كالاهای اجتماعی و بازاریابی
مترجم : آذین صحابی
گاهی اوقات شما به عنوان صاحب یك كسب و كار، كالایی فیزیكی را عرضه نمی كنید بلكه خدماتی كه در سطح اجتماع و برای گروههای خاصی كاربرد دارد را می فروشید بازاریابی این خدمات را بازاریابی اجتماعی گویند بازاریابانی كه می خواهند برای اولین بار وارد حوزه این نوع بازاریابی شوند و به ویژه وظیفه بازاریابی اجتماعی و برقراری ارتباطات با مشتریان را برعهده گیرند، می ترسند و گاهی با خود می گویند كه بهتر است اصلاً این كار را به كس دیگری واگذار كنند یا اصلاً از خیرش بگذرند. بعضی ها نیز تصمیم می گیرند كه این عنصر مهم را در فعالیت های بازاریابی خود وارد نكننده و به عوامل دیگر بپردازند ولی این كار واقعاً خطرناك است. در این جا چند نكته مهم را می آوریم كه به این بازاریابان هراسان و نگران كمك می كند تا با خیال راحت و بدون هیچ گونه فشار عصبی به بازاریابی اجتماعی بپردازند. این ها در واقع پایه و اساس این نوع بازاریابی هستند كه باید در طرح آن لحاظ شوند. اما مفاهیم نهفته در این قواعد در اصل پایه و اساس موفقیت هر طرح بازاریابی هستند :
اما كمی دقت، تیزهوشی و تحقیق هم لازمست تا راههای ارزان و سریع كسب این اطلاعات ارزشمند را بفهمید. ساده ترین راه اینست كه از خودشان و به صورت رودررو از مشتریان سوال كنید. مثلاً فرض كنید كه كسب و كارتان خدمات ارائه می كند. پشت میز پذیرش بنشینید و از كسانی كه منتظر دریافت خدمات هستند، بپرسید كه انتظاراتشان و خواسته هایشان كدام ها هستند. یا به بازار محلی بروید و از نوجوانانی كه آنجا قدم می زنند یا خرید می كنند، پرس و جو كنید. مثلاً اگر شما یك مغازه خشك شویی دارید رفتن بین مشتریان دیگر خشك شویی ها و سوال كردن از آنها بسیار مفید خواهد بود. شاید بسیاری از آنها اصلاً شركت و خدمات یا كالاهای شما را نشناسند؛ خود را به این مشتریان بالقوه معرفی كنید و بشناسانید. اگر كسانی هستند كه از كالا یا خدمات شما استفاده كرده اند، نظرشان را بپرسید و راجع به خواسته ها و نظراتی كه برای بهتر شدن خدماتتان دارند، ایده بگیرید. بپرسید كه دوست دارند این كالا یا خدمات چطور به آن ها عرضه شود. به نظر آنها درباره بسته بندی، نحوه ارائه خدمات یا عرضه كالا توجه كنید. شاید باور نكنید ولی این مشتریان كنونی و مشتریان بالقوه از صحبت كردن و راهنمایی شما بسیار خوشحال خواهند شد و همین نظرات صادقانه نكاتی ارزشمند در خود دارند كه بسیار مفید و كاربردی خواهند بود.
به این نكته هم دقت كنید كه همیشه هم این طور نیست كه شما بر اعضای این زیرمجموعه ها مستقیماً اثر بگذارید. مثلاً تحقیقات و بررسی های شما نشان می دهند كه این مشتریان بالقوه بیشتر به حرف پزشكان، پدر و مادر یا مشاوران گوش می دهند و نصایح آنها را می پذیرند : حالا كار شما اینست كه بر این گروه دوم اثر بگذارید و آنها را مخاطب قرار دهید و آنها را تشویق كنید تا درباره كالا یا خدمات شما و فواید آن با گروه اول صحبت كنند. این گروه دوم همان هایی هستند كه اعضای اصلی یا همان مخاطبان شما را به تغییر دادن رفتارشان تشویق می نمایند و این همان هدف شما از طرح بازاریابی است!
مثلاً یك سازمان غیردولتی یا سازمان غیرانتفاعی (NGO) مخاطبان و اعضای زیادی دارد. هیئت مدیران، رسانه ها، اعضای خود سازمان و سیاست گذاران آن هر كدام خواسته ها و نیازهای گوناگونی دارند.
یك بازاریاب تیزهوش و موقعیت شناس با این گروهها گفتگو می كند یا با تحقیق و بررسی غیرمستقیم نیازهایشان را می شناسد و طراحی موثر برای هر كدام می نویسد؛ گروههای كه در عین متفاوت بودن نقاط مشترك فراوانی دارند.
ولی بزرگترین مشكل عرضه این «كالاهای اجتماعی» اینست كه قیمت آنها بسیار گران است. خدماتی كه بخواهند رفتار یا نگرشی را ترویج یا حذف كنند، به كاری طولانی مدت و هدفمند نیاز دارند و فروش آنها به سادگی فروش صابون یا اتومبیل یا لباس نیست. استفاده از كالاهای اجتماعی یا در واقع همان خدمات اجتماعی علاوه بر این كه هزینه بر است- مثل هر كالای دیگر- چیزهای دیگری را نیز از مشتری می طلبد : مثلاً مشتری باید تلاش كند و وقت بگذارد تا در یك دوره آموزشی شركت كند از عادات غذایی لذت بخش خود دست بكشد و سیب زمینی سرخ كرده و همبرگر و غذاهای چاق كننده نخورد یا خیلی تلاش كند و به خودش فشار بیاورد تا سیگار را ترك كند. همه این ها موانعی هستند كه پذیرش و تداوم مصرف یك كالای اجتماعی را با مشكل مواجه می سازند. یك بازاریاب خوب، این نقاط و دشواری ها را شناسایی كرده به آنها می پردازد.
چگونگی عرضه این كالای اجتماعی مزایا و معایب آن را در ذهن مشتری جای گیر می كند و به عبارتی به او می گوید كه آیا این خدمات به دردش می خورد یا نه. مثلاً اگر بخواهید برنامه ای برای ترك سیگار عرضه كنید، باید روی نقاطی كه درست مقابل باورهای غلط در مورد سیگار كشیدن هستند، كار كنید. یكی دیگر از نكات اینست كه نحوه عرضه خدمات باید به طوری باشد كه یا منافع و مزایای آن را یادآوری كند یا مشكلات موجود را بیان كرده بگوید كه این خدمات جدید چگونه این دشواری ها را از پیش پا برمی دارد. هنگامی كه درباره كالای اجتماعی خود با مشتریان سخن می گویید، درمی یابید كه آنها بیشتر خواستار چه منافعی هستند و از چه دشواری هایی شكایت دارند.
جالب اینست كه می توانید از روش های تبلیغاتی رقبایتان ایده بگیرید و با همان استراتژی های تبلیغاتی رقیب به جنگ او بروید. مثلاً بعضی شركت هایی كه در جهت ترویج سیگار نكشیدن و عدم مصرف دخانیات فعالیت دارند، از همان الگوهای تبلیغاتی شركت های بزرگ تولید سیگار استفاده می كنند ولی همان الگوها را به نحوی جالب توجه تغییر می دهند. این روش ها وتصاویر یا آگهی ها از آن جهت مورد توجه قرار می گیرند كه همان تصاویر قبلی را جوری تغییر داده اند كه معنایی عكس را انتقال می دهند.
منبع:روزنامه تفاهم
ارسال توسط كاربر محترم : omidayandh
۱) با مشتریان صحبت كنید.
اما كمی دقت، تیزهوشی و تحقیق هم لازمست تا راههای ارزان و سریع كسب این اطلاعات ارزشمند را بفهمید. ساده ترین راه اینست كه از خودشان و به صورت رودررو از مشتریان سوال كنید. مثلاً فرض كنید كه كسب و كارتان خدمات ارائه می كند. پشت میز پذیرش بنشینید و از كسانی كه منتظر دریافت خدمات هستند، بپرسید كه انتظاراتشان و خواسته هایشان كدام ها هستند. یا به بازار محلی بروید و از نوجوانانی كه آنجا قدم می زنند یا خرید می كنند، پرس و جو كنید. مثلاً اگر شما یك مغازه خشك شویی دارید رفتن بین مشتریان دیگر خشك شویی ها و سوال كردن از آنها بسیار مفید خواهد بود. شاید بسیاری از آنها اصلاً شركت و خدمات یا كالاهای شما را نشناسند؛ خود را به این مشتریان بالقوه معرفی كنید و بشناسانید. اگر كسانی هستند كه از كالا یا خدمات شما استفاده كرده اند، نظرشان را بپرسید و راجع به خواسته ها و نظراتی كه برای بهتر شدن خدماتتان دارند، ایده بگیرید. بپرسید كه دوست دارند این كالا یا خدمات چطور به آن ها عرضه شود. به نظر آنها درباره بسته بندی، نحوه ارائه خدمات یا عرضه كالا توجه كنید. شاید باور نكنید ولی این مشتریان كنونی و مشتریان بالقوه از صحبت كردن و راهنمایی شما بسیار خوشحال خواهند شد و همین نظرات صادقانه نكاتی ارزشمند در خود دارند كه بسیار مفید و كاربردی خواهند بود.
۲) بازار هدف را تقسیم بندی كنید.
به این نكته هم دقت كنید كه همیشه هم این طور نیست كه شما بر اعضای این زیرمجموعه ها مستقیماً اثر بگذارید. مثلاً تحقیقات و بررسی های شما نشان می دهند كه این مشتریان بالقوه بیشتر به حرف پزشكان، پدر و مادر یا مشاوران گوش می دهند و نصایح آنها را می پذیرند : حالا كار شما اینست كه بر این گروه دوم اثر بگذارید و آنها را مخاطب قرار دهید و آنها را تشویق كنید تا درباره كالا یا خدمات شما و فواید آن با گروه اول صحبت كنند. این گروه دوم همان هایی هستند كه اعضای اصلی یا همان مخاطبان شما را به تغییر دادن رفتارشان تشویق می نمایند و این همان هدف شما از طرح بازاریابی است!
مثلاً یك سازمان غیردولتی یا سازمان غیرانتفاعی (NGO) مخاطبان و اعضای زیادی دارد. هیئت مدیران، رسانه ها، اعضای خود سازمان و سیاست گذاران آن هر كدام خواسته ها و نیازهای گوناگونی دارند.
یك بازاریاب تیزهوش و موقعیت شناس با این گروهها گفتگو می كند یا با تحقیق و بررسی غیرمستقیم نیازهایشان را می شناسد و طراحی موثر برای هر كدام می نویسد؛ گروههای كه در عین متفاوت بودن نقاط مشترك فراوانی دارند.
۳) كالای خود را درست عرضه كنید.
ولی بزرگترین مشكل عرضه این «كالاهای اجتماعی» اینست كه قیمت آنها بسیار گران است. خدماتی كه بخواهند رفتار یا نگرشی را ترویج یا حذف كنند، به كاری طولانی مدت و هدفمند نیاز دارند و فروش آنها به سادگی فروش صابون یا اتومبیل یا لباس نیست. استفاده از كالاهای اجتماعی یا در واقع همان خدمات اجتماعی علاوه بر این كه هزینه بر است- مثل هر كالای دیگر- چیزهای دیگری را نیز از مشتری می طلبد : مثلاً مشتری باید تلاش كند و وقت بگذارد تا در یك دوره آموزشی شركت كند از عادات غذایی لذت بخش خود دست بكشد و سیب زمینی سرخ كرده و همبرگر و غذاهای چاق كننده نخورد یا خیلی تلاش كند و به خودش فشار بیاورد تا سیگار را ترك كند. همه این ها موانعی هستند كه پذیرش و تداوم مصرف یك كالای اجتماعی را با مشكل مواجه می سازند. یك بازاریاب خوب، این نقاط و دشواری ها را شناسایی كرده به آنها می پردازد.
چگونگی عرضه این كالای اجتماعی مزایا و معایب آن را در ذهن مشتری جای گیر می كند و به عبارتی به او می گوید كه آیا این خدمات به دردش می خورد یا نه. مثلاً اگر بخواهید برنامه ای برای ترك سیگار عرضه كنید، باید روی نقاطی كه درست مقابل باورهای غلط در مورد سیگار كشیدن هستند، كار كنید. یكی دیگر از نكات اینست كه نحوه عرضه خدمات باید به طوری باشد كه یا منافع و مزایای آن را یادآوری كند یا مشكلات موجود را بیان كرده بگوید كه این خدمات جدید چگونه این دشواری ها را از پیش پا برمی دارد. هنگامی كه درباره كالای اجتماعی خود با مشتریان سخن می گویید، درمی یابید كه آنها بیشتر خواستار چه منافعی هستند و از چه دشواری هایی شكایت دارند.
۴) رقیبانتان را خوب بشناسید.
جالب اینست كه می توانید از روش های تبلیغاتی رقبایتان ایده بگیرید و با همان استراتژی های تبلیغاتی رقیب به جنگ او بروید. مثلاً بعضی شركت هایی كه در جهت ترویج سیگار نكشیدن و عدم مصرف دخانیات فعالیت دارند، از همان الگوهای تبلیغاتی شركت های بزرگ تولید سیگار استفاده می كنند ولی همان الگوها را به نحوی جالب توجه تغییر می دهند. این روش ها وتصاویر یا آگهی ها از آن جهت مورد توجه قرار می گیرند كه همان تصاویر قبلی را جوری تغییر داده اند كه معنایی عكس را انتقال می دهند.
منبع:روزنامه تفاهم
ارسال توسط كاربر محترم : omidayandh