خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (2)

حضرت امام را وقتی دستگیر کردند،از قم به تهران بردند ،مدّت 19روز دریک محلّی نگه داشتند.سپس به مدّت 24 ساعت ایشان رابه یک سلول انفرادی بردند که خود امام آنجا را چنین توصیف کرده بودند: «طول آن اطاق چهار قد ونیم بود،و من سه تا نیم ساعت طبق روال هر روزه ام در آنجا قدم زدم!»چقدر جالب است در آن سلول کوچک نیز،برنامه ورزش خودرا که همان قدم زدن بود انجام می دادند.(2)
چهارشنبه، 24 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (2)

 

 

 

خاطراتی از نظم امام خمینی (ره)(2)
خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (2)


 





 

دقت در زمان مسیر:
 

امام خمینی شب دستگیری خود را چنین نقل می کردند:«وقتی مرا می خواستند به تهران ببرند از منزل تا جلوی بیمارستان ،اتومبیل را روشن نکرده بودند،مبادا که صدای آن همسایه ها را بیدار و متوجّه کند و تا آنجا ماشین را هل دادند.از جلوی بیمارستان مرادر یک ماشین بزرگتری قرار دادند و راهی تهران شدیم ،از آنجا تا تهران یک ساعت و هفت دقیقه !طول کشید،تا آن موقع من چیزی نگفته بودم ولی همین که به پالا یشگاه رسیدم و شعله های نفت از دور پیدا شد گفتم ،ما داریم فدای این نفت می شویم ،همه چیز را به خاطر این نفت دارند از ما می گیرند.(1)مطلب حائز اهمّیت در این گفتار دقّت ایشان در نظم و ساعت است .هر انسانی که در آن موقعّیت قرار می گرفت دستپاچه می شد و به خیلی چیزها فکر می کرد ولی امام از بس که دقیق و منظّم بودند حتّی دقیقاً حساب کردند که چه مدّت زمانی درراه هستند.

قدم زدن در سلول:
 

حضرت امام را وقتی دستگیر کردند،از قم به تهران بردند ،مدّت 19روز دریک محلّی نگه داشتند.سپس به مدّت 24 ساعت ایشان رابه یک سلول انفرادی بردند که خود امام آنجا را چنین توصیف کرده بودند:
«طول آن اطاق چهار قد ونیم بود،و من سه تا نیم ساعت طبق روال هر روزه ام در آنجا قدم زدم!»چقدر جالب است در آن سلول کوچک نیز،برنامه ورزش خودرا که همان قدم زدن بود انجام می دادند.(2)

حالا وقت مصاحبه نیست!
 

مدتّی که امام در پاریس (نوفل لوشاتو)اقامت دادشتند ،روزی آمریکائیها آمده بودند تا مصاحبه ای با امام انجام دهند،که این مصاحبه قرار بود مستقیماً پخش شود اگر این عمل صورت می گرفت بالطبع سایر کشورهای اروپایی هم چنین کاری را انجام می دادند واین می توانست برای نشان دادن مواضع و حرکت انقلاب مؤثر باشد.اتّفاقاً روز جمعه بود،امام در آن لحظه فرمودند،حالا وقت انجام مستحبّات (غسل جمعه)است وقت مصاحبه نیست!و بعد از اینکه مستحبات روز جمعه را به جا آوردند،فرمودند،حالا برای مصاحبه آماده ام!(3)

هنوز تا شام 10 دقیقه باقی مانده است!
 

برادران فیلمی را از برنامه های انقلاب به فرانسه آورده بودند،پیشنهاد کردند به امام بگوییم که بعد از شام فیلم را ببیند رفتم عرض کردم:
«شام آماده است بیاورم؟!»
امام به ساعت نگاه کرد و فرمودند :«حالا ده دقیقه به وقت شام مانده است».(4)
امام الان مشغول چه کاری است؟
اگر هر ساعتی از روز کسی سؤال می کرد که الان امام چکار می کند،اطرافیان امام خیلی راحت می توانستند بگویند که الان ایشان مشغول چه کاری هستند،زیرا ایشان ساعت شب و روز را چنان تقسیم بندی کرده بودند که اعضای خانواده و اطرافیان ایشان بدون اینکه امام را ببینند ،می توانستند حدس بزنند که الان امام مشغول مثلاً قدم زنی یا مطالعه ئ نامه های دولتی و...هستند.(5)
باور کردنی نیست!
روزی سه چهار نفر دکتر از آمریکا به نوفل لوشاتو آمده بودند،که یکی از آنها اصالتاً ایرانی بود ولی حدود بیست سال در آمریکا زندگی می کردو دو نفر دیگر آمریکائی و از اساتید یکی از دانشگاههای بزرگ آن جا بودند،آنها آمده بودندکه از زندگی خصوصی امام،برای زندگی داخلی شان درسی بگیرند،زیرا نظرشان این بود و معتقد بودند که «علم می تواند زندگی خصوصی را نظم دهد و علوم روز است که انسان را به کمال می رساند نه ادیان»ولی وقتی که از نظم و دقّت امام در امور روزمرّه برایشان گفته شد ،آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتند که گریه می کردند زیرا برای آنها باور کردنی نبود که امام همه کارهای شخصی شان از قبیل منظّم کردن اطاق کارشان ،تنظیم نامه هاو اخبارها و حتّی کار مشکل بایگانی را خودشان انجام می دادند.(6)

نظم امام در منزل:
 

خادم حضرت امام نقل می کردند که :ایشان هرروز نیم ساعت به ظهر مانده به حیاط می آمدند و کمی قدم می زدند و این عادت هر روزشان بود.من نیز درست نیم ساعت به ظهر آشپزی را شروع و زیر غذا را روشن می کردم،یک روز به علّت کارهای زیادی که داشتم یادم رفته بود که زیر غذا را روشن کنم،ولی همین که امام را مشغول قدم زدن در حیاط دیدم ،یاد وقت قدم زدن امام و تقارن درست کردن غذا افتادم ،برای همین سریعاًبه آشپزخانه رفتم و مشغول تهیه غذا شدم.(7)

برنامه ریزی و نظم در سفر:
 

یکی از علماءنقل می کردکه:یک تابستانی به همراه امام و چند تن از روحانیّون به مشهد مقدّس مشرّف شدیم و خانه دربستی گرفتیم،برنامه ئ ما چنین بود که بعد از ظهر پس از یکی دو ساعت استراحت از خواب بلند می شدیم و به طور دسته جمعی روانه ئ حرم مطهر می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه مراجعت می کردیم و در ایوان با صفائی که در آن خانه بود می نشستیم و چائی می خوردیم ،برنامه امام این بود که با جمع به حرم می آمدند ،ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به منزل بر می گشتند و آن ایوان را آب و جارو می کردند ،فرش پهن می کردند ،سماور را روشن و چائی را آماده می ساختند.وقتی که ما از حرم باز می گشتیم برای ما چائی می ریختند.یک روز من از ایشان سوال کردم که این چه کاریست که شمازیارت و دعا را به خاطر آنکه برای رفقا چائی درست کنید ،مختصر می کنید وبا عجله به منزل باز می گردید؟امام در جواب فرمودند :«من ثواب این کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمی دانم!»(8)

اهتمام عجیب به نظم:
 

روزی که فرزند امام شهید شد ما فکر کردیم امام به نماز نمی روند،ولی دیدیم که امام سر وقت برای نماز به مسجد رفتند .آن روز مطالعه شان را ترک نکردند،قرآنی را که هرروز می خواندند،طبق روزهای قبل خواندند،و به گفته حاج احمد آقا ،کتابی که جزوه دوره مطالعاتی ایشان بود،عصر آن روز دیدم هفتاد صفحه از آن خوانده شده است ،روز فوت و دفن مرحوم حاج مصطفی ایشان دست از مطالعه نکشیده و کلاً برنامه روزانه خود را به هم نزده بود.(9)

یک نکته:
 

امام در شبانه روز چهار ساعت بیشتر نمی خوابیدند،ساعت 11 که برای استراحت به رختخواب می رفتند،3 ساعت بعد از شب صدای کاغذها رااز جانب ایشان می شنیدیم این مسأله برای کسانی که فکر می کنند بهتر خوابیدن ،بیشتر خوردن و لذت بردن از مسائل مادی است که انسان را نگه می دارد و سلامتی می بخشد قابل دقت است و اشتباه این نوع طرز تفکر را می رساند آنچه در این مورد باید از امام بیاموزیم سلامت خوابیدن و سلامت خوردن است.
اگر کسی سلامتی بخواهد ،این یعنی که حالات ،روحیات و مسائل فکری در اختیار خودش باشد .باید رأس ساعتی بخوابد ،رأس ساعتی خوراک بخورد،رأس ساعتی عبادت کند و..رعایت این نظم و ترتیب، هم زیبایی دارد وهم اثر بخش است.(10)

حتّی دو دقیقه:
 

در فاصله ای که بعد از نماز ظهر و عصر برای نهار می آمدند.اگر در این مدّت کوتاه چند دقیقه ای فرصت می شد ،قرآن برمی داشتند و می خواندند و گاهی این اوقات کمتر از 2 دقیقه بود.ایشان نمی گذاشتند که حتی دقیقه از عمرشان بیهوده بگذرد و یا اینکه در موقع مصاحبه ،خبر نگارها وقتی می آمدند تا وسایلشان را بچینند،نمی گذاشتند که وقتشان تلف شود،درواقع نمی گذاشتند لحظات زندگی عمرشان بیهوده بگذرد و به طریقی خود را مشغول می کردند.(11)

کارهای شخصی و غیر شخصی:
 

امام در اوقاتی که برای رسیدگی به امورات مردم اختصاص داده بوداصلاً به کارهای شخصی نمی پرداختند ودر وقت تعیین شده برای کارهای شخصی به کارهای دیگر نمی پرداخت.(12)

انضباط و نظم در تحصیل:
 

اثر نظم در زندگی حضرت امام آنقدر زیاد است که باعث احاطه کامل امام در معلومات و بصیرت و ژرف نگری شده بود.نظم و برنامه ریزی دردوره تحصیل که امام برای خود تعیین کرده بود در مسائل زیر خلاصه می شود:
1.انظباط در مورد تعیین و شناسایی و انتخاب اساتید و معلمین.
2.انظباط درانتخاب اوقات فراگیری علم و ساعات مطالعه و مباحثه.
3.انضباط در انتخاب هم دوره ها برای مباحثه و مبادله دروس و نظرِّیات.
4.انظباط در تعیین حدود و ظرفیّت طبیعی فکری و جسمی ،بدون فشار افراطی که نتیجه ای جزسرخوردگی به بار نخواهد آورد.(13)

وقت اخبار:
 

نحوه اطّلاع یابی امام از مسائل روز به شیوه ها و کانالهای متفاوتی صورت می گرفت ولی یکی از آنها رادیو و تلویزیون بود به خصوص اخبار که امام مقید بودند.
ساعت8صیح،2 بعد از ظهریا8/5شب و احیاناًساعت 12 کاملاً اخبار را گوش کنند.
لذا ایشان معمولاً رادیوی کوچکی به همراه داشتند که گاهی امواج و رادیوهای بیگانه و خارجی را نیز گوش می دادند.(14)

ساعت مطالعه:
 

امام همیشه سعی می کردند ،از تمام جریاناتی که بر سر نوشت امّت اسلام و جهان چه در داخل و چه در خارج ایران می گذرد با خبر باشند،کار امام تمام در مطالعه و بررسی های فکری بود و گاهی امام روزانه 8 ساعت یا کمتر مطالعه داشتند وبه جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها می پرداختند.(15)

ساعت خواب است:
 

با اصرار فراوان از امام خواستیم که از خاطرات زندان و ترکیه برایمان تعریف کند،ودر برابر اصرار ما ،ایشان هر شب فقط ده دقیقه به طور منظّم (نه بیشتر)،برایمان خاطره تعریف می کردند،چرا که این مدت زمان را به اینکار اختصاص داده بودند و بعد به رختخواب می رفتند و می فرمودند :«اگر چه خوابم نمی برد ،اما ساعت خواب است.»من گفتم :توی رختخواب که بیدار هستید ،بالاخره فکر اینها هم به سویتان می آید،پس برایمان تعریف کنید ،ایشان فرمودند :«نه،می توانم فکر نکنم!»(16)

نماز شب:
 

حضرت امام مدّت پنجاه سال نماز شب خود را ترک نکردند،در بیماری،در صحت،در زندان،در خلاصی،در تبعید،حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواند.و همچنین شبی که از پاریس به سوی تهران می آمدند،تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند،و امام تنها در طبقه بالای هواپیما نماز شب می خواند ند،زیرا این برنامه همیشگی ایشان بود و امام حاضر نبود تحت هیچ شرایطی حتی در سخت ترین مواقع برنامه ریزی خود را به هم بزند.(17)

پی‌نوشت‌ها:
 

1-دکتر محمود بروجردی ،همان ج3،ص25.
2-همان،ج3،ص27.
3-مرضیه حدیده چی دباغ ،همان ج4،ص30و31.
4-مرضیه حدیده چی دباغ ،همان ص49.
5-همان ،ج4،ص51-50.
6-مرضیه حدیده چی دباغ،همان،ج 4،ص52-53.
7-بررسی تحلیلی از نهضت امام خمینی ج1،ص29.
8-حجه الاسلام سیّد حمید روحانی ،سر گذشتهای ویژه اززندگی امام خمینی ج1،ص98-97.
9-حجه الاسلام ناصری ،همان ج4،ص126-125.
10-مرضیه حدیده چی دباغ،همان ،ج4،ص42.
11-همان،ص46-47.
12-همان،ج4،ص50.
13-حجه الاسلام انصاری ،همان ،ج2،ص107.
14-همان ،ج2،ص63.
15-همان ،ج2،ص63.
16-فاطمه طباطبایی ،برداشتهایی از سیره امام خمینی ،ج2،ص14.
17-حجه الاسلام انصاری کرمانی،سر گذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ،ج2،ص51.


ادامه دارد...




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما