بناهای تاریخی اصفهان ( 3 )

بناهای تاریخی اصفهان ( 3 ) در قسمت پایین این حاشیه یك قسمت برجسته و بدون نقش وجود دارد. همچنین یك سوراخ در میان آن است كه به نظر می‏رسد برای قرار گرفتن در گودی، كه در ستون ایجاد می‏شد بدین شكل ساخته شده، بنابراین این برآمدگی در درون سرستون جای می ‏گرفت و گودی وسط نیز با زایده‏ای كه در ستون ایجاد می‏كردند، قفل و بست می‏شد و سبب پایداری بیشتر سرستون بر روی ستون می ‏گردید. نمونه تهران، فاقد این برجستگی در زیر حاشیه می ‏باشد. ● نقش سمت راست یا نقش شاهنشاه ...
يکشنبه، 4 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بناهای تاریخی اصفهان ( 3 )

بناهای تاریخی اصفهان ( 3 )


 





 
در قسمت پایین این حاشیه یك قسمت برجسته و بدون نقش وجود دارد. همچنین یك سوراخ در میان آن است كه به نظر می‏رسد برای قرار گرفتن در گودی، كه در ستون ایجاد می‏شد بدین شكل ساخته شده، بنابراین این برآمدگی در درون سرستون جای می ‏گرفت و گودی وسط نیز با زایده‏ای كه در ستون ایجاد می‏كردند، قفل و بست می‏شد و سبب پایداری بیشتر سرستون بر روی ستون می ‏گردید. نمونه تهران، فاقد این برجستگی در زیر حاشیه می ‏باشد.

● نقش سمت راست یا نقش شاهنشاه
 

یكی از نقش‏های چهارگانه سرستون را، نیم تنه شاهنشاه به ارتفاع ۴۲ سانتیمتر، به خود اختصاص داده است صورت این نقش را زایل كرده‏اند اما فرم موها كه بر روی شانه ریخته، قابل تشخیص می‏باشد كه نقش آرایش همیشگی موهای شاهان ساسانی را مجسم م ی‏كرده است.
تاج كه قسمت پایین آن از میان رفته و تنها از آن دو بال گشوده كه در میان آن هلال ماه قرص خورشید را در میان گرفته دیده می‏شود. دور سر شاه كه از روبه رو نقش شده هاله‏ای با سه خط نشان داده شده و او دست راست خود را بلند كرده ولی دست را از مچ نابود كرده ‏اند.
لباس شاه، زربفت و دست چپ در حالی كه دستبند مرصعی آن را زینت می‏داده بر روی قبضه شمشیر جواهر نشان نهاده شده است. سه رشته مروارید، گردن شاه را زینت می‏داده و سه رشته مروارید دیگر، بر لبه یقه لباس دوخته شده و یقه مروارید دوزی به صورت چپ به راست و اریب است.
چهار نوار مواج از پشت سرشاه نقش شده است. پایین نیم تنه یك حاشیه گل دیده می ‏شود. نمونه‏ ای از این نوع گل را در نقش برجسته طاق بستان، طاق بزرگ، در بالای سرشاه سوار بر اسب حجاری كرده ند. دو غنچه گل، روبرو و پشت سرشاه دیده می‏شود كه با شاخه‏ای به دو درخت یا بوته كه در دو ضلع دیگر سرستون قرار گرفته‏اند، متصل می ‏باشد. این گل‏ها با نمونه سرستون تهران متفاوت هستند.
پس شخصیت مزبور بر اساس فرم تاج، همان شخصیت تجسم یافته سرستون موزه ایران باستان یعنی خسرو پرویز می ‏باشد.

● نقش سمت چپ یا نقش آناهیتا
 

قسمتی كه نقش اناهیتا را بر خود جای داده، شكسته شده و صورت نقش را از میان برده‏اند ولی قسمتی از موهای او كه بر شانه ریخته و هاله‏ای كه بر گرد سر او قرار دارد، هنوز دیده می‏ش.د. هاله دور سر او عبارت است از دو دایره تو در تو كه نقشی از زبانه‏های آتش بر خود دارد. این هاله در نمونه سر ستون موزه ایران باستان و نمونه‏های طاق بستان و هیچ نقش برجسته شناخته شده دوره ساسانی تا كنون دیده نشده است و در واقع منجصر به فرد است.
نیم تنه، پیراهن پرچینی بر تن دارد كه با كمربندی بسته شده است. دنباله كمربند به صورت دو آویز دیده می‏شود. لباس، دارای یقه گردی است كه از زیر گردبند او نمایان شده و همچنین با مروارید تزئین شده مرواریدها به صورت سه ردیفی در كنار هم بر روی پیراهن دوخته شده است. گردنبندی برگردن آناهیتا دیده می‏شود كه دارای سه آویز می‏باشد.
دست راست كه حلقه‏ای را نگاه داشته، به طرف بالا بلند شده و گویا می‏خواهد حلقه‏ای كه با دو روبان مواج تزئین شده به شاهنشاه اهدا كند. پایین نیم تنه، مانند نقش شاهنشاه دارای حاشیه‏ای از گل‏ها است.
دو ضلع دیگر سرستون شامل نقش دو درخت یا دو بوته عجیب با غنچه‏ها و گل‏های خاصی است كه در هم پیچیده و نقش بدیعی به وجود آورده‏اند. شبیه این بوته یا درخت در نقش‏های طاق بستان نیز وجود دارد. شاید این نقش، جنبه آیینی و مذهبی داشته باشد. اهمیت درخت در آیین ایران باستان و جنبه تقدس آن، روشن است، احترامی كه تا امروزه نیز باقی مانده و نمایانگر آن دخیل بستن بر درخت و توسل به آن است. درختان زیادی در سرتاسر ایران وجود دارد كه مورد احترام می‏باشند و بریدن آنها را گناهی بزرگ می‏دانند. از این دو بوته مذكور دو شاخه برآمده یكی روبرو و دیگری پشت سر شاه كه گلی شگفت‏انگیز را به شاه تقدیم می‏دارد. نیمی از گل پشت سر شاه شكسته است.
قسمت سوم شامل یك حاشیه به عرض ۱۱ سانتیمتر می‏باشد. این حاشیه، پیچش گیاهی را مجسم می ‏سازد كه دارای گل‏های زیبایی در هر دایره ؛ و مانند كمربندی سرستون را احاطه كرده است.

● تفاوت بین سرستون چهلستون و نمونه موزه ایران باستان
 

۱) ابعاد:نمونه موزه بزرگ‏تر از نمونه چهلستون است.
۲) جنس:نوع سنگ نمونه موزه، شبیه به مرمر ولی نمونه چهلستون از نوعی سنگ سفید است.
۳) نقش شاهنشاه: تاج نمونه موزه، كشیده‏تر و بزرگ‏تر است. همچنین گل هایی كه روبرو و پشت سرشاه قرار گرفته، در هر دو نمونه متفاوت است. نمونه موزه، دو گل شكفته شده شبیه گل رز است ولی نمونه چهلستون، دو غنچه نیم باز با شكلی عجیب می‏باشد كه از دو بوته كه در دو طرف ستون نقش شده است روییده‏اند.
۴) نقش آناهیتا:در نمونه چهلستون، هاله همراه با شعله‏های آتش، بر گرد سرآناهیتا قرار دارد. در نمونه موزه، فقط هاله‏ای دور سر او را فراگرفته است. لباس نمونه اصفهان، مروارید دوزی و نمونه موزه، فاقد آن است.
۵) تزئین قسمت دایره‏ای سرستون یا شالی:در نمونه موزه، این حاشیه ۱۲ سانتیمتر و دارای نقش زیگزاگی است و در نمونه چهلستون، این قسمت، دارای دو بخش است: یكی نقش مارپیچ و دیگر، قسمت بدون تزئین و نقش. ولی گویا هدف هر دو، تجسمی از نقش آب و رودخانه جاری باشد كه با توجه به آناهیتا و ارتباط این ایزد با آب مفهوم می‏یابد.
۶) حاشیه قسمت چهارگوش سرستون:در نمونه موزه، شكل پیچك، حجاری شده كه شامل برگ‏ها و شاخه‏های در هم پیچیده است. در نمونه چهلستون، این پیچك دارای گل‏های پنج پرنیز می‏باشد و از نظر فرم با نمونه موزه تفاوت هایی دارد.
۷) قسمت‏های دیگر سرستون كه ما بین شاهنشاه و آناهیتا قرار دارد:در نمونه موزه، هر دو طرف، دارای نقش لوزی‏های برگ گندمی است كه در میان آنها گل‏های شكفته شده‏ای قرار دارند. در نمونه چهلستون در هر دو طرف، دو درخت با شاخه‏های پیچیده و در هم باغنچه‏ها و گل‏های شكفته شده، دیده می‏شوند. همانطور كه دیدیم، دو شاخه از آنها برآمده است كه گلی را در پشت سرشاه و روبروی او بر خود دارند.

● نتیجه:
 

با نتایجی كه بر اساس بررسی‏های دو سرستون انجام گرفت، می‏توان دریافت كه سرستون چهلستون از ظرافت بیشتری برخوردار است. با تفاوت هایی كه بین دو سرستون وجود دارد، باید گفت كه آنها جفت نیستند و شاید به یك بنای واحد تعلق نداشته‏اند ؛ و یا در دو قسمت از یك بنا، شامل ایوان و تالار، مورد استفاده قرار گرفته باشند، انتساب آن به خسرو پرویز و زمان او، اگر بر اساس نقوش طاق بستان مورد مقایسه قرار گیرد - مانعی ندارد. ممكن است برخی تفاوت تاج نقش‏ها با تاج خسرو پرویز در سكه‏های او خرده بگیرند، كه آنها یكسان نیستند. زیرا در نقش سر ستون‏ها، همانطور كه دیدیم، قرص خورشید به جای ستاره، در میان هلال جای گرفته است. می‏توان با قاطعیت گفت كه پادشاهان ساسانی فقط از یك تاج استفاده می‏كرده‏اند؟ و یا اینكه خسرو پرویز از یك تاج استفاده می‏كرده است؟ این سوالی است كه نقش برجسته‏های دیگر به آن پاسخ می‏دهند.
سابقه استفاده از تاج‏های گوناگون به سابقه روزگار هخامنشیان می‏رسد. چنانكه تاج داریوش اول، در نقش برحسته بیستون، با نقوش تخت جمشید و آرانگاه او در نقش رستم متفاوت است. با توجه به كتیبه‏های آنها به شخصیت نقوش پی می‏بریم و متوجه می‏شویم كه همگی آنها داریوش هستند. بنابراین با توجه با شخصیت خسرو دوم، كه در مرود تجملات و تنوع‏طلبی‏های دربار او، كتاب‏های تاریخی توصیفات فراوانی كرده‏اند، آیا امكان ندارد كه وی نیز از تاج‏های مختلفی استفاده كرده است؟ آیا تاج‏های پادشاهان پیش از او در خزانه، بدون استفاده می‏ماندند؟
در تمام كتب تاریخی و جغرافیایی كه به توصیف طاق بستان پرداخته‏اند، نقش‏های طاق بزرگ را به خسرو پرویز نسبت داده‏اند، و می‏بینیم تاكنون اتفاق نیفتاده كه نقشی از دوره ساسانی در افوه، به شاه دیگری از این سلسله منسوب كرده باشند. به عنوان مثال، هیچگاه مردم، نقش سرآب بهرام نورآباد را به شاپور و یا دیگر شاهان ساسانی نسبت ندادند ؛ و امروزه بر اساس نقش تاج اثر، به شخصیت او، كه بهرام دوم است، پی می‏بریم یا نقش بهرام در سر مشهد كه پیش از خوانند كتیبه بهرام دوم، مردم به نقش مزبور، نقش بهرام می‏گفتند.
شاید بعضی از نقش‏ها به پهلوان افسانه‏ای مانند رستم منسوب شده باشد ولی اشتباهی در نامگذاری پادشاهان ساسانی پدید نیامده است. نمونه دیگر، غاز شاپور است كه از دیرباز به غار و مجسمه شاپور معروف بود. شباعت موضوع و نقش سر ستون‏ها، با نقش تاجگیری خسرو پرویز در طاق بستان غیر قابل انكار است، حتی فرم ایستادن و تركیب نقش‏ها در نتیجه موضوع نقش سرستون‏ها، تاجگداری خسرو پرویز می‏باشد.
این سرستون‏ها طوری طراحی شده‏اند كه نقش شاه و آناهیتا در راس ستون، در برابر یكدیگر قرار می‏گرفتند. اگر آنها بر اساس نقش خسرو پرویز در طاق بستان و یا نقش تاجگیری منسوب به اردشیر دوم در همانجا، دقت كنیم، شاید بتوانیم سرستون سومی را نیز مجسم كنیم كه با مقش ایزدمهر با شخصیت دیگری آراسته بوده و در سمت چپ شاه قرار می‏گرفته است. بنابراین شاه در وسط، آناهیتا، سمت راست و ایزدمهر یا اهورامزدا، سمت چپ بر بالای سر ستون قرار می‏گرفتند. تا پیدا شدن سرستون‏های دیگری در اصفهان و یا كرمانشاه یا شهرهای دیگر باید به همان تركیب دو نقش شاه و آناهیتا بسنده كرد.
شباهت این سرستون‏ها با سرستون‏های كرمانشاه بعضی از محققان از جمله هرتسفلد را به این اشتباه انداخته كه آنها را سرستون‏های كرمانشاه بنامند و معتقدند كه آنها از آنجا به اصفهان آورده شده‏اند. ولی چگونه و در چه زمانی؟ ستون‏ها با نقش‏های زایل شده چه اهمیتی داشته‏اند كه از جای دروی به اصفهان آورده شوند؟ غیر از آنكه ابعاد و جزئیات آنها )كرمانشاه و اصفهان( نیز كاملاً با یكدیگر متفاوت می‏باشد.
»به گمان هرتسفلد، این سه جفت سرستون (كرمانشاه و اصفهان) به جلو خان بنایی تعلق داشته كه دارای سه طاق بوده است و این سرستون‏ها طوری قرار داده شده بودند كه نقش شاهنشاه در سمت چپ و نقش آناهیتا در جانب راست واقع می‏شده است. در نتیجه از جفت شده دو به دو تصاویر، سه مجلس كامل به وجود می‏آمده است. البته این عقیده هرتسفلد زمانی صادق است كه قبول كنیم سرستون هایی كه فلاندن دیده، از هر نظر، با سرستون‏ های موجود در طاق وسان یكی بوده است. در حالی كه هیچگونه وجه تشابه ابعادی بین سر ستون‏های اصفهان و بیستون دیده نمی ‏شود.
بنابراین همانطور كه گفته شد بدون هیچ تردیدی ستون‏های یاد شده به بنایی در اصفهان تعلق داشته‏اند كه احتمالاً جایی در نزدیكی میدان نقش جهان بوده است، یعنی منطقه‏ای از جی باستان ؛ و شاید زمانی كه كاخ‏های صفوی پی ریزی می‏شدند، آنها به دست آمده‏اند و دوباره در زمان كوتاهی بعد از فلاندن به دلایلی كه نمی‏دانیم سر از دل خاك در آوردند و یا در گوشه‏ای از نظرها مستورماندند تا سال ۱۳۰۶ كه وجود آنها گزارش شده است.
مورخان، از روزگار خسرو پرویز و ساختن كاخ هایی در اصفهان خبر می‏دهند نخستین خانه‏ای كه در جی ساخته شد، خانه مطیار بود كه به دستور خسرو پرویز برای او احداث گردید. فرمان ساخت یك كاخ دیگر در اصفهان به خسرو پرویز نسبت داده شده كه برای معشوقه اصفهانی خود كه »شكر« لقب داشته در میان باغی ساخته است و كاخ در محله سنبلستان بوده و به آن كاه چلمان می‏گفتند. زمین این باغ، در زمان صاحب كتاب جغرافیای اصفهان (۱۲۹۴ هجری ) به صورت گورستانی در امده بود كه نقب‏های هولناك آن تا زمان نویسنده مذكرو باقی بوده است. آنهایی كه به آن راه یافتند، خبر دادند كه هر چهارصد، پانصد قدم كه رفته‏اند، چهارطاقی پیدا شده كه به چهار سمت راه داشته است. محله‏ای در جایگاه آن قصر به وجود آمد كه به نام در قصر معروف می‏باشد. جابری انصاری معتقد است كه كاخ خسرو پرویز در آنجا قرار داشته است. او دیوارها كاروانسرایی را كه بر روی قصر، در زمان صفوی ساخته شده، مربوط به قصر مذكور می‏داند.
شایددیدن این ستون‏ها كه در زمان‏های دور، خارج از خاك و در معرض دید همگان قرار داشته این تصور را به وجود آورده ، كه خسرو پرویز و معشوقه ‏اش را بر روی ستون‏ها حجاری كرده ‏اند و این داستان را بر اساس آن ساخته ‏اند. شاید هم اندكی حقیقت در این افسانه‏ ها وجود داشته باشد. شكستن و زایل كردن نقش‏ها، حاكی از این مطلب است كه زمانی طولانی، سر ستون‏ها در جایگاه اصلی قرار داشته‏ اند و سپس بعد از ویرانی بنا به زیر خاك رفته‏ اند.
آندره گدار، این ستون‏ها را مربوط به چهار طاقی هایی می ‏داند كه آتش مقدس را پوشش می‏ داده است. ولی تا كنون از تزئینات آتشكده با مجسمه و نقاشی ‏های انسانی، خبری نداده ‏اند ؛ پس نمی‏توان نسبت به این نظریه، اظهار عقیده ‏ای كرد. شاید خسرو دوم كه در بدو سلطنت، با مشكلاتی روبرو گردید جریان منازعه او با بهرام چوبینه و فرار او از پایتخت سلطنت خود را موهبتی الهی می‏دانسته كه از طرف اهورامزدا یا مهر و آناهیتا به اتو اعطا شده است. از این رو، رویداد را به صورت نقش برجسته، تجسم بخشیده و در استان‏ های مهم، بناهایی به یادبود آن ساخته است.
در این نقش برجسته ‏ها با هال ه‏ای كه بر گرد سرخسرو دوم حجاری شده خود را در حد یك قدیس مجسم كرده است. احتمالاً این تاثیر اقامت او در روم بوده است. زیرا در ایران تنها ایزدان و اهورامزدار را با چنین هاله‏ای تجسم می ‏بخشیدند، اما در روم شرقی كه این سمبل را از ایران باستان اقتباس كرده بودند. هاله نور را برای پادشاهان خود نیز به كار می‏ بردند. تصویری از یوستی نیانوس و همسرش ملكه تئود را، در كلیسای سن ویتاله راونا( ۵۴۷ م) موجود است كه آنها با هال ه‏ای از نور درگرد سر خود ترسیم شده‏ اند بنابراین می‏ بینیم كه چگونه این سنت مذهبی ایرانیان باستان به اروپا رفته و دوباره به شكلی دیگر در ایرانیان ساسانی تجلی می‏كند. تاكنون هیچ كدام از نقش برجسته ‏های شاهان ساسانی یا هاله نور، به جز نقوش مذكور دیده نشده است.
خسرو پرویز تحت تاثیر رومیان قرار می ‏گیرد ؛ همسر مسیحی اختیار می‏كند ؛ بخشش ‏های او نسبت به كلیسا مشهود است. چندین عبادتگاه به نام سن سرجیوس، كه او را در جنگ یاری كرده بود، ساخت و خارجی از زر به كلیسای سرجیوپولیس (Sergio polis) در سوریه عطار كرد. بنابراین شخصیت خود بین و خرافه پرستی همچون خسرو پرویز كه به موجب روایات، ۳۶۰ غیبگو، جادوگر، منجم، در دربار او حضور داشتند. باید خود را چنین تجسم بخشد و در ردیف ایزدان قرار دهد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mashhadizadeh



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط