کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟

بحث برسرآنکه آيا اصالت در شعر، چگونه گفتن است يا چه گفتن؟ چيزي نيست که بتوان به سادگي پاسخ قانع کننده اي به آن داد اما بي شک بايد پذيرفت موضوعي که شعر از آن و درباره آن سخن مي گويد خود مي تواند منشأ نگاه ها و تأملات بسيار باشد . تقسيم بندي شعر به شعر دفاع مقدس و جز آن نيز از همين رهگذر بوده است. مي توان اين رويکرد
چهارشنبه، 18 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟

 کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟
کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟


 

نويسنده: سيد اکبر مير جعفري




 
بحث برسرآنکه آيا اصالت در شعر، چگونه گفتن است يا چه گفتن؟ چيزي نيست که بتوان به سادگي پاسخ قانع کننده اي به آن داد اما بي شک بايد پذيرفت موضوعي که شعر از آن و درباره آن سخن مي گويد خود مي تواند منشأ نگاه ها و تأملات بسيار باشد . تقسيم بندي شعر به شعر دفاع مقدس و جز آن نيز از همين رهگذر بوده است. مي توان اين رويکرد را در بررسي دقيق تر شعر دفاع مقدس نيز اتخاذ کرد و غير از تأمل در ساختارهاي شکلي و ويژگي هاي صوري اين نوع از شعر، نظر به مضامين و موضوعاتي انداخت که در شعر دفاع مقدس به آنها توجه شده است يا انتظار مي رفته است که توجه شود. سيد اکبر مير جعفري در مقاله «کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟» با هدف بازکاوي بخشي از اين مسئله به سراغ شعر دفاع مقدس رفته است.

ديروز
 

تابستان سال 63بود يا 64، نمي دانم. با چند نفر از هم سالانم قدم مي زديم و مي رفتيم که بعد ازظهر کشدار يکي از روزهاي تابستان را به پايان برسانم در راه چند برگي از نشريه اي (شايد اطلاعات هفتگي ) را پيدا کرديم . اولين چيزي که در يکي از برگ هاي آن مجله به چشم مان خورد ، يک شعر بود که اين گونه آغاز مي شد:
اين يلان صف شکن اسطوره شد ايثارتان
کوه آهن آب شد در عرصه پيکارتان
گونه را در شط خون شوييد رو در روي خصم
تا شود گلگون تر از روي شفق رخسارتان...
وارثان فتح خورشيد شما روح خداست
آن که کرد از خواب سنگين قرون بيدارتان
آن شعر چنان ذوقمان را برانگيخت که آن را دست به دست چرخاندم و خوانديم و به خاطر سپرديم».
اين ماجرا، سرآغاز آشنايي من با شعر جنگ بود. از آن جمع چند نفره نيز بحمدالله هيچ کدامشان جز من گرفتار شعر نشد.
ديروز شعر دفاع مقدس چنين بايد مي بود و بود و شعري صريح، حماسي و برانگيزاننده که کما بيش عموم خوانندگان را تحت تأثير قرار مي داد. اين شعرها پا به پاي مردم و رزمندگان بود و جنگيد و شهيد شد، اما جاودانه نشد! بسياري از اين دست شعرها به صورت سرود، پارچه نوشته و ..به جامعه راه پيدا کرد. اين بخش از شعر دفاع مقدس شعري کاربردي بود و به خوبي از عهده رسالت خويش برآمد.
البته و صد البته که اين ، همه شعرهاي آن روزگار نبود . نمونه هاي زيادي را مي توان يافت که شاعرانه تر و نجيبانه تر در کنار صداهاي رساي حماسي، زمزمه اي هنرمندانه داشتند و هنوز هم نه تنها آن صداها به گوش مي رسد، بلکه سرمشق شعر امروز دفاع نيز شد.

امروز
 

شعر دفاع مقدس، يعني شعري که موضوع محوري آن دفاع مقدس است . اين نوع شعر يا تأويل ناپذير است؛ يعني از آن جز موضوع دفاع مقدس هيچ برداشت ديگري ممکن نيست يا شعري است که يکي از تأويل هاي ممکن آن «دفاع مقدس» است. اما آنچه از شعر دفاع مقدس توقع داريم، اغلب همان گونه اول است؛ يعني شعري که درباره دفاع مقدس سروده شده است. چنان که وقتي از شعر آييني، شعر اجتماعي نيز سخن مي گوييم منظورمان همان گونه اول است؛ يعني شعري که موضوع دارد. به عبارت ديگر شعر دفاع مقدس بايد هم «شعر » باشد و هم به « دفاع مقدس» پرداخته باشد . در اينجا چند پرسش مطرح است:
1. آيا مي توان شعر دفاع مقدس را به همين يک گونه منحصر کرد؟
2. درباره شعرهايي که يکي از قرائت هاي آن « دفاع مقدس» است، چگونه قضاوت خواهيم کرد؟ آيا اين شعرها را مي توان شعر دفاع مقدس ناميد ؟
اما پاسخ
1.همان طور که در آغاز گفتيم، آنچه را شعر دفاع مي خوانيم، عمدتا ً همان گونه نخست است و شاهد مثال ما نيز همين کتاب هايي است که هر ساله کنگره هاي دفاع مقدس منتشر مي کنند. درباره ويژگي هاي شعر دفاع مقدس بسيار گفته اند و بسيار شنيده ايم. به اجمال مي توان گفت شعر دفاع مقدس فراز و فرودهاي زيادي داشته است. دوره آغازين اين شعر با زباني صريح و حماسي آغاز مي شود در اين دوره شعرها بيشتر رجز و شعار است.
در سال هاي پاياني دهه شصت، همان زبان صريح و حماسي کم کم رنگ شاعرانه به خود مي گيرد . دهه هفتاد دهه شعرهاي اعتراض است و در اين سال ها جرياني نوپا در شعر دفاع مقدس را مي توان نظاره کرد.
در همه اين دوره ها بهره گيري از واژگاني آشنا، موضوع را کاملاً اختصاصي کرده است. اگر در شعر دهه شصت کلماتي چون لاله، شهيد، خون و خطر، نشانه هاي آشناي شعر دفاع مقدس بود، در اين سال ها «استخوان، پلاک و چفيه (آن هم از نوع سپيده آن!)»نشانه هاي رايج اين نوع شعر است و اين کلمات در اغلب شعرها به چشم مي خورد .
مواجهه شاعر با کلمات، دو حالت بيشتر ندارد؛ يا شاعر آن قدر قدرتمند شعر مي گويد که کلمات انتخابي خود را از عرصه جغرافيا و زمان فراتر مي برد و به عنصري عمومي تبديل مي کند؛ چنان که کلماتي چون محتسب، صوفي و رند در ديوان حافظ از محدوده زماني و مکاني فراتر مي رود و اين عناصر بومي چنان با قدرت به کار گرفته مي شوند که تا زمانه ما و در جغرافياي ديگر ملل مي توان آن را درک کرد وفهميد . به عبارت ديگر، حافظ اين عناصر را از معاني اوليه آن تهيه نکرده، بلکه مفاهيم ديگري را به آن افزوده است.
آنچه مسلم است شاعران زمانه ما نه ادعاي حافظ شدن دارند و نه در عمل توانسته اند به کلمات و نشانه هاي شعرشان تشخصي بدهند . از سوي ديگر، هر چه شعر به عناصر و نشانه هاي بسته و محدوده بسنده کند، از جمال پرواز خود کاسته، و آينه واري خود را نيز کاهش داده است . دقيق تر اينکه چنين شعري از رسالت خود باز مي ماند .
آنچه مسلم است ؛ هنوز که هنوز است واژگاني چون چفيه، خاکريز،پلاک و ...نتوانسته اند در شعر اين دوره پيش از آنچه که هستند، نمودي داشته باشند. در واقع اين واژگان براي نماد شدن، طبع هاي هنرمندانه تري را طلب مي کنند. البته گويا در سينماي دفاع مقدس چنين اتفاقي رخ داده است؛ به ويژه براي «پلاک»در فيلم هاي ابراهيم حاتمي کيا؛ پلاک در سينماي حاتمي کيا به نماد هويت تبديل شده است. از همين رو اين نماد بايد حفظ شود و به وسيله «مهاجر»از دسترس دشمن دور بماند و حتي نقش داغ آن بر کف دست هاي رزمنده باقي بماند که ماند.
البته هنگامي که از تأويل پذيري، که همان خاصيت آيينگي است، سخن مي گوييم، بايد توجه داشت که هر شعري بنا به قدرت و استحکام آن مي تواند يک يا چند حوزه را در نوردد. باز هم حافظ مثال خوبي در اين زمينه است . در شعرهاي حافظ نمونه هايي وجود دارد که قابليت تأويل در چند حوزه مانند حوزه هاي عرفاني و اجتماعي را دارد . مثال بارز در اين باره غزل مشهور حافظ با مطلع ذيل است:
ياري اندر کس نمي بينم ياران را چه شد
دوستي کي آخر امد دوستداران را چه شد
در شعر شاعران دهه شصت، نمونه هايي از شعرهاي تأويل پذير را مي توان يافت. شعر زير از قيصر امين پور به اشارت خود شاعر براي شهداي فاتح لانه جاسوسي سروده شده است، اما مي توان آن را نمونه اي از شعر«دفاع مقدس»(يعني شعر جنگ)به حساب آورد
ناگه رجز هجوم خواندند
برگرده گردباد راندند
شستند به خون شب زمين را
شمشير به آسمان رساندند
لرزيد زمين چنان که گفتي
چندين رمه را زجا رماندند
اين شعر اگر هم درباره جنگ تأويل شود، باز در همان حوزه اجتماعي باقي مانده است و قطعاً نمي توان از آن قرائتي عاشقانه ارائه کرد.
شعر مقاومت از آنجا که در ذات خود شعري اجتماعي است، از عناصر بومي نيز بهره مي برد. و اين در شعر مقاومت ديگر ملل نيز ديده مي شود. آنچه مسلم است، نمي توان بدون نشانه هاي اجتماعي، شعر اجتماعي سرود. اما اينکه شاعر بتواند کلمات و عبارات شعر خود را از بند زمان و مکان رها کند، بحث ديگري است و اين امر جز از شاعران و نويسندگان بزرگ برنمي آيد .
در شعر «طبل هاي غرّان» ضياء الدين ترابي بهره گيري از عناصر بومي کاملاً روشن است:
سياه مثل من، بي نام و نشان اينجا
مرگ من در اليزابت ويل مرگ تو بود
خون ريخته بر شارپ ويل
پيش از اين بر زمين ريخته بود
در يولوندي
آلاباما و ممفيس
فردهامپتون در بستر شيکاگو
خون و شليک تفنگ در تاريکي
چنين پيش بيني کرده بودند آيا
که پلنگ بايد بي هيچ جست و خيزي
در بسترش بميرد؟
شاعر هر چقدر هم که مضامين و مفاهيم بکري را در ذهن خود خلق کند، باز هم ابزاري جز واژه براي بيان آن ندارد. اگر شاعر به هر دليلي خود را در چنبره چند واژه محدود کند، قطعاً ابزارهاي خود را محدود کرده است. در عين حال شاعر هر چقدر هم که قدرتمند باشد، به سختي مي توان کلماتي که داراي شناسنامه اي شناخته شده هستند به خدمت بگيرد ، ولي هويتي ديگر به آن ببخشد. کدام شاعر قدرتمندي قادر است کلمات «مي»،«ساغر»،«خال لب»و...را با تعريفي جديد ارائه دهد؟
با اين توضيح، شاعر دفاع مقدس مجبور است براي توفيق، از واژگان تکراري و کليشه اي عبور کند
3.چرا نبايد شعرهاي تأويل پذير را نيز جزيي از شعر هاي دفاع مقدس بدانيم؟
آيينگي مهم ترين خاصيت شعر است و اگر شعر حافظ و سعدي تا اين زمان زنده و پويا مانده است، به همين دليل است.
در شعر دهه هفتاد نمونه هايي يافت مي شود که به شهادت خود شاعر درباره دفاع مقدس سروده شده است. چند بيت از غزل «آن روزهاي سبز» محمد رضا روزبه در اينجا آورده مي شود »
با موجي از ترنم آن روزهاي سبز
مي رويم از تلاطم آن روزهاي سبز
گل مي کند دوباره در آيينه خيال
سوسو زنان تبسم آن روزهاي سبز
در قاب چشم شعله ورم نقش مي زند
تصوير پرتلاطم آن روزهاي سبز
يک شب به ميهماني چشمان من بيا
اي از تبار مردم آن روزهاي سبز
اين شعر زيادي است از روزهاي دفاع مقدس و خاطرات خوشي که شاعر از آن دوران دارد، اما روشن است که در آن کمتر نشانه هاي رايج شعر دفاع مقدس ديده مي شود. در واقع شاعر نخواسته با چند واژه تکراري فضاي شعر خود را محدود کند. در عين حال اين شعر در فضاهاي ديگر نيز تأويل پذير است.
دو بيتي ذيل از سيد عبدالله حسيني نيز از همين نوع است که اتفاقاً با غزل بالا فضايي مشترک دارد:
دلا چون صبحدم صادق نبودي
براي پر زدن لايق نبودي
بيا تا فاش گويم جرمت اين است
که در آن روزها عاشق نبودي
بعضي از کلمات و ترکيبات در گذر زمان حامل مفاهيم مختلفي شده اند. بهره گيري از اين کلمات، شعر را در يک حوزه متوقف نمي سازد . به کلمات گل و لاله در بيت ذيل از سهيل محمودي توجه کنيد :
اگر که در کف ديوارها گل و لاله است
عجيب نيست که ديدار يار نزديک است
گل و لاله مي تواند نشاني از آذين بندي باشد، اما توجه داشته باشيم که گل و لاله را مي توان تصاوير شهدا در نظر گرفت.
معمولاً حالت تأويل پذيري (از اين نوع که مثال زديم) در شعر سنتي بيشتر در غزل، دو بيتي و رباعي اتفاق مي افتد؛ زيرا در اين قالب ها مجال تفصيل نيست و فقط عرصه هايي براي بيان لحظه هاي ناب شاعرانه اند. اما در قصيده و مثنوي شاعر اگر هم نخواهد، کما بيش موضوع واحدي را در شعر پيگيري مي کند و اين از تأويل پذيري شعر مي کاهد. با توجه به آنچه گفتيم، نمي توان اين گونه شعرها را از حوزه دفاع مقدس حذف کرد؛ زيرا اين شعرها از جمله شعرهاي موفق هستند.

کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟

فردا
 

«آسياب جنگ تقريباً از آب افتاده بود. اما هنوز جبهه هاي جنگ را ترک نکرده بوديم. يکي از آن روزها که دور هم جمع شده بوديم و از هر دري سخني؛ سخن از تصرف فاو و عمليات والفجر هشت به ميان آمد و سپس باز پس گيري فاو توسط دشمن. يکي از همين بسيجي ها که هنوز حتي پشت لبش هم سبز نشده بود، جمله اي گفت که هنوز در گوش من است. او گفت :«ما فاو را تصرف کرديم و دشمن آن را پس گرفت، اما بايد دقت کرد که چه تصرف کردني و چه پس گرفتني! ما فاو را چگونه و با چه امکاناتي به دست آورديم و عراق آن را چگونه پس گرفت؟!».
سال هاي دفاع مقدس روزهايي را به خود ديد که نه قلم شاعر و نويسنده آن را به نگارش در آورد ونه دوربين فيلم ساز. کدام قلم توانسته شکوهمندي يک عمليات را به رشته تحرير در آورد و کدام دوربين به ثبت چنين لحظه هايي اهتمام ورزيده است .
در اين زمينه مي توان دو پرسش ديگر را مطرح کرد:
1.اگر شعرهاي تأويل پذير را نيز شعر دفاع مقدس بدانيم، چگونه مي توان فرهنگ دفاع مقدس را به دوره هاي بعد منتقل کرد؟ آيا اصولا اين وظيفه به عهده شعر است ؟
2.آيا منظور از دفاع مقدس تنها همان دوره جنگ عراق با ايران است؟
و شايد پاسخ:
1.براي اينکه يک شعر درباره دفاع مقدس باشد، بايد کلّيت آن فضاي دفاع را تداعي کند. بي شک فرهنگ دفاع مقدس به چفيه، پلاک، سنگر و ...خلاصه نمي شود .
شعر دفاع مقدس راه هاي نرفته زيادي پيش رو دارد. شاعر دفاع مقدس براي توفيق نبايد خود را گرفتار تعدادي به اصطلاح نماد کند که ديگر حتي تأثير عاطفي آن نيز به شدّت کم شده است. پاسخ به سؤالاتي چون چيستي و چرايي جنگ، فرهنگ حاکم برجبهه ها و دستاوردهاي دفاع مقدس مي تواند موضوع شعر دفاع مقدس باشد. توجه به ظواهر جنگ بدون توجه به ساخت هاي معنوي آن دير يا زود شاعر دفاع مقدس را به بن بست و تکرار مي کشاند. گلوله مهم است ، اما از آن مهم تر کسي است که آن را شليک مي کند و از آن مهم تر نيز انگيزه شليک است. متأسفانه در شعر امروز حتي به شليک کننده هم کمتر پرداخته شده است چه رسد به انگيزه شليک!
از اين نکته غافل نباشيم که بسياري از آثار ادبي جهان در سايه جنگ توليد يافته اند که بارزترين آن «جنگ و صلح» تولستوي و «بينوايان» ويکتورهوگو است . جنگ ما نه در شکوه از جنگ هاي ديگر چيزي کم داشت ونه در انگيزه. اما چرا ما چنين شاهکارهايي را خلق نکرده ايم ؟
از آنچه گفتيم مي توان نتيجه گرفت که شعر در حکم يک رسانه، نه توان انتقال بعضي از لحظه هاي دفاع مقدس را دارد و نه رسالت آن را. بخش مهمي از ميراث دفاع مقدس بايد از طريق هنرهاي ديگري ماندگار شود. شعر معاصر مجال شرح و تفصيل را از شاعر ربوده است و خواننده امروزي نيز از شعر چنين توقعي ندارد.
داستان، رمان و فيلم براي ثبت و انتقال صحنه هاي دفاع مقدس رسانه هاي توانمندتري هستند.
2.دفاع مقدس به معناي عام، نه در ظرف زمان محدود مي شود و نه در ظرف مکان . ادبيات مقاومت مرزهاي ملّي و قومي را در مي نوردد و مخاطب آن وجدان عام بشري است. بنابراين اگر بخواهيم برمبناي تعريف ادبيات مقاومت به اين موضوع بنگريم . جنگ هشت ساله فقط بخشي از آن را به خود اختصاص مي دهد. حتي موضوعات جنگ هشت ساله نيز هنوز در جامعه ساري و جاري است و به راحتي نمي توان از کنار آن گذشت. از سوي ديگر هر روز در جهان وقايعي رخ مي دهد که مي تواند موضوع شعر مقاومت باشد . اگر منظور از برگزاري کنگره هاي دفاع مقدس حفظ فرهنگ جهاد و ايثار است، ناديده گرفتن وقايعي که در آن حقوق مظلومان ناديده گرفته مي شود، نقض غرض است. البته نمي توان به بهانه وقايع روز، دوره جنگ هشت ساله را به فراموشي سپرد. اما گويي فصل الخطاب همه اين حرف ها تصميم متوليان کنگره دفاع مقدس است. آنان تصميم مي گيرند که کدام شعر درباره دفاع مقدس و دفاع مقدس کدام است ؟
منبع:زمانه 4 و 5



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.