تعامل محیط های یادگیری
نويسنده: ناصر سپهوند
محیط های چهارگانه یادگیری (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه های جمعی و اینترنت) می توانند دو نوع رابطه با یكدیگر داشته باشند: ۱- تعارض ۲- هماهنگی و همكاری.
اینك به تحلیل هریك از این روابط می پردازیم:
۱ - چنانچه بین آموزش های محیط های چهارگانه رابطه ای مطلوب و منطقی به وجود نیاید شاهد نوعی سردرگمی، بی برنامگی و هرج و مرج در آموزش خواهیم بود كه سرانجام آن می شود كه هر یك از این محیط ها به راه خود رفته و اثرات محیط های دیگر را به چالش های كشیده و آنها را خنثی نماید، در این میان می توان دو محیط مدرسه و خانواده را آسیب پذیر دانست، زیرا دو محیط دیگر یعنی اجتماع (مانند گروه دوستان) و رسانه های جمعی آسان تر می توانند دانش آموز را تحت تأثیر قرار داده و آموزش هایی كه در مدرسه و خانواده به آنها ارایه شده است را تضعیف نمایند.
۲ - چنانچه تعاملات محیط های چهارگانه یادگیری، با یكدیگر سنخیت و همگونی داشته باشد در این صورت شرایطی به وجود می آید كه در پرتو آن فعالیت های معلمان، اولیاء و برنامه ریزان امر تعلیم و تربیت به بار نشسته و تحقق هدف های آموزشی و پرورشی با سهولت بیشتری امكان پذیر می باشد. البته وجود هماهنگی كامل بین محیط های چهارگانه آموزشی امر ایده آلی است كه جز در عالم خیال امكان تحقق ندارد ولی وجود حدی از هماهنگی بین این محیط ها را می توان امكان پذیر دانست.
حتی اگر فقط به این امر اكتفا كنیم كه محیط های چهارگانه یادگیری (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه های جمعی و اینترنت) فعالیت های یكدیگر را خنثی ننمایند یعنی یك همكاری سلبی (براساس عدم خنثی سازی)داشته باشند
باز هم می توان به تحقق هدف های آموزشی و پرورشی در مدارس امیدوار بود. تردیدی نیست كه اگر این حداقل هم به وجود نیاید، رابطه بین محیط های یادگیری در مسیر تعارض و تضاد پیش می رود كه مخرج مشترك آن عدم تحقق اهداف تعلیم و تربیت و اتلاف وقت و هزینه های آموزشی خواهد بود. بسیاری از معلمان و دست اندركاران امر تعلیم و تربیت براین نكته تأكید دارند كه در حال حاضر نه تنها دو محیط یادگیری مدرسه و رسانه جمعی تلویزیون با یكدیگر هماهنگی ندارند بلكه تأثیرات نامطلوبی كه برخی فیلم و سریال های تلویزیونی پرمخاطب بر دانش آموزان می گذارند، تا حدود زیادی فرایند تعلیم و تربیت را به خصوص در حوزه تربیتی به چالش كشیده و آموزه های مدرسه را خنثی نموده یا بدآموزی هایی را ایجاد می نمایند كه موجب می شود بخشی از وقت و برنامه های آموزشی صرف برطرف نمودن آثار منفی آنها گردد.
آموزش و پرورش موضوعی است كه نمی توان سرسری از كنار آن گذشت، در واقع علت اصلی پیشرفت یا پسرفت جوامع را می توانیم در نظام آموزشی آنها جست وجو كنیم، بنابر این اگر بگوییم كه سعادت و یا بدبختی هر ملتی در نظام آموزشی آن نهفته است سخنی به گزاف نگفته ایم.
نحوه تعامل بین محیط های یادگیری، آنقدر ارزش دارد كه مورد توجه همه فعالان آموزش قرار گیرد تا در سایه آن این محیط ها به جای خنثی كردن فعالیت های یكدیگر و قرار گرفتن در جبهه معارض هم، نقش مكمل بر عهده گرفته و روند تحقق هدف های آموزشی و پرورشی را تسریع كنند.
منبع: همشهری
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
/ع
اینك به تحلیل هریك از این روابط می پردازیم:
۱ - چنانچه بین آموزش های محیط های چهارگانه رابطه ای مطلوب و منطقی به وجود نیاید شاهد نوعی سردرگمی، بی برنامگی و هرج و مرج در آموزش خواهیم بود كه سرانجام آن می شود كه هر یك از این محیط ها به راه خود رفته و اثرات محیط های دیگر را به چالش های كشیده و آنها را خنثی نماید، در این میان می توان دو محیط مدرسه و خانواده را آسیب پذیر دانست، زیرا دو محیط دیگر یعنی اجتماع (مانند گروه دوستان) و رسانه های جمعی آسان تر می توانند دانش آموز را تحت تأثیر قرار داده و آموزش هایی كه در مدرسه و خانواده به آنها ارایه شده است را تضعیف نمایند.
۲ - چنانچه تعاملات محیط های چهارگانه یادگیری، با یكدیگر سنخیت و همگونی داشته باشد در این صورت شرایطی به وجود می آید كه در پرتو آن فعالیت های معلمان، اولیاء و برنامه ریزان امر تعلیم و تربیت به بار نشسته و تحقق هدف های آموزشی و پرورشی با سهولت بیشتری امكان پذیر می باشد. البته وجود هماهنگی كامل بین محیط های چهارگانه آموزشی امر ایده آلی است كه جز در عالم خیال امكان تحقق ندارد ولی وجود حدی از هماهنگی بین این محیط ها را می توان امكان پذیر دانست.
حتی اگر فقط به این امر اكتفا كنیم كه محیط های چهارگانه یادگیری (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه های جمعی و اینترنت) فعالیت های یكدیگر را خنثی ننمایند یعنی یك همكاری سلبی (براساس عدم خنثی سازی)داشته باشند
باز هم می توان به تحقق هدف های آموزشی و پرورشی در مدارس امیدوار بود. تردیدی نیست كه اگر این حداقل هم به وجود نیاید، رابطه بین محیط های یادگیری در مسیر تعارض و تضاد پیش می رود كه مخرج مشترك آن عدم تحقق اهداف تعلیم و تربیت و اتلاف وقت و هزینه های آموزشی خواهد بود. بسیاری از معلمان و دست اندركاران امر تعلیم و تربیت براین نكته تأكید دارند كه در حال حاضر نه تنها دو محیط یادگیری مدرسه و رسانه جمعی تلویزیون با یكدیگر هماهنگی ندارند بلكه تأثیرات نامطلوبی كه برخی فیلم و سریال های تلویزیونی پرمخاطب بر دانش آموزان می گذارند، تا حدود زیادی فرایند تعلیم و تربیت را به خصوص در حوزه تربیتی به چالش كشیده و آموزه های مدرسه را خنثی نموده یا بدآموزی هایی را ایجاد می نمایند كه موجب می شود بخشی از وقت و برنامه های آموزشی صرف برطرف نمودن آثار منفی آنها گردد.
آموزش و پرورش موضوعی است كه نمی توان سرسری از كنار آن گذشت، در واقع علت اصلی پیشرفت یا پسرفت جوامع را می توانیم در نظام آموزشی آنها جست وجو كنیم، بنابر این اگر بگوییم كه سعادت و یا بدبختی هر ملتی در نظام آموزشی آن نهفته است سخنی به گزاف نگفته ایم.
نحوه تعامل بین محیط های یادگیری، آنقدر ارزش دارد كه مورد توجه همه فعالان آموزش قرار گیرد تا در سایه آن این محیط ها به جای خنثی كردن فعالیت های یكدیگر و قرار گرفتن در جبهه معارض هم، نقش مكمل بر عهده گرفته و روند تحقق هدف های آموزشی و پرورشی را تسریع كنند.
منبع: همشهری
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
/ع