خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (1)
با توجه به این حدیث شریف ما نوجوانان که فعلاً زیر بار مسئولیت خانواده جهت امرار معاش نرفته ایم پس ساعت مقرر برای کار و تلاش را می توانیم تعبیر به درس خواندن و مطالعه بکنیم.هرروز که از 24ساعت تشکیل شده ،آنرا می توان به 3تا8 ساعت تقسیم نمود و برنامه ای که امام علی (ع)به ما داده را برطبق آن تنظیم نمائیم(2) (3)
نظم یک خصلت اسلامی و از دستورات اسلام است که این دستور به طور دقیق و نمایان در زندگی حضرت امام محسوس و ملموس بود،زیرا ایشان یک چنین برنامه منظمی در زندگی خود داشتند به نحوی که،عبادت ایشان از روی برنامه ،قرآن خواندن ایشان از روی برنامه ،غذا خوردن از روی برنامه ،رسیدگی به امور مردم از روی برنامه ،و...خلاصه تمام کارهای ایشان برگرفته از نظم و ترتیب بود.ایشان به قدری دراین جهت مقید بود که تمام امور ایشان منظّم و مرتّب و در وقتهای تعیین شده انجام می گرفت.لذا اطراف امام می گویند:ایشان در زندگی به حدّی نظم داشتند که انسان می توانست طبق برنامه کار ایشان ،ساعت خود را تنظیم کند،چنانچه کارکنان امام در نجف اشرف از حرکت و سکون و خواب و بیداری و نشست و برخاست ایشان در می یافتند که الان چه ساعتی ازروز یا شب است.(4)
عبادت به جای خود،سیاست به جای خود،مسائل اجتماعی و اخلاقی هر یک به جای خود،اینطور نبود که ایشان هیچ یک از مسائل و موضوعات را به خاطر یکدیگر تحت الشعاع قرار دهد و به خاطر همین نظم بود که امام هم کوه را می دید و هم کاه را و مسائل ریز ودرشت رابا هم مخلوط نمی کردند واین از خصوصّیات بارز امام بود .حضرت امام کارها را دقیقاً از روی نظم انجام می داد واین صورت یک قانون برای شخص خود وبه طبع آن برای افراد خانواده و اطرافیان شده بود. برنامه داشتن در کارها موجب می شود که انسان بتواند از عمرش استفاده کامل کند و عمرش را به هدر ندهد لذا امام از این جهت خیلی مواظبت می کردند.حضرت امام آنچنان نظمی در امور زندگی شان داشتند که انسان را مبهوت می کنند و جریانات عجیب و آموزنده ای در ارتباط با نظم و برنامه ریزی در زندگی امام وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم:
تعجب مأمورین حرم:
امام مدّت چندین سالی که در نجف بودند هر شب رأس ساعت 3به حرم مطّهر امیرالمؤمنین (ع)تشریف می بردند (5)و این برنامه ئ ایشان در تمامی مدتّی که در نجف بودند ترک نشد مگر ایام زیارتی امام حسین (ع)یا گاهی اوقات که در نجف حکومت نظامی برقرار می شد و رفت و آمد در خیابانها ممنوع بود،برنامه ئ زیارت ایشان ساعت 3 شب به هم نمی خورد و ایشان در ساعت 3 شب به پشت بام می رفتند و از آنجا دعا و زیارتنامه می خواندند.نکته جالب توجّه ای که لازم به ذکر است این است که نظم امام در رفت و آمد آنقدر دقیق بود که حتّی مأمورین اطراف حرم را تحت تأثیر قرار داده بود و آنها از این نظم و دقیق بودن امام تعجب می کردند زیرا می دیدند که ایشان هر شب رأس یک ساعت معینّی به حرم می آیند وبعد از درست نیم ساعت از حرم بیرون می روند.(6)
روح الله،واقعاً روح الله است!
مرحوم آیه الله شاه آبادی (استاد امام)درباره نظم و حضور امام در جلسات درس گفته بود:«روح الله ،واقعاً روح است نشد یک روز ببینم که ایشان بعد از بسم الله در درس حاضر باشد ،همیشه پیش از آنکه بسم الله درس را بگویم ،حاضر بوده است.»(7)
نظم در تدریس:
حتّی امشب؟!
یک شبی طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود،من به معظم له گفتم،امیرالمؤمنین دور و نزدیک ندارد، زیارت جامعه را که هر شب در حرم می خواندید امشب در خانه بخوانید!
امام فرمودند:«مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری»!و همان شب بالاخره به حرم مشرّف شدند!(9)ایشان تا این حد به برنامه روزانه ای که دارند پایبند و مقیّد هستند که حتّی در سخت ترین شرایط حاضر به ترک آن نیستند.
نظمی قابل تأمل!
پنج کار در یک زمان :
1-تسبیح در دستشان بود و ذکر می گفتند .2.به پشت خوابیده بودند و نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود،انجام می دادند.3.تصویر بدون صدای تلویزیون که روشن بود را مد نظرداشتند.
4.به صدای رادیو گوش می دادند.5.علاوه بر همه این امور علی (نوه امام)را در حالیکه سعی می کرد حرکتهای امام را تقلید کند و امام اورا که در کنارشان دراز کشیده بود مورد تفقد و نوازش قرار می داد.(11)
دیر به درس نیایید:
نظم در تدریس:
تنظیم ساعتها با ورود امام:
پینوشتها:
1-مرضیه حدیده چی دباغ ،سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ج4،ص49.
2-منظورهمان کارهایی که عبادت محسوب می شوند نیز هست مثلاً خدمت به پدر و مادر با همان درس خواندن که برای ما و امثال ما عبادت است.
3-نهج البلا غه حکمت 396،ص1014.
4-حجه الاسلام محمد علی انصاری ،با کمی تصّرف و تلخیص ،ج2،ص61،.
5-درنجف غروب که می شد می گفتند شب شده است وساعت 3شب یعنی 3 ساعت بعد از غروب .
6-حجه الاسلام ناصری،ج4،ص125با تلخیص و اضافات.
7-آیه الله مرتضی بنی فضل ،پابه پای آفتاب ،ج2،ص312.
8-حجه الاسلام غیوری ،همان،ج 6،ص96-95.
9-آیه الله حسین مظاهری،همان ،ج 5،ص169.
10-حجه الاسلام فردوسی پور،همان ،ج4،ص146.
11-حجه الاسلام رحیمیان ،درسایه آفتاب ص110-109.
12-حجه الاسلام ناصری ،سرگذشتهای ویژهاز زندگی امام خمینی ج4،ص125.
13-حجه الاسلام مصطفی زمانی ،همان ،ج5،ص83.
14-حجه الاسلام سید عبدالمجید ایروانی ،همان ،با اندکی تصّرف ،ج5،ص22.
ادامه دارد...
/ج