نگاهي نوبه پديده انقراض!

به نظر مي رسد گاهي لازم است برخي مفاهيم علمي،مورد تجديد نظر قرار گيرند تا مفهومي کامل تر،دقيق تر والبته نزديک تربه حقيقت ازآنها ارائه شودو اين موضوع کاملا طبيعي است،چراکه علم درهر حوزه اي هر روز دچار تحول و دگرگوني مي شودويافته هاي جديداقتضا مي کندتا تعريف هاو قانون هادوباره بررسي شوند.
دوشنبه، 9 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي نوبه پديده انقراض!

نگاهي نوبه پديده انقراض!
نگاهي نوبه پديده انقراض!


 

نويسنده:شاهين ارسالي




 
"بگو،به هرآن چه درآسمان هاو زمين است،ژرف بنگريد."
سوره يونس،آيه101
به نظر مي رسد گاهي لازم است برخي مفاهيم علمي،مورد تجديد نظر قرار گيرند تا مفهومي کامل تر،دقيق تر والبته نزديک تربه حقيقت ازآنها ارائه شودو اين موضوع کاملا طبيعي است،چراکه علم درهر حوزه اي هر روز دچار تحول و دگرگوني مي شودويافته هاي جديداقتضا مي کندتا تعريف هاو قانون هادوباره بررسي شوند.
مفهوم انقراض موجودات زنده نيز ازاين امر مستثني نيست.دانشمندان زيست شناس و ديرينه شناس،انقراض رابه طور کلي اين گونه تعريف کرده اند:"انقراض يعني ازبين رفتن همه افراد يگ گونه".اما تعريف ديگري نيز وجود دارد وآن انقراض گروهي است.انقراض گروهي يعني مرگ تمام اعضاي متعلق به بسياري ازگونه هاي مختلف که تحت تأثيرتغييرات شديد بوم شناختي رخ داده باشد.در طول تاريخ زمين،انقراض هاي گروهي بارها اتفاق افتاده اندکه 5 انقراض بزرگ دسته جمعي در دوران هاي مختلف شناسايي شده است.اين انقراض هاي گروهي به ترتيب در پايان دوره هاي اردوويسين(440ميليون سال پيش)،دوونين(360م س پ)،پرمين(250م س پ)،ترياس(210م س پ)وکرتاسه(65م س پ)روي دادند.
تعريف اخيراز انقراض ظاهرا بي نقص،کامل وجامع است.ولي دراين ميان پارادوکس يا تناقضي به وجود مي آيدو هنگامي آشکار مي شود که مشاهده مي کنيم بسياري ازموجودات زنده امروزي،نوادگان جانداراني هستندکه ما آنها رامنقرض شده مي پنداريم.مثلا تکامل بند پايان امروزي ازنيکان خود به نام تريلوبيت ها که در دوران اول زمين شناسي وجود داشته اندو امروزه ديگر شاهدآنها نيستيم ويا پيدايش پرندگان و خزندگان عهدحاضر دراثر تغييرشکل دايناسورها ومثال هاي ديگر.شواهد و مدارک علمي موجود نشان مي دهند که اين تداوم نسل براساس فرآيندتکامل به شکلي شگفت انگيز روي داده است وهمچنان نيز ادامه دارد.

نگاهي نوبه پديده انقراض!

اما موضوع تناقض مذکور اين است که اگر موجودات قديمي رادر همان زمان به يکباره منقرض شده فرض کنيم،پس چگونه مي توانيم انتظار داشته باشيم ازآنها فرزنداني باقي مانده باشد تادر نسل هاي بعدي دگرگون شوند واين باتعريف انقراض گروهي سازگارنيست.در نتيجه بايد حداقل تعدادي ازآنهاازآن تغييرات شديد بوم شناختي جان سالم به در برده باشند تا نوادگان شان در طي نسل هاي مختلف تغيير حاصل کنند.مثلا در مورد همان دايناسورها اگر قائل به اين امر باشيم که همه آنها در طي پنجمين انقراض گروهي به علت برخورد شهاب سنگ ها ويا فوران هاي آتشفشاني،در پايان دوره کرتاسه ازبين رفته اند،پس فرآيند تغيير شکل وتکامل پرندگان و خزندگان ازآنها بي معنا خواهد شد.بنابراين بهتر است باديدگاهي ديگر به پديده انقراض نگاه کنيم:
ازيک منظر،تعريف کلي انقراض مي تواند دو جنبه داشته باشد و ازاين جهت مي توانيم انقراض رابه دو دسته تقسيم کنيم؛انقراض آني يا ناگهاني و انقراض تدريجي.انقراض ناگهاني رامي توان به اين صورت تعريف نمود:"نابودي همه افراد گونه اي خاص دريک بازه زماني بسيار کوتاه به هر علتي مثلا دراثريک فاجعه".که اين تعريف،ازبرخي جهات شبيه به تعريف انقراض گروهي است.دراين مورد شواهد زيادي به لحاظ ديرينه شناسي وجود داردو فسيل هاي يافت شده نيز مويد آن هستند.جانداراني که در مدت زماني اندک در مقياس زمين شناسي و در وسعت جغرافيايي محدودي زيسته و سپس ازميان رفته انداز اين جمله اند که به فسيل آنها فسيل شاخص مي گويند.ازعوامل دخيل دراين نوع انقراض مي توان حادثه يافاجعه اي رانام برد که تمام افراد جمعيت يک گونه را درکوتاه ترين زمان ممکن ازبين ببردکه دراين صورت ديگر نسلي ازآنها باقي نخواهد ماند.اين فاجعه لزوما برخورد يک شهاب سنگ يا فوران آتشفشاني نيست.اعمال نادرست انسان هم مي توانددر زمره اين فجايع باشد.به عنوان مثال تصور کنيم يک شکارچي بي رحم به جان گونه اي ازيک جانور نادر و کمياب دريک جزيره کوچک بيفتد.در ضمن فرض کنيم اين جانور،تنها و تنها دراين جزيره زندگي مي کندو درهيچ جاي ديگري ازجهان ازجهان نمي توان فردي ازآن رايافت.نتيجه،نابودي کامل و درواقع انقراض ناگهاني اين جانور و محو آن ازجهان هستي است.متاسفانه آمار انقراض ناگهاني گونه هاي زيستي به دست انسان بسيار بالاست.شايد يکي ازمثال هاي فراموش نشدني آن نابودي نسل پرنده اي به نام دودو باشدکه درجزيره موريس مي زيست وظرف مدتي کوتاه(کمتراز يک قرن)به دست مهاجران سفيدپوست به کلي نابود شدو به جرات مي توان گفت انسان با طبيعت رقابتي عجيب برسرانقراض موجودات زنده دارد!
اما ازآن طرف انقراض تدريجي رامي توان به اين شکل تعريف نمود:"تغيير تدريجي و دگرگون شدن موجودات زنده که ميليون ها سال به طول انجاميده وحالا شاهد گونه هاي تغيير يافته جديدي ازآنها هستيم که ديگر کاملا مانند نياکان خود نيستند".اين تعريف مترادف بافرآيند تغيير شکل است.بهترين مثال هم براي اين نوع انقراض،همان تغيير شکل دايناسورهاست که به تکامل پرندگان و خزندگان امروزي منجر شده است.از عوامل موثر در انقراض تدريجي مي توان به تغييرات وسيع و طولاني مدت اقليمي و جغرافيايي و تاثير تدريجي آن بر ارگانيسم جانداران،سازگاري بامحيط و اصل انتخاب طبيعي،وراثت و جهش هاي ژنتيکي،شکار،مهاجرت ها و سايرعوامل زيست شناختي،بوم شناختي و زمين شناختي اشاره نمود.
بااين تفسير،حال اگر بخواهيم بگوييم در گذشته موجوداتي وجود داشته اند که ديگر نسلي ازآنها باقي نمانده تا امروز به گونه اي جديد تبديل شود،بهتر است دراين مورد ازواژه انقراض ناگهاني استفاده کنيم.مانند انسان نئاندرتال،ماموت ها وحتي برخي ازگونه هاي دايناسورها وغيره که همگي در درخت پرشاخ و برگ زندگي به شاخه اي خشکيده بدل شده وديگر تداوم نيافتند.در غيراين صورت صحيح تر خواهد بود تا يا اصلا از واژه انقراض استفاده نکنيم و يا اصطلاح انقراض تدريجي رابه کارببريم.
اگر چه شايد کاربرد اين تعريف ها هم به طور مطلق درست نباشد وبا درک بهتر مسائل مربوطه درآينده بتوان به تعريف هايي نزديک تر به حقيقت رسيد.شما چه مي انديشيد؟

پي‌نوشت‌ها:
 

1-Extinction/2-Mass Extinction/3-Ordovician/4-Devonian/5-Permian/6-Triassic/7-Cretaceous/8-Trilobites/9-Index Fossil/10-Dodo/11-Mauritius Island/12-Transformation.
 

منبع:ماهنامه دانشمند،شماره ي 560




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما