قهرمان هاي صلح باشيد

من نمي خواهم کليشه هاي رايج را برايتان تکرار کنم و بگويم بيائيد. همه ي کدورت ها، دلخوري ها، قهر و قطع رابطه ها را کنار بگذاريد و با هم آشتي کنيد! که البته، همه ي اين ها درست است واگر کسي بتواند اين ها را کناربگذارد، در واقع قهرمان است. قهرماني که توانسته کدورت، يعني کدري، تاري و تاريکي ها را از دل و جان خود بزدايد و به
شنبه، 21 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قهرمان هاي صلح باشيد

 قهرمان هاي صلح باشيد
قهرمان هاي صلح باشيد


 

نويسنده: رکسانا خوشابي




 
من نمي خواهم کليشه هاي رايج را برايتان تکرار کنم و بگويم بيائيد. همه ي کدورت ها، دلخوري ها، قهر و قطع رابطه ها را کنار بگذاريد و با هم آشتي کنيد! که البته، همه ي اين ها درست است واگر کسي بتواند اين ها را کناربگذارد، در واقع قهرمان است. قهرماني که توانسته کدورت، يعني کدري، تاري و تاريکي ها را از دل و جان خود بزدايد و به جايش صلح و دوستي بکارد. اما دوست دارم به شما بگويم بيش تر دقت کنيد، هرچه بيش تر خود واطراف واطرافيان خود را بشناسيد وکاري کنيد که انتخاب هايتان براي معاشرت وبراي ادامه ي روابط هر چه بيش تر به سود خودتان و ديگران باشد واين، تنها زماني ممکن است که خودشناسي شما بيش تر شده باشد، نيازهايتان را بهتر بشناسيد و بدانيد بايد درهر رابطه اي مسئوليت آن رابطه را بپذيريد وبراي شکوفا کردن درخت رابطه، به آن نور، آب وغذا بدهيد.

چرا قهر؟
 

اکثر ما در زندگي خود تجربه ي قهر و دلخوري را داشته ايم. گاهي خودمان در حل اختلاف هايمان با کسي شکست خورده و رابطه را قطع کرده ايم وگاهي طرف مقابل اين کار را انجام داده است. اما حواستان باشد که قهر وقطع رابطه، آخرين راه حل ودوستي و رابطه است وقبل ازآن، حتماً لازم است از ابزارهاي موفق تر وسالم تري استفاده کنيم وبا گفتگو و کمي هم استفاده از ابزار جادوئي بخشش، روابطمان را اصلاح کنيم. در اين جا مي خواهم درباره ي گفتگو و بروز مؤثراحساسات و سپس درباره ي بخشش ديگران برايتان بگويم. پس توجه کنيد:

گفتگو: اولين گام براي آشتي
 

حتماً مي دانيد که گفتگوي صادقانه و بي طرفانه و بدورازتعصب، مي تواند مشکلات ما را براي ديگران تا حدود زيادي حل کند. اما ناتواني در روبه رو شدن آشکار ودرست بااحساسات، برخورد صادقانه نکردن با آن ها وبه دنبال آن محکم ساختن بي دليل ديگران، جريان گفتگوها وصحبت هاي ما را با دشواري مواجه مي کند وممکن است بر کيفيت وسلامت روابط ما تأثير نامناسب داشته باشد؛ درحالي که احساسات، قدرتمند ترازآنند که کسي بتواند آن ها را پنهان سازد وبه طريقي خود را آشکار مي کنند.
ممکن است برلحن صدا، زبان بدن و حالات چهره ي ما اثر بگذارند ويا ممکن است به طعنه زدن، پرخاش گري و ناشکيبائي بينجامد و رفتار ما را براي ديگران غير قابل پيش بيني کنند، که اين خود باعث مي شود بين ما و آن ها فاصله بيفتد.

نتايج بروز نيافتن احساس
 

بروز نامناسب احساسات، مانع خوب گوش دادن مي شود. خوب گوش دادن، مستلزم کنجکاوي صادقانه درباره ي حرف طرف مقابل است. درحالي که احساسات پس رانده شده، توجه ما را به خودمان معطوف مي کند. به جاي اين که ازخودمان بپرسيم حرف طرف مقابل چه معنا و مفهومي دارد، در وجودمان صدائي مي شنويم که مي گويد: «از او به شدت خشمگين هستم»، يا «او به نظرات من توجهي ندارد.» بروز نيافتن احساسات، علاوه براين که بخش مهمي از «خودمان» را پنهان نگه مي دارد، به ديگران هم صدمه مي زند. زيرا آن ها را ازنشان دادن واکنش درمقابل احساسات ما و ايجاد تغيير در رفتارشان محروم مي کند.

 قهرمان هاي صلح باشيد

چرا احساسمان را بروز نمي دهيم؟
 

طي تحقيقات انجام شده درباره ي گفتگوهاي دشوار، دلايل متنوعي براي بروز نادرست احساسات، درجريان اين نوع صحبت ها وجود دارد. گاهي ازاين نگرانيم که اگر از احساسات خود حرف بزنيم، ديگران را برنجانيم يا روابطمان با آنها خدشه دار شود، يا نگرانيم خودمان در موقعيتي قرار بگيريم که برنجيم. بعضي ها مشکلشان اين است که طرف مقابل احساساتشان را جدي نگيرد ويا حرفي بزنند که به شنيدنش علاقه مند نباشند وبا مطرح نکردن احساسات خود، درحقيقت تلاش مي کنند ازاين نوع مشکلات فاصله بگيرند. از طرف ديگر، اغلب ما با احساسات خود غريبه ايم؛ زيرا شناسائي احساسات کار آساني نيست واغلب پيچيده تر از حدي است که ما تصورمي کنيم. به علاوه احساساتي که ما با آن ها مشکل داريم، ممکن است در لباس مبدل نيز بروزکنند وخود را در قالب احساساتي نشان دهند که براي ما قابل تحمل باشند. بعضي از ما به دلايل تربيتي، داشتن احساس را موضوعي طبيعي نمي دانيم واسباب خجالت ماست. بعضي ديگر از ما تصور مي کنيم آدم خوب عصباني نمي شود، گريه نمي کند ويا غمگين نمي شود. برخي از ما آموخته ايم که احساسات ديگران مهم تر هستند، شايد به اين دليل که تصور مي کنيم شادي و خشنودي ديگران، برخوشحالي ما برتري دارد ويا اگرمطابق احساس ديگران عمل نکنيم، آن ها از ما دلگير مي شوند واين براي ما عواقبي در پي خواهد داشت. مشکل ديگر، اين است که داوري کردن را با ابراز احساس اشتباه مي گيريم، درحالي که داوري کردن از احساس خشم، رنجش و ناراحتي ناشي مي شود. باعث مي شود طرف مقابل ما متوجه نشود که ما دقيقاً چه احساسي داريم ودر تشخيص آن به اشتباه بيفتد. درنتيجه، با اين نوع گفتگو نه تنها مشکلي حل نمي شود بلکه اين نوع قضاوت خود به ايجاد کدورت هاي جديد کمک مي کند.

بخشش، دومين گام براي بهبود روابط
 

گرچه بخشودن اشتباهات ديگران در بهبود روابط ما با آن ها وحتي دررشد آن ها تأثير بسزائي دارد، اما جالب است که بخشايش ديگران، تا چه اندازه بر روح و روان خود ما موثر وبراي خود ما ضروري است!
به اين دليل بخشايش را به عنوان يکي از بهترين درمان ها، هم براي روح و روان خودمان وهم براي اصلاح وبهبود روابط توصيه مي کنند. اگرچه کينه، بخشي از طبيعت انسان است، اما اين حالت نه تنها سلامت روان، بلکه سلامت جسمي ما را نيزتحت تأثير قرار مي دهد. اين موضوع در يک مرکز روان شناسي باليني با عنوان«عملياتي براي بخشايش»، مورد بررسي قرار گرفت. طبق تحقيقات انجام شده، دکتر دين اورنيش، پزشک ومحقق معروف آمريکائي، بخشايش را جايگزيني بسيار مناسب براي خشم و انتقام مي داند. او مي گويد: خود خواهانه ترين کار براي خودتان بخشودن ديگران است. همچنين، تحقيقات حاکي از آن است که بخشايش، دست کم مي تواند از دو طريق تأثيرات مطلوبي از خود به جاي بگذارد. يکي کاهش استرس ناشي از عدم بخشايش (کينه توزي) است که آميزه اي از ترشروئي، عبوسي، خشم، خصومت، نفرت وترس را ايجاد مي کند. و اين حالات تأثيرات فيزيولوژيکي خاصي مانند بالا بردن فشارخون واختلالاتي همچون بيماري هاي قلبي- عروقي، اختلال در دستگاه ايمني بدن واحتمالاً اختلال در کارکردهاي دستگاه عصبي و حافظه ازخود برجاي مي گذارند. از طرفي، در يک بررسي ديگر دراين مرکز، حالات 20 نفر که روابط شادي درزندگي داشتند، با حالات 20 نفر ديگر که ارتباطات شادي نداشتند، مورد مقايسه قرار گرفت. هورمون کورتيزول- که کارکرد ايمني بدن را مختل مي کند - درگروه دوم ميزان بيش تري داشت و اين مقدار زماني که از آنها خواسته مي شد به روابط خود فکرکنند، افزايش پيدا مي کرد. اورت ورتينگتون، مدير اجرائي «عملياتي در طلب بخشايش» مي گويد: هر گاه کينه را به دل خود راه بدهيد، خود را در معرض مسئله اي حاد جسمي قرار داده ايد. براساس همين تحقيقات، معلوم شد افرادي که با دوستان، آشنايان وهمسايگان خود ارتباط بهتر و بيش تر ومطلوب تري دارند، نسبت به ديگرافراد از سلامتي بيش تري برخوردارند واين، فايده ي دوم بخشايش است. همان طور که ملاحظه مي کنيد، باقي ماندن درکينه ورزي يا دلخوري، بيش از اطرافيان تأثير منفي برخود ما دارد.
بنابراين بهترين راه رهائي از کينه ها، اين است که هر چه زودتر با گفتگو يا بخشودن، آن ها را از خود دورکنيم. راستش اين کار بايد در طول زندگي ما انجام شود. و ربطي به سال جديد هم ندارد. اما حلول سال جديد، بهانه به دست مي دهد تا اين فرايند را راحت تر طي کنيم. ازاين بهانه، بخوبي استفاده کنيد وسال را با نيت سلامتي جسم و روان خود وديگران، با شادي و آرامش شروع کنيد و تبرک دهيد وقهرمان صلح امسال، شما باشيد.

چند راهکار مؤثر براي بروز احساس
 

اول اين که بدانيم نيازي نيست که احساساتمان منطقي و مستدل باشند، تا بتوانيم آن ها را مطرح کنيم. مي توانيم فرض کنيم که احساسات خوب وبجائي نداريم، ولي در عين حال آن ها را بروز دهيم. طيف کامل احساسات خود را بيان کنيم. اگر درموضوعي احساس خشم، شرمندگي وقدر شناسي را با هم داريم، هيچکدام را قرباني ديگري نکنيم. اين باعث مي شود طرفين، يکديگررا بهتر درک کنند در بيان احساسمان، طرف مقابل را ارزيابي نکنيم، بلکه احساسات خالص خودمان را بدون داوري وسرزنش درباره ي طرف مقابل، با او درميان بگذاريم. براي انجام اين کار، مي توانيم جملات خود را با «من احساس مي کنم» شروع کنيم. به اين ترتيب کاملاَ مشخص مي شود که در محدوده اي شخصي حرف مي زنيم. مثلاً به جاي اين که به همسرمان بگوئيم: «چرا درحضور بچه ها با من مشاجره مي کني»، به او بگوئيم: «وقتي درحضور بچه ها از من انتقاد مي کني، ناراحت مي شوم و نگران واکنش آن ها هستم.»
انحصارگرانه برخورد نکنيم. اگر ما احساسات تندي داريم، خيلي احتمال دارد که طرف مقابل هم مشابه همين احساس را داشته باشد. هيچ دليلي وجود ندارد که بروز احساسات را، تنها منحصر به خود بدانيم. ويک نکته ي مهم ديگراين که به ديگران نشان دهيم که حرفشان برما اثر مي گذارد و احساسات آن ها، براي ما اهميت دارد.
منبع: نشريه آشپزباشي، شماره 50.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.