معماري کنيساهاي اصفهان
مقدمه
در ابتدا،ذکراين نکته لازم است که سکونت طولانيِ يک اقليت کوچک دريک کشورِ بزرگ با ميراث کهن و غني فرهنگي-که معماري هم جزئي ازآن است-جنبه هاي مختلف زندگي آن اقليت را به گونه اي قوي متأثر و متحوّل مي کند؛به نحوي که آن اقليت در بسياري از موارد از فرهنگ سرزميني که در آن سکونت دارد-و ازجمله معماري- گرته برداري مي کند.براي نمونه، مي توان به خانه ها و محله هاي زندگي کليميان اشاره کرد. اين بناها، مطابق با اصول و روش هاي معماري ايراني ساخته شده اند و کاملاً با سايرقسمت هاي شهر، پيوسته شده اند؛ به گونه اي که ازنظر کالبدي و نحوه سازمان دهي فضايي، نمي توان هيچ گونه جدايي و يا تفاوت ميان آنها و ديگر قسمت هاي شهر يافت.دراين ميان، تنها بناهايي که به گونه اي خاصِ اين اقليت هستند و از ساير بناهاي ساخته شده در شهر متمايزند، عبادتگاهها و يا «کنيسا»هاي آنان هستند. گرچه در نگاه نخست،اين تمايز به نظر نمي آيد، با نگاه دقيق تر بخصوص به سازمان دهي فضاييِ اين بناها مي توان نکاتي خاص و منحصربه فرد در آنها يافت که اين نگارش، سعي در معرفي و تجزيه و تحليل اين نکات دارد.
آنچه در ادامه مي آيد،نتيجه نگرش مجدد بر مطالعات نگارنده براي تدوين پايان نامه ي کارشناسي ارشد معماري مي باشد.(2) و(3)دراين گفتار، ابتدا به محلهي زندگي يهوديان و عبادتگاههاي آنان در مقياس شهر پرداخته مي شود، سپس نکات خاص معماري اين کنيساها بيان و تشريح مي شود، به گونه اي که در پايان و به عنوان نتيجه، کليتي از عبادتگاههاي اصفهان، معرفي مي گردد و درصورت امکان، به توصيف يکي- دو نمونه از اين بناها، پرداخته خواهد شد.
ذکر چند نکته نيز دراين ميان لازم است: نخست آنکه ساختمان کنيساهاي موجود حال حاضراصفهان،اززمان برداشت ميداني آنها(1380هـ.ش.)تاکنون،دستخوش تغييرو تحوّل بوده اند. گاه اين تغييرات، با مطالعه و بررسي کارشناسانه صورت گرفت و باعث بهبود کالبد بنا شده اند(4) و گاه بر اثر اقدامات ناآگاهانه و غيرکارشناسي، تغييرات ناموزون و ناهماهنگ با کالبد اصلي در آنها ايجاد شده است.
نکته ي دوم آنکه،اين نوشتارهمانند هراثر تحقيقي ديگر،تمام و کمال نخواهد بود و نقايص خاص خود را خواهد داشت.براهل فن و صاحب نظران است که اين اندک را به عنوان «فتح باب» قلمداد نموده و نگارنده را در تکميل و جبران اشتباهات احتمالي آن، ياري کنند.
موقعيت کنيسا در شهر
اولين نکته ي قابل توجه،موقعيت محله ي جوباره نسبت به مسجدجامع قديمي شهر است. جوباره در شعاع کمتر از 500متري مسجدجامع واقع شده است که باتوجه به وسعت و جمعيت شهر اصفهان، فاصله ي زيادي محسوب نمي شود و نشان دهنده مجاورت و هم زيستي اقليت کليمي در دل شهراست.(6)
پراکندگي و مکان يابي کنيساها در ميان محله،همانند بافت خود محله به صورت ارگانيک و نامنظم است.با نگاه به نقشه ي پراکندگي اين کنيساها، مشخص مي شود که 6عدد از 12کنيساي حال حاضر جوباره در مجاورت گذراصلي اين محله (کوي کمرزرين و دوگذر منشعب ازآن) واقع شده اند.اين امر،حاکي ازاهميت اين گذر به عنوان ستون فقرات اصلي محله است. ساير کنيساها هم از اين ويژگي مستثني نيستند و به غيرازيک مورد،همگي در مجاورت معابراصليِ محلّه ساخته شده اند. به اين ترتيب،همه ي آنها در عرصه هاي نيمه عمومي واقع شده اند و سلسله مراتب فضاهاي عمومي و خصوصي در مکان يابي آنها رعايت شده است.که دراين ميان،هيچ کدام ازاين بناها به صورت منفرد و جداشده از ديگر دانه هاي بافت که عمدتاً خانه هاي مسکوني هستند،ساخته نشده اند؛بلکه همانند کليه ساختمان هاي سنتي به صورت پيوسته با ساير بناها شکل گرفته اند و سازنده بافت محله هستند.(7)آنچه ازکالبد اين کنيساها در معابر يافت قابل مشاهده است،ازيک ورودي کوچک، تا درنهايت دو ديوار خارجي است.کيفيت اين اجزا در پيوستگي و هماهنگيِ کامل با بسترخود يعني بافت محله مي باشد؛ جداره هايي ساده و اغلب اندود شده با کاهگل که اين ساختمان ها را کاملاً به ساير بناهاي محله پيوسته مي کند، به گونه اي که تشخيص آنها براي افراد ناآشنا، تقريباً ناممکن است.
مقياس اين کنيساها نيزعامل ديگري در تقويت پيوستگيِ بيشترآنها با بافت مجاورشان است. اين بناها، داراي مقياس بزرگ و حتي متوسط در مقياس شهري نيستند. اغلب اين کنيساها در مقياس کوچک بنا شده اند و شايد يکي ازعلل تعدد اين بناها، همين امر باشد که به جاي ساختن يک بناي بزرگ و چشم گير (چيزي مشابه مسجدجامع) براي قسمت هاي مختلفِ محلّه عبادتگاههايي کوچک ساخته شده اند.
گونه شناسي
سازماندهي فضايي
جزء فضاهاي يک عبادتگاه يهودي که به آنها در قوانين مذهبي اشاره شده است،به ترتيب اهميت و سلسله مراتب مقدس بودن، عبارتند از:
-جايگاه الواح تورات
-جايگاه پيش نماز
-مکان هاي نشستن افراد
-جايگاه ويژه بانوان
-ورودي
افزون بر موارد فوق،در برخي از کنيساهاي اصفهان، اجزاي خاص معماري ايراني نيز ديده مي شود، نظير حياط.(8) دراين ميان، نحوه سازمان دهي و کنار هم قرارگرفتن اين اجزاء، کيفيت هريک از آنها و نحوه ارتباط آنها با يکديگر و درنهايت سلسله مراتبي که نحوه اين قرارگيري در هريک ازاين کنيساها ايجاد مي کند، در هرکدام ازآنها بنايي خاص و منحصربه فرد مي سازد.درعين حال،مجموعه اي از اصول و کيفيات مشترک نيزميان آنها ايجاد مي کند که مي توانند به عنوان شاخصه هاي يک کنيسا و گاه در زمره شاخصه هاي کنيساهاي اصفهان به شمارآيند.
جايگاه الواح تورات به عنوان مقدس ترين نقطه دريک کنيسا، در جبهه ي غربي کنيساهاي اصفهان واقع شده اند. اين جايگاهها،دراکثر موارد، به صورت تاقچه هايي در ديوارغربي کنيسا ساخته مي شوند که دريچه هايي چوبي از محتويات درون آنها محافظت مي کنند.درمقابلِ اين دريچه ها نيز پرده اي آويخته مي شود. اين نقطه، به عنوان کانون توجه هنگام عبادت،ايجاد کننده «جهت» در فضاي داخلي هستند و سمت روکردن به عبادت را که طبق قوانين مذهبي مي بايد رو به اورشليم باشد، مشخص مي کنند.ازآنجا که جايگاه الواح هم مقدس ترين نقطه در يک کنيسا محسوب مي شوند و هم کانون توجه و تمرکز به هنگام عبادت،معمولاً پُرکارترين و قابل توجه ترين جزء فضاي داخلي کنيساهاي اصفهان محسوب مي شوند.اولين بخش از فضاي داخلي کنيسا که مورد تزئين قرار مي گيرد، جايگاههاي الواح تورات است. ميزان تزئينات،بسته به مقياس کنيساها متفاوت است که ازيک گچ بري مختصر تا مقرنس کاري و نقاشي روي گچ را شامل مي شود، و نتيجه ي آن،گاه نمونه هايي بسيار زيبا و چشمگيراست.ازآنجا که اين قسمت از عبادتگاه،مقدس ترازسايرنقاط آن است،مي بايد به گونه اي ازسايرقسمت ها جدا و مجزا شود؛و چون محوطه ي مقابل جايگاه الواح،محلّ برگزاري برخي از قسمت هاي خاص عبادت است،خود اين محوطه،جايگاه الواح را از بقيه ي قسمت هاي عبادتگاه تا اندازه اي جدا مي کند.گاه اين محوطه، چند پله از کف عبادتگاه بالاتر ساخته مي شود که اين امر،علاوه برايجاد فاصله ي ميان جايگاه الواح و ساير قسمت ها، بر اهميت آن نقطه در فضاي داخل، بيشتر تأکيد مي کند.
جايگاه پيش نماز،مکاني است که در آن يک نفربه نمايندگي ازطرف جماعت،متون نماز را با صداي بلند مي خواند.اين جايگاه در نقطه ي مياني و مرکزي کنيساهاي اصفهان ساخته مي شود.اين جايگاه،همانند محوطه ي مقابل جايگاه الواح،بالاتر ازکف عبادتگاه ساخته مي شود.اين جايگاهها-به غيرازيک مورد-داراي طرح چهارگوش هستند(9). گاه اين جايگاه،به صورت يک تخت بزرگ از چوب ساخته مي شود و گاه به شکل يک سکو که جداره هاي آن با سنگ يا کاشي پوشيده مي شود. دسترسي به اين جايگاه، ازطريق پله هايي که در وسط اضلاع شرقي، شمالي و جنوبي آن قرار دارند، صورت مي گيرد و گاه فقط از وسط ضلع هاي شمالي و جنوبي.درجايگاههايي که از چوب ساخته مي شوند،معمولاً يک جان پناه کم ارتفاع،دورتادورجايگاه را احاطه مي کند تا بر نقاط دسترسي که در وسط سه ضلع هستند، تأکيد بيشتري کند. در کنيساهايي که سقف هاي با پوشش گنبدي دارند، معمولاً يک گنبد اصلي و بزرگ در وسط ساخته مي شود که جايگاه پيش نماز در مرکز اين گنبد است. ازآنجا که معمولاً گنبدهاي مياني بر روي چهارجرز و يا ستون قرار مي گيرند، واقع شدنِ چهارستون يا چهار جرز در اطراف جايگاه پيش نماز،محدوده اي براي آن داخل عبادتگاه تعريف مي کند و بر اهميت آن مي افزايد. دربسياري از موارد، يک نورگير سقفي نيز درمرکز گنبد مياني کنيسا ساخته مي شود که پايه ي آن به شکل هشت ضلعي منتظم است.نمود خارجيِ اين نورگير،يک منشورهشت وجهيِ کم ارتفاع است که پنجره هاي چوبيِ مشبک در همه ي وجوه آن به چشم مي خورد.که دربرخي کنيساهايي که فاقد حياط هستند،اين نورگير تنها منبع تأمين نورطبيعي و هواي تازه است و محلّ قرارگيري آن نسبت به جايگاه پيش نماز و نوري که ازبالا بر اين جايگاه هدايت مي کند، يک حالت تمثيلي به جايگاه پيش نماز مي دهد و آن را به واسطه اي ميان عبادتگاه و آسمان تبديل مي کند-امري که عيناً با متون مذهبي،مطابق و مشابه است.(10) درمرکز يا ضلع غربي اين جايگاه که نزديک ترين نقطه ي آن به جايگاه الواح است،ميز مخصوص قرائت قرار مي گيرد که معمولاً يک ميز چوبي مستطيل شکل مرتفع است.اين ميز نيز يکي از اجزائي است که اغلب مورد تزئين قرار مي گيرد و گاه برخي ازاين ميزها، اشيايي نفيس و ارزشمند درزمينه ي کارچوبي هستند.
تقريباً تمام فضاي داخلي عبادتگاه به غير از نقاط خاص آن،به مکان هايي براي نشستن افراد اختصاص دارد.محلّ نشستن افراد، يا به صورت سکو متصل به ديوارها ساخته مي شود و يا با قراردادن ميزوصندلي داخل عبادتگاه مشخص مي شود.(11)سازمان دهي اين محل ها،پيرامون جايگاه پيش نماز و معمولاً رو به آن صورت مي گيرد.اين سازمان دهي،جايگاه پيش نماز را به يک کانون توجه در عبادتگاه تبديل مي کند، همچنين تأکيد ديگري بر پيش نماز به عنوان نماينده جماعت عبادت کننده است.مکان هاي نشستن،يک جزء کالبدي خاص و منحصربه فرد نيست که به طورخاص و جداگانه ساخته شود و در اصل، قسمت خاليِ داخل عبادتگاه به آن اختصاص دارد. اما قسمت بانوان به عنوان يک فضاي مجزا و منحصربه فرد و جداشده از عبادتگاه در کنيساها به چشم مي خورد.قسمت بانوان به صورت يک نيم طبقه ساخته مي شود.پله ي دسترسي به اين نيم طبقه در جايي ساخته مي شود که نمود بارز و چنداني ندارد. ارتباط بصري بين اين قسمت و عبادتگاه، در بسياري از موارد محدود و به گونه اي است که ازداخل عبادتگاه، قسمت بانوان قابل رؤيت نيست.يک جداره مشبک و غالباً تزئين شده با آجرو کاشي ارتباط ميان اين دو بخش (جايگاه بانوان و عبادتگاه) را محدود مي کند.
ورودي در هرنوع عبادتگاه ازاهميت بسيار زيادي برخوردار است؛چراکه «عنصرِ گذار» ازيک مکان نامقدس به يک مکان مقدس مي باشد.اين قسمت ازعبادتگاه، مي بايد بتواند فاصله ي بيشتري-چه ازنظر فيزيکي و چه ازنظر ادراکي-بين «داخل» عبادتگاه که يک مکان مقدس است،با «بيرون»که نامقدس محسوب مي شود،ايجاد کند.اين ويژگي درکنيساهاي قديمي اصفهان، تا حدّ ممکن رعايت شده است.درهيچ کدام از آنها درِورودي ازکوچه به طور مستقيم به عبادتگاه گشوده نمي شود،بلکه يک فضاي واسطه بين آن و ورودي عبادتگاه وجود دارد.دراغلب کنيساهاي اصفهان، اين فضاي واسط يک «دالان»طولاني و تاريک است.کيفيت فضاييِ دالان(مسيري تاريک که بايد پيموده شود)،به گونه اي تأثيرگذار بين داخل و بيرون عبادتگاه فاصله ايجاد مي کند.دربرخي ازکنيساها به جاي دالان يک فضاي هشتي گونه به چشم مي خورد که اين فضا نيزتاريک است.دريک نمونه، پس از دالان،حياطِ کنيسا قرار گرفته است و در دو نمونه،فضاي واسط بين عبادتگاه و ورودي از کوچه، حياط کنيسا است. آنچه به طور قطع درباره ي تمامي اين کنيساها مي توان گفت،آن است که همواره يک فضاي واسطه بين عبادتگاه با خارج ازآن وجود دارد.
ورودي عبادتگاه،معمولاً در وسط ضلع شرقي آن رو به جايگاه پيش نماز واقع مي شود. قرارگيري سه عنصر ورودي،جايگاه پيش نماز و جايگاه الواح در يک امتداد، با ايجاد يک محور،فضاي داخل عبادتگاه را جهت دار مي کند؛ محوري در راستاي شرق-غرب که نقطه ي ابتداييِ آن،ورودي عبادتگاه است و نقطه ي انتهايي آن، جايگاه الواح و رو به اورشليم.البته،ورودي همه ي کنيساها در وسط ضلع شرقي آنها واقع نشده اند.دربرخي ازکنيساها،ورودي در گوشه ي ضلع شمال شرقي و يا جنوب شرقيِ عبادتگاه واقع شده است. ورود از گوشه به عبادتگاه،قدري از اهميت و قدرت محور شرقي-غربي مي کاهد،درعين حال، باعث مي شود کلّيت فضاي داخلي عبادتگاه در ديد اول،ادراک شود.
حياط،چنان که پيش تر ذکر شد،ازاجزاي ثابت و فراگير در کنيساها محسوب نمي شود و در معدودي از آنها به چشم مي خورد.سازمان دهي حياط به عنوان فضاي باز درنمونه هايي که داراي حياط هستند، از اصول کلّي حاکم بر معماري قديمي تبعيت مي کند که درآن،«فضاي باز، درون فضاي بسته»، قرار گرفته و توسط آن احاطه شده است؛گرچه گاه به خاطر توسعه ي معابر، اين حياط ها درمجاورت کوچه واقع شده اند و فصل مشترک آنها با کوچه ي مجاورشان فقط يک ديواراست.نقش حياط نيز به عنوان تأمين کننده نورو تهويه ي طبيعيِ فضاهاي مجاورش همچنان ثابت است،اما نقش زيادي در کيفيات داخل عبادتگاه ايفا نمي کند و تنها نقشي که در ارتباط با آن دارد، به عنوان بخشي از سلسله مراتبِ دسترسي است.
جمع بندي و نتيجه گيري
پينوشتها:
1. کارشناس ارشد معماري، از دانشگاه شهيد بهشتي.
2. نگارنده،مراتب سپاس و قدرداني خويش را ازاستادان راهنما، آقايان دکتر هادي نديمي و دکتر بهمن اديب زاده، به عمل مي آورد.
3. مقاله اي نيز با عنوان «معماري کنيساهاي ايران» از نگارنده در فصلنامهي آبادي،سال سيزدهم، شماره39، تابستان82 چاپ شده است.
4. درسال هاي اخير، ازسوي سازمان محترم ميراث فرهنگي اصفهان، اقداماتي براي تهيه ي شناسنامه و مرمت کنيساهاي قديمي صورت گرفته که شايسته تقدير است.
5. دو محله ي ديگر کوچک تر و کم جمعيت تر هم وجود داشته است:
-محله ي گلبهار در محدوده ي گذرهارون ولايت که يکي ازکنيساهاي آن هنوز پابرجاست.
-محله ي دردشت در محدوده ي خيابان عبدالرزاق،مجاوربازار سيد اسماعيل.
-علاوه براين ها،درقبرستان قديمي واقع در پيربکران از توابع اصفهان نيز سه کنيساي قديمي وجود دارد که ازنظر قدمت با کنيساهاي جوباره،قابل مقايسه هستند.
6. اين ويژگي (نزديکي «گذر يهودي ها» به مسجدجامع) در شهر يزد هم ديده مي شود.
7. اين امر، يکي از ويژگي هاي اصلي در بافت هاي سنتي محسوب مي شود که از بناهاي کوچک تا بناهايي بزرگ در مقياس شهري را شامل مي شود.
8. از 12کنيساي جوباره، 6تاي آنها داراي حياط هستند.
9. جايگاه پيش نماز کنيساي حاج الياهو به تبعيت ازطرح کلّي کنيسا، داراي طرح هشت ضلعي منتظم است.
10.همچنين،پايه ي هشت ضلعي اين نورگير، تمثيل ديگري از يک واسطه ميان زمين و آسمان است.ن.ک.: GUENON, RENE_Funamental Symbols_ISBN: 1870196104, PP:177, 178.
11. البته، پيش ترافراد در کنيساها بر روي زمين هم مي نشسته اند.
12. جهت رو به اورشليم.
/ج