بی‌ادبان خيابانی !

واژه هايی مانند كودكان خيابانی ، زنان خيابانی ، مردان خيابانی حتما برای ما آشنا و مصاديق آن نيز احتمالا ملموس است. بسياری از ما، در آمد و شد روزانه خود بويژه در شهرهای بزرگ شاهد مصداقهايی از كودكان و زنان و مردان خيابانی بودهايم و هستيم.اما....
شنبه، 31 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بی‌ادبان خيابانی !

بی‌ادبان خيابانی !
بی‌ادبان خيابانی !


 






 
واژه هايی مانند كودكان خيابانی ، زنان خيابانی ، مردان خيابانی حتما برای ما آشنا و مصاديق آن نيز احتمالا ملموس است. بسياری از ما، در آمد و شد روزانه خود بويژه در شهرهای بزرگ شاهد مصداقهايی از كودكان و زنان و مردان خيابانی بودهايم و هستيم.اما....
هر گاه یكی از این موارد را میبینیم، سری به تاسف تكان میدهیم و سعی میكنیم سریع از آن بگذریم و خود را گرفتار نكنیم. اما در كنار این واژههای خیابانی، اجازه دهید از واژهای استفاده كنم كه شاید تاكنون كسی از این تعبیر استفاده نكرده است. ادبیات خیابانی ، در واقع همان واژهای است كه میخواهم به كار ببرم. مفهوم ادبیات خیابانی شاید برای شما نامانوس باشد. از امروز سعی كنید این واژه را به دایره لغات خود بیفزایید. این مفهوم گرچه در ظاهر بار ادبیاتی در خود دارد اما در واقع خود نوعی ناهنجاری اجتماعی محسوب میشود.

بی‌ادبان خيابانی !

ادبیات خیابانی برخلاف زنان یا كودكان خیابانی متاسفانه در گستره شهرهای بزرگ یا همان كلانشهرها محدود نیست. ادبیات خیابانی همان بگو و مگوهای خیابانی است كه رنگ و لعابی كاملا زشت به خود میگیرد و بسیاری از ما را وامیدارد كه گوشهای خود را ببندیم و بگذریم. برخی از ما را وامیدارد كه بایستیم و بگوییم: مراقب باشید آقایان طرفین دعوا، اینجا محل گذر است. اینجا محل عبور زن و بچه مردم است. لطفا مودب باشید.
برخی را نیز وامیدارد كه با عصبانیت و هیجان منفی ناشی از شنیدن كلمات ركیك وارد معركه شده و در صورت نتیجه ندادن تذكر شفاهی با افرادی كه از این ادبیات خیابانی نامانوس استفاده میكنند، گلاویز شوند. طبیعی است كه سرنوشت این گلاویز شدن نیز بسته به شدت دعوا و مرافعه نامعلوم است و حتی ممكن است كه باعث مصدومیت شخص یا اشخاصی شود كه تنها قصدشان تذكر درباره به كار نبردن الفاظ نامناسب در محیط عمومی است.
متاسفانه به كارگیری الفاظ دور از شان جامعه و بكارگیری الفاظ ركیك و بیادبانه كه ما در این یادداشت نام آن را ادبیات خیابانی نهادهایم تنها محدود به مرافعههای خیابانی نیست.
گرچه اوج این ادبیات و به كارگیری آن را در چنین مرافعههایی به وفور دیدهایم اما متاسفانه شاهدیم كه برخی از افراد و حتی برخی جوانان و نوجوانان و حتی كودكان، هنگام عبور و مرور در خیابانها، كوچهها و در شهرها و بویژه زمانی كه به زعم خود در حال بگو و بخند هستند، براحتی و بیپروا و با صدایی نه چندان آرام از الفاظ نامناسب خطاب به یكدیگر استفاده میكنند ولی شنونده این الفاظ، تمام كسانی هستند كه در محدوده عبور و مرور آنان قرار دارند.
واكنش بسیاری از مردم به چنین صحنهای تنها سكوت و سر به زیرانداختن و احتمالا یكی دو لعن و نفرین گفتن در دل، به كسانی است كه چنین بیپروا در جمع و در كوچه و خیابان از ادبیات خیابانی استفاده میكنند و جالب این است كه تاكنون ندیدهایم در مرافعهها و اختلافاتی كه در جامعه و در انظار عمومی شكل میگیرد توجهی به این بخش از مرافعه بشود. مگر این كه این نوع ادبیات خودش منشا درگیری شود.
در این صورت نیز به محتوای این كار و نفس زشت این عمل توجهی نمیشود و تنها نكات مورد بررسی عموما، جراحات و لطمات فیزیكی قضیه است.
باید گفت كه ادبیات خیابانی متاسفانه در بخشی از جامعه و در میان برخی از اقشار نوجوان و جوان ما در حال گسترش است و بسیار دیدهایم و شنیدهایم كه این افراد براحتی و مثل آب خوردن الفاظ نامناسب را در محیطهای عمومی و در حضور زنان و كودكان و خانوادهها به كار میبرند و نام آن را نیز شاید شوخی و تفریح میگذارند.
در گذشته شاید به واسطه پر رنگ بودن كنترلهای اجتماعی از جانب بزرگسالان و حرف شنوی و حرمتگذاری به حرف آنان این حركت انجام نمیشد یا اگر حرفی از دهان جوانی یا هر فردی در جمع بیرون میآمد، بلافاصله با تذكر و واكنش جدی بزرگسالان حتی ناشناس، مواجه میشد.
اما در حال حاضر با سست شدن این روند، همانطور كه اشاره شد، متاسفانه در بسیاری موارد این گونه تذكرات از جانب دیگران به افرادی كه مثل نقل و نبات حرف ركیك در انظار عمومی میزنند ممكن است با واكنش آنان نیز مواجه شود.
بر این اساس بسیاری متاسفانه تنها شنونده این نوع ادبیات خیابانی هستیم و تنها سعی میكنیم سریع خود و خانواده را از آنان دور كنیم. براستی آیا در قوانین حقوقی و آیین دادرسی ما برای مقابله با ادبیات خیابانی و مخلان امنیت و آسایش مردم از این طریق، راهكاری هست؟ چه این راهكار باشد و چه نباشد روی اصلی سخن این است كه باید در چنین موردی مانند تمام آسیبهای اجتماعی دیگر به دنبال سرنخهای اجتماعی سپس راهكارهای اجتماعی و مردمی آن بود و وگرنه برای هر بیادب خیابانی كه نمیتوان پلیس گذاشت و قاضی تعیین كرد، میشود؟
كاش اگر خدای نكرده هركدام از ما كه این مطلب را میخوانیم تا به حال توجهی به این مساله نداشتیم و به دلیل جوانی و سن و سال كم یا حتی با وجود بزرگسالی به دلیل اهمال، مراقب ادبیات خیابانی خود نبودهایم، با استفاده از حال و روز معنوی حاكم به واسطه ماه مبارك رمضان، بیشتر به آن فكر كنیم و این عمل غیراجتماعی را به احترام جامعه و مردم كه ما نیز جزئی از آن هستیم، كنار بگذاریم.
منبع:jamejamonline.ir
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : rozzar



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.