تخريب حظيره‌القدس(2)

در برابر فشارهایی كه از سوي مردم مسلمان و گروه‌هاي مذهبي نسبت به رفتار بهائيان اعمال شد، بهائي‌ها و رهبران آنان به استمداد از دولت برآمدند. سرلشكر شعاع‌الله علائي، رئيس محفل ملي بهائيان، نامه‌اي به سرلشكر حسن علوي مقدم، رئيس كل شهرباني، نوشت و از او خواست جلوي اين قبيل مظالم و تعديات غيرقانوني گرفته شود.
سه‌شنبه، 23 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تخريب حظيره‌القدس(2)

تخريب حظيره‌القدس(2)
تخريب حظيره‌القدس(2)


 






 
در برابر فشارهایی كه از سوي مردم مسلمان و گروه‌هاي مذهبي نسبت به رفتار بهائيان اعمال شد، بهائي‌ها و رهبران آنان به استمداد از دولت برآمدند. سرلشكر شعاع‌الله علائي، رئيس محفل ملي بهائيان، نامه‌اي به سرلشكر حسن علوي مقدم، رئيس كل شهرباني، نوشت و از او خواست جلوي اين قبيل مظالم و تعديات غيرقانوني گرفته شود.(31)
علاوه بر سخنراني‌هاي فلسفي كه هر روز از راديو پخش مي‌شد، در شهرستان‌ها نيز علما و روحانيون، مردم را به مبارزه با بهائي‌گري تحريك مي‌‌كردند. آيت‌الله شيخ حسينعلي منتظري،(32) كه نماينده آيت‌الله بروجردي در اصفهان و نجف‌آباد بود، بنا به فتواي آيت‌الله بروجردي، از اهالي نجف‌آباد و اصفهان خواست: «از معامله و معاشرت و ارتباط با بهائي‌ها خودداري كنند، كسبه از فروش اجناس به بهائي‌ها به طور علني خودداري كنند...».(33)
در اين زمان غير از آيت‌الله بروجردي، آيت‌الله كاشاني نيز به نوعي رهبري مذهبي – سياسي را در اختيار داشت و به شدت وارد فعاليت سياسي شده بود و در مخالفت با بهائيان علاوه بر همكاري با آيت‌الله بروجردي، با فدائيان اسلام نيز همكاري داشت.(34) در جريان ترور دكتر برجيس، يهودي بهائي شده، پس از دستگيري متهمان، اقدامات آيت‌الله بروجردي و آيت‌الله كاشاني، سبب شد آنان آزاد شوند.(35) ايشان در خصوص بهائيان كاشان كه تعدادشان زياد بودند و در مراكز و ادارات دولتي نيز شاغل بودند، اعلاميه‌اي صادر كرد «و به علما و روحانيون مقيم كاشان دستور داد عليه بهائي‌هاي محل، مخالفت شديد نموده و براي بركناري آنها از ادارات و اخراج آنان از كاشان، اقدام جدي به عمل آورند».(36)
در اصفهان بهائي‌ها در شيراز، كرمان و همچنين يزد، زياد بودند. آنها متعاقب اين مبارزات، اجتماع كرده و خواستند باحركات تظاهرات آميز، به تهران روند و نسبت به اقدامات سخت‌گيرانه مسلمانان و فشارهاي آنان، به مقامات دولتي شكايت كنند.(37)
اين اعمال با دستور وزارت كشور به شهرباني‌ها، مبني بر جلوگيري از هرگونه تظاهرات و اجتماع افراد بهائي، خاموش شد.(38) همچنين در آبادان بهائيان به مقابله برخاستند، در همين شهر، طبق گزارشي از ساواك، يك عدة 150 نفري از بهائيان به منظور برگزاري يك شب‌نشيني به مناسبت «عيد رضوان»(39) اقداماتي به عمل آورده و خيال داشتند در باغ باشگاه قايقراني برپا نمايند، حتي گفته بودند دولت هم موافقت كرده».(40)
بهائيان شيوه‌شان اين بود كه با انتشار شايعه، افراد و مقامات ذي‌نفوذ دولتي را به خود منتسب كنند و از اين طريق آنان را وادار به آزاد گذاردن در دين و تبليغاتشان كنند. آنان مي‌گفتند شاهنشاه آريامهر يك بهائي واقعي است و در آينده نزديك دين بهاء را آزاد خواهد گذارد، ما نيز آشكارا به خواسته‌هاي خودمان خواهيم رسيد.(41)
در شيراز شمار بهائيان زيادي بود كه علاوه بر فعاليت تبليغاتي، تشنجاتي در جنايات هولناك صهيونيست‌مآبانه، نسبت به مسلمانان وارد كردند. آنها زمين‌هاي زيادي در شيراز و مرودشت خريده بودند و قصد داشتند در شهرستان‌هاي استان فارس، هر جا كه جمعيت بهائيان صد نفر مي‌شد، حظيره‌القدس بسازند.(42) نخستين حظيره‌القدس كه بزرگ‌ترين حظيره‌القدس بهائيان شيراز بود، در قرية سعدي (محلة سعديه امروزي) ساخته شد.(43) آنان در مرودشت زميني به مساحت شش هزار متر، به همين منظور خريده بودند، همچنين اراضي دروازه قرآن (سفر بخير) از زمين‌هايي بود كه توسط بهاييان غصب شده بود.(44) چون بهائيان حق ثبت اراضي و املاك به نام بهائيت را نداشتند، اين گونه زمين‌ها را با نام شركت امنا يا نونهالان كه در دفتر شركت‌هاي داخل به ثبت رسيده بود، به ثبت مي‌رساندند.(45)
بهائيان شيراز عموماً متعصب بودند، آنان سعي مي‌كردند با مسلمانان كمتر مراوده داشته باشند تا درگيري بين‌شان پديد نيايد. در جلسات خود طوري عمل مي‌‌كردند كه حتي‌الامكان به اطلاع مسلمانان نرسد. آنان حتي از فروش زمين به قيمت متعادل، به مسلمانان خودداري مي‌كردند و با حيله زمين‌هاي خود را به بهائيان مي‌فروختند،(46) يا از دولت مي‌خواستند اراضي آنان را از زمين‌هاي مسلمانان تفكيك كند.(47) بهائيان، شيراز را خاستگاه كيش خود مي‌دانستند،(48) منزل علي محمد باب در شيراز «بيت‌ مقدس» بهائي‌‌ها و زيارتگاه افراد وابسته به اين فرقه بود. آنان به منظور نوسازي و توسعة آن تعدادي از خانه‌ها و اراضي اطراف بيت را به زور از مسلمانان خريده بودند.(49) مي‌خواستند «بيت علي محمد باب» را طوري توسعه دهند كه نود و يك درب داشته باشد. طوري كه يكي از درب‌هاي آن، حدود ميدان مشير، ديگري ميدان شاهچراغ و درب ديگري حدود سه راه پهلوي واقع و به نام مدينة مباركه نامگذاري شود.(50) لذا براي اين منظور شروع به خريدن خانه‌هاي اطراف نمودند. آنها چهل باب خانه از اشخاص مختلف به زور خريده و اين منازل را با نام شركت امنا به ثبت رسانده بودند، اما هوشياري علما و گروه‌هاي مذهبي، مانع از اقدام صهيونيست مآبانة بهائيان شد و آنان به منظور كارشكني در اهداف و برنامه‌هاي بهائيان، تعدادي از خانه‌هاي اطراف «بيت» را كه تاكنون بهائيان موفق به خريد آنها نشده بودند، خريدند و مسجد ساختند. موكل اين زمين‌هاي خريداري شده آيت‌الله گلپايگاني بود.(51)
مخالفت علما و گروه‌هاي مذهبي با بهائي‌گري تا 15 خرداد سال 1342 ادامه داشت، اما با سركوب نهضت پانزده خرداد، توسط رژيم پهلوي، علناً دست بهائيان در چنگ‌اندازي و غارت كشور باز شد. از اين زمان به بعد رهبري گروه‌هاي مذهبي – سياسي به عهده حضرت امام خميني كه با فوت حضرت آيت‌الله بروجردي به صورت فعال وارد صحنة سياست كشور شدند، گذاشته شد. ايشان خطر بهائي‌ها و همدستان آنان (اسرائيل) را براي اسلام و كشور جدي دانسته و به روحانيون درجه اول سفارش كردند تا مردم را از اين خطر آگاه نمايند. زماني كه در سال 1341ش دو هزار نفر از بهائيان ايران با عنايت و تخفيفات ويژه از طرف دولت براي شركت در كنفرانس بهائيت عازم لندن شدند، امام اعتراض خود را به دفعات اعلام داشتند: «... دو هزار نفر را با كمال احترام، با دادن [...] پانصد دلار ارز به هر يك، پانصد دلار مال از اين ملت مسلمان به بهائي داده‌اند، ارز داده‌اند، به هر يك دويست تومان تخفيف هواپيما، چه بكنند؟ برند [بروند] در جلسه‌اي كه بر ضد اسلام در لندن تشكيل شده است، شركت كنند».(52) در جاي ديگر با ذكر همين ماجرا از تخفيف بيست و پنج ميليون توماني شركت نفت به ثابت پاسال، بهائي معروف، سخن به ميان مي‌آورند و مي‌فرمايند: «اين وضع نفت ما، اين وضع ارز مملكت ما، اين وضع هواپيمايي ما، اين وضع وزير ما، اين وضع همة ما، سكوت كنيم باز؟ هيچ حرف نزنيم؟ حرف هم نزنيم، ناله هم نكنيم؟!...».(53) آن حضرت روحانيت را به اعتراض عليه سياستهاي شاه دعوت نموده، چنين مي‌گويند: «اين سكوت مرگبار اسباب مي‌شود كه زير چكمة اسرائيل به دست همين بهايي‌ها، اين مملكت ما، نواميس ما پايمال شود. واي برما، واي بر اين اسلام، واي بر اين مسلمين، اي علما ساكت ننشينيد».(54)
در جاي ديگري ايشان ابعاد نفوذ و سلطة بهائيان را در ايران ذكر مي‌كنند و علما را به مبارزه عليه سلطة آنان فرا مي‌خوانند: «... اينجانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي‌‌كنم، قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضة صهيونيست‌هاست كه در ايران به [صورت] حزب بهائي ظاهر شدند و مدتي نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مي‌كنند و ملت مسلمان را از هستي در تمام شئون ساقط مي‌كنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسي يهود است و دولت‌ها ناظر آن هستند و از آن [آن را] تأييد مي‌كنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود، سكوت نمي‌كند و اگر سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر، مسئول و در اين عالم محكوم به زوال است».(55)
امام خميني بيش از هر شخص ديگري، به خيانت‌هاي بهائي‌ها در كشور و ارتباط آنان با اسرائيل آگاه بود. ايشان در سال 1343 در ديدار دانشجويان دانشگاه تهران با وي در قم، سخنراني ايراد نمودند كه بيش از هر چيز هم وضع روز را در ارتباط با حكوت نشان مي‌دهد و هم اهداف مبارزه را. ايشان فرمودند: «هدف، بزرگ‌تر از آزاد شدن عده‌اي است. هدف را بايد در نظر داشت، هدف اسلام است، استقلال مملكت است. طرد عمال اسرائيل [بهائيان] است، الآن تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائيل است، عمال اسرائيل [بهائيان] اقتصاد ايران را قبضه نموده‌اند. اكثر كارخانجات در دست آنان اداره مي‌شود، تلويزيون، ارج،(56) پپسي كولا، ... بايد صف‌ها را فشرده كنيد، اينها عمال استعمار هستند، بايد ريشة استعمار را كند».(57)
مبارزة مردم و روحانيت عليه بهائيان در سال‌هاي نخست‌وزيري «هويدا» افزايش يافت. بسياري از گزارش‌هاي ساواك دلالت بر همين مبارزات دارد. در ميان اين اسناد اعلاميه‌هايي در مخالفت با رژيم شاه و تصدي مناصب مهم دولتي نظير راديو و تلويزيون توسط بهائيان به چشم مي‌خورد. همچنين گزارش‌هايي در مورد مخالفت افراد بهايي با عضويت در حزب رستاخيز نيز آمده است، با اين عنوان كه ما از مشاركت در امور سياسي منع شده‌ايم.(58) برخي از اسناد دلالت بر اين دارند كه در جريان نهضت 15 خرداد در شهرهاي مختلف، علاوه بر برخي از اماكن مشروب‌فروشي كه متعلق به يهوديان بود، منازل و دكان‌هاي متعلق به بهائيان نيز مورد حمله مردم قرار گرفته است.(59) محفل ملي روحاني آنان، تشكيلات و تجمعات بيش از سه نفر را در اين زمان ممنوع اعلام كرده بود. علاوه بر مبارزات علما و روحانيون عليه بهائي‌گري، انجمن‌ها و تشكل‌هاي مستقل مذهبي نيز جريان ضدبهايي‌گري را به صورت جدي دنبال مي‌كردند كه در اين ميان جمعيت فدائيان اسلام و انجمن حجتيه از مهم‌ترين آنان بودند.

پي نوشت ها :
 

31. سند شمارة 25 از مجموعة اسناد سازمان اسناد ملي تهران.
32. شيخ حسينعلي منتظري حتي كتابي با عنوان «مناظره مسلمان و بهائي» در سال 1330ش چاپ كرد.
33. اسناد شمارة 24 و 25 از مجموعة حاضر.
34. سند شمارة 7 از مجموعه حاضر.
35. همان.
36. سند شماره 9 از مجموعة حاضر.
37. سند شماره 6 از مجموعة حاضر.
38. سند شماره 4 از مجموعة حاضر.
39. سالروز تولد علي محمد باب، كه مصادف با اول محرم‌الحرام است.
40. سند شماره 51 از مجموعه حاضر.
41. سند شمارة 52 از مجموعة حاضر.
42. سند شمارة 32 از مجموعة حاضر.
43. همان.
44. سند شماره 96 از مجموعة حاضر.
45. سند شماره 90 از مجموعة حاضر.
46. سند شمارة 95 از مجموعة حاضر.
47. سند شماره 65 از مجموعة حاضر.
48. علي‌محمد شيرازي پيشواي كيش بهائيت در سال 1235ق در شيراز متولد شد.
49. استاندار شيراز در اين زمان سرلشكر همت، بهايي بود و با بهائيان در اين مورد همكاري داشت.
50. سند شماره 129 از مجموعة حاضر.
51. همان.
52. امام خميني، صحيفه نور، ج 1، تهران، مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1361، ص 12؛ حاج عز‌الدين موسوي امام جمعة زنجان نيز در سخنراني‌هاي خود در مسجد سلطاني زنجان به اقدام دولت در ايجاد تسهيلات لازم براي بهايي‌هاي شركت‌‌كننده در كفرانس لندن، اعتراض كردند و اظهار نمودند: «هيأت حاكمه براي بهايياني كه در لندن اجتماع كرده‌اند تسهيلات لازم را فراهم نموده و بليط هواپيما كه تاكنون چهار هزار تومان مي‌باشد، براي بهايي‌ها دو هزار تومان فروخته‌اند». (ر.ك: سند شمارة 41 از مجموعة حاضر).
53. صحيفه نور، ج اول، ص 44.
54. همان، ص 12.
55. همان، صص 34-35.
56. كارخانه ارج مهم‌ترين كارخانه بهايي‌ها بود كه در سال 1315 توسط مهندس رحيم ارجمند و خواهرزاده‌اش حبيب ثابت پاسال تأسيس شد. اين كارخانه نخستين كارخانة يخچال‌سازي در ايران بود.
57. جلال‌الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، تهران، دفتر انتشارات اسلامي، 1361، ص 40.
58. اسناد شماره 130 و 131 از مجموعة حاضر.
59. اسناد شمارة 47 و 153 از مجموعة حاضر.
 

برگرفته از: اسناد فعاليت بهائيان در دوره محمدرضا پهلوي مركز اسناد انقلاب اسلامي، ثريا شهسواري، پاييز 1387، صص 88-73
منبع: www.dowran.ir



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط