مرضهاي اينترنتي
بيماريهاي اينترنتي بر خلاف اين دنياي مجازي كاملاً واقعياند!
واقعيت اين است كه همه چيز از زماني كه براي اولين بار چشممان به جمال اينترنت روشن ميشود، شروع نميشود. به خاطر همين هم هست كه خيليها اينترنت را ميبينند و با آن كار ميكنند و ميروند دنبال بقيه زندگيشان اما خيليهاي ديگر كه همين طور آمارشان در حال افزايش است، بعد از ديدنش ديگر بيخيال نميشود و همه زندگي شان را ميريزند به پاي اينترنت. نهال وابستگي قلبي شديد به اينترنت نه از وقتي كه با محسناتش آشنا ميشويم بلكه از خيلي قبل تر از آن كاشته ميشود. جايي در نوجواني جواني، وقتي كه به شدت دنبال دوست ميگرديم.
درباره پسرها هم هراس اجتماعي به اضافه اختلالاتي مثل بيش فعالي و حتي احساسات خصمانه كه در دوران كودكي و نوجواني به آن دچار بودهاند، درجواني به شكل اعتياد به فضاي مجازي سر وكلهاش پيدا مي شود.
1-خودگردي: مدام اسم خودشان را جستجو مي كنند و نتيجه را مثل داستانهاي مهيج مي خوانند! روزنامه نگارها هم بيشترين خودگردي را دارند. يك مدل ديگر هم دارد كه بهش مي گويند«همزاد گردي» وقتي آدم به شدت دنبال هم اسمهايش مي گردد.
2- خودافشاگري: خودافشاگري مي تواند در حد افشاي يك حس شخصي باشد يا در حد افشاي نامه ها و عكسهاي خصوصي و باقي چيزهايي كه اجازه بدهيد راجع به آنها صحبت نكنيم.
3- وب گردي: مرسوم ترين بيماري اينترنتي است. اگر قبل از رفتن به رختخواب قصد مي كنيد فقط سري به وبلاگ دوستان بزنيد اما بعد از پنج ساعت تازه به خودتان مي آييد و مي بينيد كه در جريان اين وب گردي نامحدود، همكلاسيهاي اول دبستانتان را هم پيدا كردهايد، به خودتان شك كنيد.
4- گوگل گردي: ميل شديدي به استخراج اطلاعات دارند. اصولاً دانستن اينكه اسم كلاغ استرلينگ در كارتن رامكال چي بود. واقعا آنقدرها مهم نيست كه آدم به خاطرش نيم ساعت در اينترنت جستجو كند.
5- دلبستگي به آلبوم عكسهاي ديگران: به اين بيماري شكار عكس هم مي گويند. واقعاً به كسي كه ساعتها وقت مي گذارد كه عكسهاي خصوصي ديگران را نگاه كند چه مي شود گفت؟ در مراحل اوليه، بيمار عكسهاي افراد مشهور را جستجو مي كند ولي وقتي بيماري حاد مي شود ديگر مهم نيست صاحب عكس چه كسي باشد.
6-آشغال جمع كني اينترنتي: درست مثل سمسارها رفتار مي كنند جمع آوري بريده هاي روزنامه تايمز 30 سال پيش و آرشيو كردن آهنگهايي كه حتي يك بار هم پخش نخواهند شد از آن رازهايي است كه فقط آشغال جمع كنهاي اينترنتي دليلش را مي دانند و بس.
7- ناشناس گردي يا آزار گردي: بدون هيچ دليل مشخصي، بطور كاملاً ناشناس اي ميل مي فرستند و پيغام مي گذارند آزار گردها عاشق اين هستند كه براي افرادي كه مي شناسند از خصوصيات فردي آنها كامنت هاي ناهنجار بگذارند و اي ميلهاي مشكوك بفرستند. هكرها هم كه پادشاهان امپراطوري آزار گردياند.
8- وسواس هاي مجازي: هر وقت كه آن لاين نباشند دچار استرس مي شوند. حالا فكرش را بكنيد بيمار وسواس مجازي براي تعطيلات بخواهد برود جايي كه اينترنت نداشته باشد هر چيزي مثل چك كردن پي در پي اي ميل و فرستادن چند باره يك اي ميل از ترس نرسيدن، نشانه وسواس مجازي است.
ساده نگيريد: در خيلي از كشورهاي دنيا كلينيك هايي براي درمان اين بيماري وجود دارد. اگر واقع بين باشيم براي درمان يك اختلال رواني بايد رفت پيش روانپزشك مشاوره و كمك گرفتن از يك پزشك راهي است كه ساده تر به مقصد مي رسد.
زمان بندي كنيد: چون اينترنت چيزي نيست كه بشود كاملاً تركش كرد مي توانيد براي خودتان زمان مشخصي بگذاريد. ساعتهايي كه تحت هيچ شرايطي زياد نشوند. اگر بعد از يك ساعت ساعتمان زنگ بزند، زنگ ساعت يادمان مي اندازد كه واي يك ساعت گذشت؟
اولويت بندي كنيد: براي اينكه كار به جاهاي باريك نكشد اولويت بندي خيلي كمك مي كند. اول چك كردن اي ميل، بعد چك كردن وبلاگ، بعد سرزدن به دوستان و همين طور الي آخر. البته اين الي آخر مطمئناً به آخر دنيا اشاره نمي كند. برنامه زمان بندي كه يادتان هست؟
تغيير كاربري بدهيد: شايد اينترنت هنرهايي داشته باشد كه همتايش در هيچ كجا پيدا نشود ولي بعضي كارها را هم مي شود به كمك تكنولوژيهاي ديگر انجام داد؛ مثال ساده اش هم چت كردن. گاهي مي توانيد به جاي چت كردن با دوستتان با او تلفني صحبت كنيد.
منبع:نشريه همشهري جوان،ش261
/ع
واقعيت اين است كه همه چيز از زماني كه براي اولين بار چشممان به جمال اينترنت روشن ميشود، شروع نميشود. به خاطر همين هم هست كه خيليها اينترنت را ميبينند و با آن كار ميكنند و ميروند دنبال بقيه زندگيشان اما خيليهاي ديگر كه همين طور آمارشان در حال افزايش است، بعد از ديدنش ديگر بيخيال نميشود و همه زندگي شان را ميريزند به پاي اينترنت. نهال وابستگي قلبي شديد به اينترنت نه از وقتي كه با محسناتش آشنا ميشويم بلكه از خيلي قبل تر از آن كاشته ميشود. جايي در نوجواني جواني، وقتي كه به شدت دنبال دوست ميگرديم.
چرا گرفتار ميشويم؟ فرار از واقعيت
درباره پسرها هم هراس اجتماعي به اضافه اختلالاتي مثل بيش فعالي و حتي احساسات خصمانه كه در دوران كودكي و نوجواني به آن دچار بودهاند، درجواني به شكل اعتياد به فضاي مجازي سر وكلهاش پيدا مي شود.
گرفتار چه مي شويم؟ اعتياد، وسواس و...
1-خودگردي: مدام اسم خودشان را جستجو مي كنند و نتيجه را مثل داستانهاي مهيج مي خوانند! روزنامه نگارها هم بيشترين خودگردي را دارند. يك مدل ديگر هم دارد كه بهش مي گويند«همزاد گردي» وقتي آدم به شدت دنبال هم اسمهايش مي گردد.
2- خودافشاگري: خودافشاگري مي تواند در حد افشاي يك حس شخصي باشد يا در حد افشاي نامه ها و عكسهاي خصوصي و باقي چيزهايي كه اجازه بدهيد راجع به آنها صحبت نكنيم.
3- وب گردي: مرسوم ترين بيماري اينترنتي است. اگر قبل از رفتن به رختخواب قصد مي كنيد فقط سري به وبلاگ دوستان بزنيد اما بعد از پنج ساعت تازه به خودتان مي آييد و مي بينيد كه در جريان اين وب گردي نامحدود، همكلاسيهاي اول دبستانتان را هم پيدا كردهايد، به خودتان شك كنيد.
4- گوگل گردي: ميل شديدي به استخراج اطلاعات دارند. اصولاً دانستن اينكه اسم كلاغ استرلينگ در كارتن رامكال چي بود. واقعا آنقدرها مهم نيست كه آدم به خاطرش نيم ساعت در اينترنت جستجو كند.
5- دلبستگي به آلبوم عكسهاي ديگران: به اين بيماري شكار عكس هم مي گويند. واقعاً به كسي كه ساعتها وقت مي گذارد كه عكسهاي خصوصي ديگران را نگاه كند چه مي شود گفت؟ در مراحل اوليه، بيمار عكسهاي افراد مشهور را جستجو مي كند ولي وقتي بيماري حاد مي شود ديگر مهم نيست صاحب عكس چه كسي باشد.
6-آشغال جمع كني اينترنتي: درست مثل سمسارها رفتار مي كنند جمع آوري بريده هاي روزنامه تايمز 30 سال پيش و آرشيو كردن آهنگهايي كه حتي يك بار هم پخش نخواهند شد از آن رازهايي است كه فقط آشغال جمع كنهاي اينترنتي دليلش را مي دانند و بس.
7- ناشناس گردي يا آزار گردي: بدون هيچ دليل مشخصي، بطور كاملاً ناشناس اي ميل مي فرستند و پيغام مي گذارند آزار گردها عاشق اين هستند كه براي افرادي كه مي شناسند از خصوصيات فردي آنها كامنت هاي ناهنجار بگذارند و اي ميلهاي مشكوك بفرستند. هكرها هم كه پادشاهان امپراطوري آزار گردياند.
8- وسواس هاي مجازي: هر وقت كه آن لاين نباشند دچار استرس مي شوند. حالا فكرش را بكنيد بيمار وسواس مجازي براي تعطيلات بخواهد برود جايي كه اينترنت نداشته باشد هر چيزي مثل چك كردن پي در پي اي ميل و فرستادن چند باره يك اي ميل از ترس نرسيدن، نشانه وسواس مجازي است.
چطور درمان شويم؟ ذهن را آزاد كنيد.
ساده نگيريد: در خيلي از كشورهاي دنيا كلينيك هايي براي درمان اين بيماري وجود دارد. اگر واقع بين باشيم براي درمان يك اختلال رواني بايد رفت پيش روانپزشك مشاوره و كمك گرفتن از يك پزشك راهي است كه ساده تر به مقصد مي رسد.
زمان بندي كنيد: چون اينترنت چيزي نيست كه بشود كاملاً تركش كرد مي توانيد براي خودتان زمان مشخصي بگذاريد. ساعتهايي كه تحت هيچ شرايطي زياد نشوند. اگر بعد از يك ساعت ساعتمان زنگ بزند، زنگ ساعت يادمان مي اندازد كه واي يك ساعت گذشت؟
اولويت بندي كنيد: براي اينكه كار به جاهاي باريك نكشد اولويت بندي خيلي كمك مي كند. اول چك كردن اي ميل، بعد چك كردن وبلاگ، بعد سرزدن به دوستان و همين طور الي آخر. البته اين الي آخر مطمئناً به آخر دنيا اشاره نمي كند. برنامه زمان بندي كه يادتان هست؟
تغيير كاربري بدهيد: شايد اينترنت هنرهايي داشته باشد كه همتايش در هيچ كجا پيدا نشود ولي بعضي كارها را هم مي شود به كمك تكنولوژيهاي ديگر انجام داد؛ مثال ساده اش هم چت كردن. گاهي مي توانيد به جاي چت كردن با دوستتان با او تلفني صحبت كنيد.
منبع:نشريه همشهري جوان،ش261
/ع