتهي ما را ببخش و بيامرز. از اين به بعد لحظهي اسراف به ما الهام كن. دستمان را بگير كه ديگر ولخرجي نكنيم و جلوي اسراف عمر، اسراف علم، اسراف بيان، اسراف نگاه، در هر چيزي كه داريم اسراف ميكنيم به ما الهام كن، ما صرفهجويي كنيم. آن كسي كه تو ميخواهي ما باشيم. اگر مملكت ما به سمت صرفهجويي برود، ما در مملكت فقير نخواهيم داشت. امام فرمود: اگر مردم زكات مالشان را بدهند، يعني هر پانزده كيلو گندم، يك كيلو گندم، حالا ديمي و آبي هم فرق ميكند. ميانگينش پانزده كيلو! اگر هركسي كه پانزده كيلو گندم برداشته، يك كيلو بدهد، امام فرمود: «ما بقي في الارض فقير» روي كرهي زمين فقير باقي نميماند. ما هنوز بلد نيستيم كه مسلمان زندگي كنيم. مسلمان هستيم. اما همهي برنامههايمان اسلامي نيست. به اميد روزي كه مو به مو به دستورات اسلام عمل كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
ارسال توسط کاربر محترم سایت : golabi
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي .
در محضر مبارك عزيزاني هستيم كه بالاترين و بيشترين يا از بالاترين و از بيشترين خدمات را به جامعه دارند. نجات مسلمان! قرآن ميفرمايد: كسي يك مومني را يك نفسي را نجات بدهد ، انگار همهي مردم كرهي زمين را نجات داده است. چون همهي مردم كرهي زمين از يك انسان هستند. پدر همهي ما آدم بوده است. هر انساني ظرفيت دارد كه يك آدم باشد و يك نسلي از او توليد شود. كار، خيلي كار مهمي است. اينكه ميگويم: كارتان مهم است. ميخواهم بگويم: نيت يك چنين كار مهمي را ، حقوقتان را بگيريد، ولي نيتتان را نجات مسلمين قرار بدهيد. يعني شغلتان را با شغلهاي ديگر مقايسه نكنيد. آخر گاهي وقتها آدم در ادارهي دخانيات است. وقتي پير شد ميخواهد بميرد فكر ميكند، چه كردم؟ ميگويد: هيچي! ميلياردها نخ سيگار ، به ريههاي سالم رساندم. خيلي زحمت كشيدي. خيلي زحمت كشيدي كه پولها آتش گرفت. لبها سياه شد. سينهها تنگي سينه گرفتند و شما هم عمرت فدا شد كه دود را به ريههاي سالم رساندي. خوب اين يك شغلي است كه آدم هيچ موقع آخر عمر افتخار نميكند. به اميد روزي كه اصلاً در كشور كارخانهي سيگارسازي و ادارهي دخانيات نداشته باشيم. اما يك وقت هم ميگويند: شما چهكارهاي؟ ميگويد: من پزشك هستم. آخر عمرش فكر ميكند، بالاخره چند هزار نفر مريض را نجات داده است؟ چند هزار تا آتش را خاموش كرد؟ افرادي ناجي غريق هستند ، از غرق شدن نجات داد. اين يك لذت معنوي دارد.
1- لذت خدمت به بيماران و گرفتاران
2- لذتهاي معنوي و عبادي
يك كسي مثل آيت الله مشكيني قالياش را ميفروشد. خانهاش را ميفروشد. آن زمان كه لولهكشي نبود منبع آب در روستا درست ميكند كه مردم نروند از چند كيلومتري آب بياورند. چشمهي آب را در روستا ميآورد. ميگويد: حالا بنده خانه نداشته باشم، عوضش حالا يك روستا آب دارند. همينطور كه مردم تشنه، آب آشاميدني سالم دارند، براي من لذتش از آجر خانه بيشتر است. اين لذتهايي كه بايد... كار شما سخت است اما لذت هم دارد. شب كه ميخوابيد احساس كنيد آدم هرزي، آدم حرام شدهاي، تلف نشديد. خيليها دارند تلف ميشوند. الكي هم خوش هستند. خودشان هم نميفهمند كه دارند تلف ميشوند. لذتهايي را نچشيدند. مثلاً مطالعه لذت دارد. وقتي انسان يك معمايي را حل كرد ، وقتي يك گرهي علمي را باز كرد، كيفي ميكنند دانشمندان وقتي يك مسئله حل شد، كيفي ميكنند كه اين كيف ، كيف كنكور و نمره و ترم و واحد نيست. از همين است كه من اين را نميدانستم، فهميدم. همين كه فهميدم، فهميدن لذت دارد. پس مناجات لذت دارد. فهميدن لذت دارد. عبادت لذت دارد. خدمت به خلق لذت دارد. يك دعا ميكنم آمين بگوييد: خدايا اين لذتهاي معنوي را به ما بچشان. (الهي آمين) فعلاً لذتي كه ما داريم اين است كه پيكانمان تويوتا و بنز و پژو شد. موكتمان قالي شد. خانهي خشتيمان آجري شد. يك طبقه، دو طبقه شد. الآن اين لذتهايي كه ما در آن هستيم اين لذتها است. آن لذتهاي بالا را ما هنوز بعضيهايمان نچشيديم. خلاصه قدر كارتان را داشته باشيد. خداوند انشاالله به همهي شما سلامتي بدهد.
بحثي كه دارم يك بحث عمومي و فراگير است. دو جلسه راجع به اسراف صحبت كردم. اين جلسه ميخواهم راجع به صرفهجويي صحبت كنم.
3- لزوم برنامهريزي براي صرفهجويي در دستگاههاي دولتي
4- توجيه اسراف، با عناوين مذهبي!
در خانه خانمها كه ولخرجي ميكنند، ميگويند: آبروداري است. آدم آبرو دارد. فكر ميكند آبرو به اين است كه اينجا هفت مهمان كه دارد، دوازده تا غذا بپزد. چون آبرو داريم. خوب پنج نفر مهمان داري به اندازهي پنج نفر چاي دم كن. به اندازهي ده نفر چاي دم ميكند. ميگويد: آبرو داريم. چطور انسان به ولخرجي كشيده ميشود؟ عواملش را در جلسهي قبل گفتم كه هفتهشت تا دليل دارد. حالا آياتش را گفتم برويم سراغ بركات اين... و نمونهها. بركات صرفهجويي. ديشب من شانزده بركت در اين ورقه يادداشت كردم.
اگر آقايي پاي تلويزيون نشسته كه قلم و كاغذ دستش است بنويسد. اگر آقايي در وزارتخانه است يا جزء روابط عمومي است اين را پوسترش كند و بزند. ما گاهي وقتها مثلاً فرض كنيد كه عكس يك بزرگواري در يك اداره پنجاه تا هست. اما حرف آن بزرگوار در اداره نيست. اين را تابلويي نوشتم و در هر مدرسهاي بايد جزء فرهنگ ما بشود. اين مهمتر از اين است كه بچهها در مدرسه ميخوانند، كوه هيماليا چند متر است؟ اينقدر حرفهايي هست كه هيچ ضرورت ندارد در كتابها هست. هم كتابهاي حوزه، هم كتابهاي دانشگاه، هم كتابهاي آموزش و پرورش ، اينقدر حرفهايي ميزنيم كه لغو است. اين شانزده تا پيام است كه من گرفتم و اينها را تابلو كنيم و هي نگاهش كنيم. خيلي ولخرجي ميكنيم.
5- ميانهروي در مصرف، خواست و اراده الهي
1- صرفه جويي يك الهام الهي است. اصلاً خدا بايد به آدم بگويد: كه اينجا خرج نكن. چون حديث داريم كه «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَاد» (مستدركالوسائل/ج15/ص266) خدا كه كسي را دوستش دارد، لحظهاي كه ميخواهد ولخرجي كند، ميگويد: اينجا ولخرجي نكن. چون خيلي وقتها انسان ولخرجي ميكند و توجه هم ندارد. غافل است. همين كه انسان به هوش ميآيد كه آقا ببين اينجا... صرفه جويي!
2- راه خودسازي است. اين هم دليل دوم است. صرفهجويي راه خودسازي است. خيليها كه ميخواهند خودسازي كنند، فكر ميكنند خودسازي به اين است كه معتكف بشوند، البته اعتكاف خيلي خوب است. راه خودسازي هم هست. يا بروند جمكران. يا بروند چي... يا چي... يا چي... ميروند در سير و سلوك و عرفان و در كوچههاي دستانداز. روايت داريم «اذا رغبت» يعني اگر رغبت داري، ميل داري، « في صلاح نفسك» اگر ميخواهي خودسازي كني «فعليك بالاقتصاد» (غررالحكم/ص237) جلوي ولخرجي را بگير. جلوي ولخرجيها را بگيري ، خودسازي است.
6- صرفهجويي، بيمه از فقر و تنگدستي
7- حسرت و پشيماني از عمر بر باد رفته!
تازه حالا حرفهاي مفتمان را با اساماس منتقل هم ميكنيم. يعني عوض اينكه يك... حالا جالب اين است كه اگر يك حديث خوب بشنويم، كم منتقل ميكنيم. فوري تا چرند پيدا كرديم به همه ميگوييم. يعني عامل پخش چرنديات شدهايم. دو سه روز ديگر ريشها سفيد ميشود. صورتها چين ميخورد. بعد ميگوييم: چه كرديم با عمرمان؟ ميگوييم: عجب! هدر رفتيم. يك خرده صرفهجويي كنيم. در خوردن، در پوشيدن، در حرف زدن، در كارهاي اداره، در... و در... خيلي ولخرجي ميكنيم. راه بيمه شدن از فقر! «ضَمِنْتُ» امام فرمود: من ضامن هستم. « لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ» به مناسبت «ضَمِنْتُ» يك «ضَمِنْتُ» ديگر هم از امام جواد هست كه برايتان ميگويم. يكبار گفتم ولي دوباره ميگويم.
8- پرداخت خمس و زكات، عامل رشد سرمايه
راه نجات از قهر خدا است. نجات از قهر خدا! صرفهجويي نجات از قهر الهي است. « إِنَّ اللَّهَ لَا يُعذِّبُ عَلَى القَصْدِ» (بحارالأنوار/ج72/ص302) خداوند آدمهايي كه ميانهرو «قصد» اقتصاد، اقتصاد يعني ميانهرو، آدمهايي كه ميانهرو زندگي كردند و ولخرجي نكردند، خدا كارشان ندارد.
6- راه رشد سرمايه! رشد سرمايه « الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْقَلِيلَ» (مستدركالوسائل/ج13/ص53) صرفهجويي كنيد، مالتان زياد ميشود. پسانداز ميكنيد. « الِاقْتِصَادُ يُنْمِي» «يُنْمِي» يعني نمو ميدهد. قليل را...
راه تقويت جوانمردي است. خيليها نامرد هستند. خيليها مرد هستند. يك موقع وزير مسكن قبل يك جايي بوديم. صحبت كرد و گفت: من در وزارت مسكن كه هستم هم نامرد ديدم و هم مرد. گفتيم: خوب بگو ببينيم. گفت: يك مرد ديديم كه وقتي ميخواستند به او زمين بدهند، گفت: فعلاً من خيلي نياز ندارم. مثلاً يك بچه دارم. آن دوست ما عيالوارتر است. زمينها را اول به او بدهيد. ما يك چنين مردي را ديديم. كه يك قطعه زمين آن هم تهران را گفت: به او بده. او اولويت دارد. نامرد هم ديديم كه گفتند: به كساني زمين ميدهيم كه خودش و خانمش زمين نداشته باشد. اين خانمش زمين داشت. به خانمش گفت: بيا من تو را طلاق ميدهم. من يك زن ديگر ميگيرم. اين زمين را ميگيرم. بعد دوباره او را طلاق ميدهم و تو را ميگيرم. يعني به خاطر يك قطعه زمين زندگياش را از هم پاشيد. خيلي آدم داريم. خيلياز آدمها مرد هستند. خيليها هم نامرد هستند. ميگويد: اگر خواستيد مرد باشيد، جوان مرد باشيد، « لَا يَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُل» تمام نميشود جوانمردي انسان «يَقْتَصِدَ فِي مَعِيشَتِه» (بحارالأنوار/ج75/ص63) راه جوانمردي اين است كه صرفهجويي كنيد. شما وقتي صرفهجويي كردي چيزي زيادي ميآيد، آن وقت زيادي كه آمد، آدم ميتواند به ديگران كمك كند.
9- صرفهجويي، شكر عملي نعمتهاي الهي
يعني آدمي كه هرروز نميدانم با سرويس رفت، اگر يكبار ماشين گيرش نيايد، فكر ميكند كه يك حادثهاي رخ داده است. صرفهجويي كنيم. وقت تمام شد. خيلي از حرفهايمان ماند. بقيهاش براي جلسهي بعد باشد. اسراف گناه كبيره است. در مملكت ما خيلي اسراف ميشود. ديروز يكي از اساتيد دانشگاه آمده بود ستاد اقامه نماز، يك كتابي براي من آوردند، راجع به صرفهجويي. محاسباتي كرده بود كه اگر ما اين نانهايي كه دور ميريزيم، دور نريزيم. يعني نانوا خوب بپزد و مردم خوب بخورند و نانها حيف و ميل نشود، هر دو هفته، سه هفته يك سد خوب ميتوانيم در جمهوري اسلامي بسازيم. هفتاد ميليون آدم هستيم. اگر يكي يك لقمه صرفهجويي كنيم، هفتاد ميليون لقمه ميشود. اگر در هرخانه يك ساك لباس صرفهجويي كنيم، دويست قطار لباس زيادي داريم. اگر از هر خانهاي دهتا قرص زيادي اضافه باشد، ميبيني كه چند تا كاميون دارو اضافه است. حالا آن وقت صرفهجويي را در جلسهي بعد خواهم گفت. كشتن مغزها گاهي وقتها يك برخوردهايي ميشود در ذوق يك كسي ميزنيم. اين ديگر شكست ميخورد. داشت با نشاط كار ميكرد، با يك برخورد شما در ذوقش خورد. وقتي در ذوقش خورد، روحش شكسته شد. شكستن روحيهها! كشتن استعدادها! فرار مغزها! حالا من راجع به مصاديقش انشاالله در جلسهي بعد خواهم گفت.
خدايا! نميدانم چه بگويم؟ خود بنده هم خيلي ولخرجي كردم. خيلي از دقيقههاي عمرم حرام شده است. ساعتها، فكرها، خيلي از حرفهايي زدم كه كاش نزده بودم. هرچه تا حالا اسراف كرديم، گذشتهي ما را ببخش و بيامرز. از اين به بعد لحظهي اسراف به ما الهام كن. دستمان را بگير كه ديگر ولخرجي نكنيم و جلوي اسراف عمر، اسراف علم، اسراف بيان، اسراف نگاه، در هر چيزي كه داريم اسراف ميكنيم به ما الهام كن، ما صرفهجويي كنيم. آن كسي كه تو ميخواهي ما باشيم. اگر مملكت ما به سمت صرفهجويي برود، ما در مملكت فقير نخواهيم داشت. امام فرمود: اگر مردم زكات مالشان را بدهند، يعني هر پانزده كيلو گندم، يك كيلو گندم، حالا ديمي و آبي هم فرق ميكند. ميانگينش پانزده كيلو! اگر هركسي كه پانزده كيلو گندم برداشته، يك كيلو بدهد، امام فرمود: «ما بقي في الارض فقير» روي كرهي زمين فقير باقي نميماند. ما هنوز بلد نيستيم كه مسلمان زندگي كنيم. مسلمان هستيم. اما همهي برنامههايمان اسلامي نيست. به اميد روزي كه مو به مو به دستورات اسلام عمل كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
ارسال توسط کاربر محترم سایت : golabi
/ج