با صدای پای آب
شهر شگفتی است شوشتر. نبض کارون در دستش است. آنجا که طغیان میکند، آرامش میکند تا مایه آرامش باشد نه ویرانگری. راز طبیعت در این سرزمین بر مردمانش پوشیده نیست. زمزمه هر لحظهشان شده، از چه تاریخی؟! کسی نمیداند اما تاریخنویسان و باستانشناسان میدانند که از دوره ساسانی تا دوره مغول آنانی که با مهندسی آب آشنایی داشتند در قلعهای به نام سلاسل نبض شریان کارون را مدیریت میکردند.
امروزه بیش از هر چیزی آبشارهای شوشتر یا آسیابهای آبی با صحنههایی شگرف، بسیاری را به این سرزمین کهنه و زیبا میکشاند.
اگر مسیری که ما را به دل معبد چغازنبیل میکشاند و در تاریخی رمزآلود رهایمان میکند ، ادامه دهیم کمتر از یک ساعت بعد در دل شهر شوشتر هستیم. شوشتر گشادهرو به استقبال میآید. رسیده نرسیده در دل خانه یکی از ساکنان آن دمی به استراحت مینشینم به صرف چای داغ. خانه سازمانی است، اما از ساختوسازهای مدرن خبری نیست. محدوده خانه را شاخ و برگ درختان سبز از خانه همسایه مشخص میکند، شاخهبرگی که دیوار کوچههای دوستیاند.
اینجا خبری از دیوارهای سرد سیمانی و بتونی نیست. وارد خانه میشویم. خانه شامل ۳ اتاق است و در کنارش سرویس بهداشتی، بعد تا دلت بخواهد درخت است و سبزه و مرغهای رها در دل سبزه و چند بز و بزغاله. چای را میخوریم و دوباره به راه ادامه میدهیم.
شوشتر پر از کهنگی است؛ کهنگیای که با افزایش عمرش، قیمتش نیز افزون میشود. رنگ قدیمی بودن را نمیشود از شوشتر گرفت. بوی تاریخ میدهد و رنگش رمزآلود است. رنگ خاک باران خورده دارد. خاکی لبریز از چشمهها و رودها و آبشارها و محصول این قرابت و رفاقت، باغهای زیبای آن است. هوای باغی را دارد که سر ظهر آبیاریاش کرده باشند. بوی زندگی میدهد. شاعرانه است.
آبشارها از سمتهای مختلف در دل رود میریزند رها و وحشی؛ هرچند به مدد علم مهندسی ایرانیان، رام شدهاند تا که زیبایی بیافرینند و سبزی برویانند، نه ویروانی بسازند.
شوشتر نیز با توجه به اهمیت تاریخی خود همواره بهعنوان پایتخت و مرکز استان خوزستان اهمیت ویژهای داشت. اما قلعه سلاسل علاوه بر مرکزیت سیاسی، بهعنوان پایگاهی برای نظارت بر کارایی سازههای آبی شوشتر ایفای نقش میکرده است. آبشارها را به ساسانیان نسبت میدهند، اما نمیتوان نسبت به سلسله هخامنشی بیتوجه بود.
هرچند وجود هخامنشیان در شوشتر در پردهای از ابهام قرار دارد، اما وجود نهر داریون (داریوش) باعث شده نتوان براحتی از کنار این مساله گذشت و نشان از اهمیت شوشتر در ۲۵۰۰ سال پیش دارد. اما نام قلعه سلاسل با نام شاپور اول ساسانی گره خورده است. نهر داریون علاوه بر تامین آب ساکنان قلعه، اراضی دشت میناب را که از قطبهای بسیار مهم کشاورزی درآن دوران بود آبیاری میکرد.
درون قلعه پلکانهای متعددی وجود داشت که برخی از این پلکانها برای برداشت آب به نهر داریون منتهی میشد و پلکانهای دیگری نیز از درون عمارتهای قلعه به کت (اتاقکهای صخرهای) زیر قلعه که در ساحل رودخانه قرار دارند، منتهی میشدند. این کتها هنگام تابستان برای استراحت ساکنان قلعه محیط خنک و مطبوعی ایجاد میکرد.
قلعه سلاسل قصههای بسیاری دارد که میتواند هزار و یک شب اساطیری را بسازد. پس از گذشت قرنها و ویرانه شدن این قلعه، هنوز داستان مقاومت دلیرانه هرمزان حاکم ایرانی در برابر اعراب در میان این قلعه همچنان در اذهان مردم باقی است. این سردار ایرانی به مدت یک سال درون قلعه سلاسل شوشتر در مقابل سپاه اعراب مسلمان مقاومت کرد. در پایان این تراژدی، شخصی به اعراب راه مخفی نفوذ به قلعه را نشان داد.
این دژ شهری عظیم است که دارای چندین حیاط، اسلحهخانه، سربازخانه، حمام، عمارت حاکم، نانوایی و آسیاب بود.
قلعه سلاسل در مقابل دشمنان داخلی و خارجی بسیاری سرسختانه تاب میآورد؛ اما در دهه ۴۰ رئیس اداره دارایی شوشتر عمارتها و ساختمانهای درون قلعه را ویران و از مصالح قلعه برای ساخت اداره دارایی استفاده کرد.
خرابههای قلعه سلاسل امروزه پر از سفالهایی است با رازهایی نگشوده. سفالهایی که حرفهای بسیاری دارد و کارشناسان باستانشناس میکوشند تا پیش از پنهان شدن این لایهها زیرساخت و سازهای مدرن راز آنها را افشا کنند و صفحه دیگری از تاریخ پنهان منطقه را به نگارش درآورند.
حصار شهر در روزگار خویش از ابتدای پل شادروان در حوالی غرب شوشتر آغاز شده و در کشاکش نهر داریون امتداد مییافته است. این تداوم حصار تا محله بند خاک ادامه مییافت و از آن پس در کشاکش نهر فرعی داریون به سمت جنوب ره میگرفت؛ همان جایی که امروزه تنها بخش باقیمانده آن قرار دارد. حصار پس از آن از دروازه لشکر رد میشود، از پشت امامزاده عبدالله به سمت مشرق میرود تا به کنار نهر رقط و آنجا تا کنار رودخانه گرگر.
کمعمق بودن نهر داریون (داریوش) نسبت به نهر گرگر باعث شده بود ایرانیان با استفاده از یک دیوار بزرگ و غیرقابل نفوذ بخش جنوبی و غربی شهر را غیرقابل نفوذ کنند. بخش شمالی شهر نیز که رودخانه کارون در آن جریان داشت، به دلیل این که پشت مرزهای مورد هجوم و در داخل مرزهای ساسانیان قرار داشت، امکان نفوذ در این بخش را ضعیف میکرد. تنها بخش شمالی بود که رو به سوی امپراتوری روم داشت و ملوکالطوایفها.
باغ در حاشیه رود گرگر شاخه گسترانده و متعلق به خانهای مرعشی از خوانین شوشتر است. باغ پیش از ۲ بخش شدن یکپارچه بود، اما بعد تقسیم شد به ۲ بخش شمالی و جنوبی و در حال حاضر از آن به باغ خان بالا و باغ خان پایین نام میبرند. در ۷۰۰ متری آبشارها قرار دارد و آب مورد نیاز خویش از تارهای سپید آبشارها میگیرد.
در دوره قاجاریه جان گرفته است، اما آبیاری آن همچنان به وسیله سیستم آّبرسانی دوره ساسانی تامین میشود.
باغ خان در کنار رودخانه و در همسایگی بافت تاریخی این شهر قرار دارد و ۱۶۰۰ هکتار وسعت دارد. اگر به سمت چپ بروی، در میان باغ بالا قرار میگیری و اگر سمت راست را انتخاب کردهای، لحظههای سبزی را در دل باغ برایت آرزو میکنیم. هر دو باغ دارای حصار سنگی و خشتی هستند که در دورههای مختلف بازسازی و مرمت شدهاند.
هندسه، اصلی مهم در باغهای ایرانی است. بیشتر باغهای ایرانی را به صورت مربع و مستطیل ساختهاند، درست مثل باغ خان.
باغهای خان مانند دیگر باغات دارای تقسیمات منظمی است. قرار گرفتن درختان در ردیفهای منظم و فواصل بین ردیفهای باغ باعث ایجاد مسیرها و گذرگاههایی شده که خود جلوهای خاص به باغ بخشیده است.
باغ، باغ میوه است ساده و اقتصادی. البته بیشتر درختانش، نه همه آنها. در میان درختان، درخت و درختچه گلهای زینتی مانند انواع گلهای رز، محمدی، گل شاهپسند، گل کاغذی و لالهعباسی کاشتهاند.
درختان باغ با توجه به شرایط اقلیمی و آب و هوایی خوزستان کاشته شدهاند. درخت خرما بیشتر فضای این باغ را به خویش اختصاص داده، به همان نسبت هم زیبایی خاص جنوب را به این باغ بخشیده است. باغ را که با آرامش بگردی، در دلت باغی از درختان انجیر، انار، توت، موز و مرکباتی مثل پرتقال، نارنج، لیموی ترش و همچنین درخت کنار که از درختان محلی این منطقه است، مینشیند.
آثار تاریخی این شهر آنقدر زیاد است که زمان محدود ما از پساش برنیامد. شوشتر لبریز خیسی لطیف بوی باران میدهد و طعم چشمه دارد. از دستش ندهید.
روی این نهر، پلبند گرگر ساخته شد که نهتنها از طغیان آبهای اضافی جلوگیری میکرد، بلکه شهر شوشتر را با شرق آن (مسجدسلیمان و اهواز) وصل میکرد. به طوری که درگذشته نزدیک این پلبند، دروازه گرگر وجود داشت. درون محوطه آبشارها، حدود ۴۰ آسیاب وجود داشت که این آسیابها در بخش شمالی، شرقی و غربی قرار داشتند. از آسیابها برای تهیه آرد استفاده میشد. به مرور زمان بر اثر حوادث طبیعی (سیل و زلزله) و عوامل انسانی، بیشتر این آسیابها رو به تخریب نهادند.
در حال حاضر آسیاب رضا گلاب توسط پایگاه میراث فرهنگی سازههای آبی تاریخی شوشتر، مرمت شده و در حال فعالیت است. یکی از چشمنوازترین مناطق زیبای این مجموعه، محوطه سیکاست. تا چند سال پیش اهالی شهر از سیکا به عنوان تفریحگاه استفاده میکردند. سیکا، شباهت زیادی با معابد صابئین دارد، بنابراین میتوان احتمال داد که در گذشته (پیش از اینکه صابئین از شوشتر به اهواز هجرت کنند) عبادتگاه صابئین در این مکان قرار داشته است. محوطه آسیابها و آبشارهای شوشتر، دارای کارکرد صنعتی، اقتصادی و تفریحی بوده و مهمترین بخش این شهر در دورههای مختلف محسوب میشد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mashhadizadeh
امروزه بیش از هر چیزی آبشارهای شوشتر یا آسیابهای آبی با صحنههایی شگرف، بسیاری را به این سرزمین کهنه و زیبا میکشاند.
اگر مسیری که ما را به دل معبد چغازنبیل میکشاند و در تاریخی رمزآلود رهایمان میکند ، ادامه دهیم کمتر از یک ساعت بعد در دل شهر شوشتر هستیم. شوشتر گشادهرو به استقبال میآید. رسیده نرسیده در دل خانه یکی از ساکنان آن دمی به استراحت مینشینم به صرف چای داغ. خانه سازمانی است، اما از ساختوسازهای مدرن خبری نیست. محدوده خانه را شاخ و برگ درختان سبز از خانه همسایه مشخص میکند، شاخهبرگی که دیوار کوچههای دوستیاند.
اینجا خبری از دیوارهای سرد سیمانی و بتونی نیست. وارد خانه میشویم. خانه شامل ۳ اتاق است و در کنارش سرویس بهداشتی، بعد تا دلت بخواهد درخت است و سبزه و مرغهای رها در دل سبزه و چند بز و بزغاله. چای را میخوریم و دوباره به راه ادامه میدهیم.
شوشتر پر از کهنگی است؛ کهنگیای که با افزایش عمرش، قیمتش نیز افزون میشود. رنگ قدیمی بودن را نمیشود از شوشتر گرفت. بوی تاریخ میدهد و رنگش رمزآلود است. رنگ خاک باران خورده دارد. خاکی لبریز از چشمهها و رودها و آبشارها و محصول این قرابت و رفاقت، باغهای زیبای آن است. هوای باغی را دارد که سر ظهر آبیاریاش کرده باشند. بوی زندگی میدهد. شاعرانه است.
● در پیچ و تاب آبشارهای شوشتر
آبشارها از سمتهای مختلف در دل رود میریزند رها و وحشی؛ هرچند به مدد علم مهندسی ایرانیان، رام شدهاند تا که زیبایی بیافرینند و سبزی برویانند، نه ویروانی بسازند.
● محافظان آب
شوشتر نیز با توجه به اهمیت تاریخی خود همواره بهعنوان پایتخت و مرکز استان خوزستان اهمیت ویژهای داشت. اما قلعه سلاسل علاوه بر مرکزیت سیاسی، بهعنوان پایگاهی برای نظارت بر کارایی سازههای آبی شوشتر ایفای نقش میکرده است. آبشارها را به ساسانیان نسبت میدهند، اما نمیتوان نسبت به سلسله هخامنشی بیتوجه بود.
هرچند وجود هخامنشیان در شوشتر در پردهای از ابهام قرار دارد، اما وجود نهر داریون (داریوش) باعث شده نتوان براحتی از کنار این مساله گذشت و نشان از اهمیت شوشتر در ۲۵۰۰ سال پیش دارد. اما نام قلعه سلاسل با نام شاپور اول ساسانی گره خورده است. نهر داریون علاوه بر تامین آب ساکنان قلعه، اراضی دشت میناب را که از قطبهای بسیار مهم کشاورزی درآن دوران بود آبیاری میکرد.
درون قلعه پلکانهای متعددی وجود داشت که برخی از این پلکانها برای برداشت آب به نهر داریون منتهی میشد و پلکانهای دیگری نیز از درون عمارتهای قلعه به کت (اتاقکهای صخرهای) زیر قلعه که در ساحل رودخانه قرار دارند، منتهی میشدند. این کتها هنگام تابستان برای استراحت ساکنان قلعه محیط خنک و مطبوعی ایجاد میکرد.
قلعه سلاسل قصههای بسیاری دارد که میتواند هزار و یک شب اساطیری را بسازد. پس از گذشت قرنها و ویرانه شدن این قلعه، هنوز داستان مقاومت دلیرانه هرمزان حاکم ایرانی در برابر اعراب در میان این قلعه همچنان در اذهان مردم باقی است. این سردار ایرانی به مدت یک سال درون قلعه سلاسل شوشتر در مقابل سپاه اعراب مسلمان مقاومت کرد. در پایان این تراژدی، شخصی به اعراب راه مخفی نفوذ به قلعه را نشان داد.
این دژ شهری عظیم است که دارای چندین حیاط، اسلحهخانه، سربازخانه، حمام، عمارت حاکم، نانوایی و آسیاب بود.
قلعه سلاسل در مقابل دشمنان داخلی و خارجی بسیاری سرسختانه تاب میآورد؛ اما در دهه ۴۰ رئیس اداره دارایی شوشتر عمارتها و ساختمانهای درون قلعه را ویران و از مصالح قلعه برای ساخت اداره دارایی استفاده کرد.
خرابههای قلعه سلاسل امروزه پر از سفالهایی است با رازهایی نگشوده. سفالهایی که حرفهای بسیاری دارد و کارشناسان باستانشناس میکوشند تا پیش از پنهان شدن این لایهها زیرساخت و سازهای مدرن راز آنها را افشا کنند و صفحه دیگری از تاریخ پنهان منطقه را به نگارش درآورند.
● حصاری برای شهر
حصار شهر در روزگار خویش از ابتدای پل شادروان در حوالی غرب شوشتر آغاز شده و در کشاکش نهر داریون امتداد مییافته است. این تداوم حصار تا محله بند خاک ادامه مییافت و از آن پس در کشاکش نهر فرعی داریون به سمت جنوب ره میگرفت؛ همان جایی که امروزه تنها بخش باقیمانده آن قرار دارد. حصار پس از آن از دروازه لشکر رد میشود، از پشت امامزاده عبدالله به سمت مشرق میرود تا به کنار نهر رقط و آنجا تا کنار رودخانه گرگر.
کمعمق بودن نهر داریون (داریوش) نسبت به نهر گرگر باعث شده بود ایرانیان با استفاده از یک دیوار بزرگ و غیرقابل نفوذ بخش جنوبی و غربی شهر را غیرقابل نفوذ کنند. بخش شمالی شهر نیز که رودخانه کارون در آن جریان داشت، به دلیل این که پشت مرزهای مورد هجوم و در داخل مرزهای ساسانیان قرار داشت، امکان نفوذ در این بخش را ضعیف میکرد. تنها بخش شمالی بود که رو به سوی امپراتوری روم داشت و ملوکالطوایفها.
● در سایهسار باغ خان
باغ در حاشیه رود گرگر شاخه گسترانده و متعلق به خانهای مرعشی از خوانین شوشتر است. باغ پیش از ۲ بخش شدن یکپارچه بود، اما بعد تقسیم شد به ۲ بخش شمالی و جنوبی و در حال حاضر از آن به باغ خان بالا و باغ خان پایین نام میبرند. در ۷۰۰ متری آبشارها قرار دارد و آب مورد نیاز خویش از تارهای سپید آبشارها میگیرد.
در دوره قاجاریه جان گرفته است، اما آبیاری آن همچنان به وسیله سیستم آّبرسانی دوره ساسانی تامین میشود.
باغ خان در کنار رودخانه و در همسایگی بافت تاریخی این شهر قرار دارد و ۱۶۰۰ هکتار وسعت دارد. اگر به سمت چپ بروی، در میان باغ بالا قرار میگیری و اگر سمت راست را انتخاب کردهای، لحظههای سبزی را در دل باغ برایت آرزو میکنیم. هر دو باغ دارای حصار سنگی و خشتی هستند که در دورههای مختلف بازسازی و مرمت شدهاند.
هندسه، اصلی مهم در باغهای ایرانی است. بیشتر باغهای ایرانی را به صورت مربع و مستطیل ساختهاند، درست مثل باغ خان.
باغهای خان مانند دیگر باغات دارای تقسیمات منظمی است. قرار گرفتن درختان در ردیفهای منظم و فواصل بین ردیفهای باغ باعث ایجاد مسیرها و گذرگاههایی شده که خود جلوهای خاص به باغ بخشیده است.
باغ، باغ میوه است ساده و اقتصادی. البته بیشتر درختانش، نه همه آنها. در میان درختان، درخت و درختچه گلهای زینتی مانند انواع گلهای رز، محمدی، گل شاهپسند، گل کاغذی و لالهعباسی کاشتهاند.
درختان باغ با توجه به شرایط اقلیمی و آب و هوایی خوزستان کاشته شدهاند. درخت خرما بیشتر فضای این باغ را به خویش اختصاص داده، به همان نسبت هم زیبایی خاص جنوب را به این باغ بخشیده است. باغ را که با آرامش بگردی، در دلت باغی از درختان انجیر، انار، توت، موز و مرکباتی مثل پرتقال، نارنج، لیموی ترش و همچنین درخت کنار که از درختان محلی این منطقه است، مینشیند.
● آواز آبشارها در باغ خان
● صحت آبگرم!
آثار تاریخی این شهر آنقدر زیاد است که زمان محدود ما از پساش برنیامد. شوشتر لبریز خیسی لطیف بوی باران میدهد و طعم چشمه دارد. از دستش ندهید.
● گره ناگشوده آبشارهای سپید
روی این نهر، پلبند گرگر ساخته شد که نهتنها از طغیان آبهای اضافی جلوگیری میکرد، بلکه شهر شوشتر را با شرق آن (مسجدسلیمان و اهواز) وصل میکرد. به طوری که درگذشته نزدیک این پلبند، دروازه گرگر وجود داشت. درون محوطه آبشارها، حدود ۴۰ آسیاب وجود داشت که این آسیابها در بخش شمالی، شرقی و غربی قرار داشتند. از آسیابها برای تهیه آرد استفاده میشد. به مرور زمان بر اثر حوادث طبیعی (سیل و زلزله) و عوامل انسانی، بیشتر این آسیابها رو به تخریب نهادند.
در حال حاضر آسیاب رضا گلاب توسط پایگاه میراث فرهنگی سازههای آبی تاریخی شوشتر، مرمت شده و در حال فعالیت است. یکی از چشمنوازترین مناطق زیبای این مجموعه، محوطه سیکاست. تا چند سال پیش اهالی شهر از سیکا به عنوان تفریحگاه استفاده میکردند. سیکا، شباهت زیادی با معابد صابئین دارد، بنابراین میتوان احتمال داد که در گذشته (پیش از اینکه صابئین از شوشتر به اهواز هجرت کنند) عبادتگاه صابئین در این مکان قرار داشته است. محوطه آسیابها و آبشارهای شوشتر، دارای کارکرد صنعتی، اقتصادی و تفریحی بوده و مهمترین بخش این شهر در دورههای مختلف محسوب میشد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mashhadizadeh
/ج