فرسودگي شغلي(1)
نويسنده:سعيد عبدالملکي
«فرسودگي شغلي»، يک احساس خستگي رواني و فيزيکي ست که به وسيله ي استرس شديد و طولاني ايجاد مي شود و زماني اتفاق مي افتد که احساس بي طاقتي کرده و قادر به برآوردن نيازهاي ثابت خود نباشيد. وقتي استرس ادامه مي يابد، در مرحله ي اول، شروع به از دست دادن علاقه و انگيزه اي که براي گرفتن يک نقش ياري تان مي دهد، مي کنيد. فرسودگي ناشي از انجام کارهاي روزمره، شادي شما را کاهش داده و انرژي تان را مي گيرد که در نهايت، ممکن است احساسي مانند اين که چيزي براي از دست دادن نداريد، بکنيد. بيش تر ما روزهايي داريم که در آن احساس خستگي، پرمشغلگي يا نارضايتي مي کنيم. وقتي کار زياد انجام داده و مورد توجه قرار نمي گيرد يا زماني که به سختي از رختخواب بلند مي شويد، اگر بيش تر اوقات چنين احساسي داشته باشيد، ممکن است به سوي «فرسودگي» در حال حرکت باشيد.
شما ممکن است در وضعيت گرفتار شدن به «فرسودگي شغلي» باشيد اگر بيش تر وقت تان روي وظايفي که براي تان کسل کننده و طاقت فرساست، سپري شود. در اين صورت احساس مي کنيد کار که انجام مي دهد، تغييري ايجاد نکرده و از آن قدرداني نمي شود.
2) معکوس کردن: خنثي کردن آسيب ها به وسيله مديرت استرس و درخواست حمايت
3) انعطاف: تقويت انعطاف پذيري خود نسبت به استرس به وسيله ي توجه به سلامت فيزيکي و رواني خود.
افراد تجربه کننده ي فرسودگي، اغلب هيچ اميدي به تغييرهاي مثبت در وضعيت شان ندارند. اگر استرس شديد، شبيه غرق شدن در مسؤوليت ها باشد، فرسودگي، گير کردن در بي مسؤوليتي صِرف است. يکي ديگر از تفاوت هاي بين استرس و فرسودگي، اين ست که شما معمولاً از تحت استرس بودن خود آگاهيد، در حالي که هميشه متوجه نمي شويد فرسودگي شغلي، چه موقع رخ مي دهد.
احساسات، فوق العاده فعال هستند./احساسات افت مي کنند.
با اضطراب و فعاليت زياد همراه است./با بي همدمي و نااميدي همراه است.
از دست دادن انرژي را به دنبال دارد./از دست دادن انگيزه، ايده آل ها و اميدها را به دنبال دارد.
به ناهماهنگي عصبي منجر مي شود./به کسالت رواني منجر مي شود.
آسيب هاي اوليه به صورت فيزکي ست./آسيب هاي اوليه، رواني ست.
ممکن است شما را نابه هنگام از بين ببرد./ممکن است زندگي را بي ارزش جلوه دهد.
کمبود شناخت و قدرداني در مقابل کارتان
انتظارات کاري غير شفاف يا بيش از حد
انجام کار يکنواخت و بدون تنوع
توقع اين که انتظارات زيادي را برآورده کنيد.
به عهده گرفتن مسؤوليت هاي زياد بدون کمک از جانب ديگران
نداشتن خواب کافي
کمبود ارتباط نزديک و عدم حمايت
ديد منفي نسبت به خود و جهان
نياز به تحت کنترل بودن و بي ميلي نسبت به نماينده شدن ديگران
پرمدعي بودن
ادامه دارد...
منبع: نشريه شادکامي- شماره 76
شما ممکن است در وضعيت گرفتار شدن به «فرسودگي شغلي» باشيد اگر بيش تر وقت تان روي وظايفي که براي تان کسل کننده و طاقت فرساست، سپري شود. در اين صورت احساس مي کنيد کار که انجام مي دهد، تغييري ايجاد نکرده و از آن قدرداني نمي شود.
سه راه مقابله با فرسودگي شغلي:
2) معکوس کردن: خنثي کردن آسيب ها به وسيله مديرت استرس و درخواست حمايت
3) انعطاف: تقويت انعطاف پذيري خود نسبت به استرس به وسيله ي توجه به سلامت فيزيکي و رواني خود.
تفاوت بين استرس و فرسودگي:
افراد تجربه کننده ي فرسودگي، اغلب هيچ اميدي به تغييرهاي مثبت در وضعيت شان ندارند. اگر استرس شديد، شبيه غرق شدن در مسؤوليت ها باشد، فرسودگي، گير کردن در بي مسؤوليتي صِرف است. يکي ديگر از تفاوت هاي بين استرس و فرسودگي، اين ست که شما معمولاً از تحت استرس بودن خود آگاهيد، در حالي که هميشه متوجه نمي شويد فرسودگي شغلي، چه موقع رخ مي دهد.
استرس: /فرسودگي:
احساسات، فوق العاده فعال هستند./احساسات افت مي کنند.
با اضطراب و فعاليت زياد همراه است./با بي همدمي و نااميدي همراه است.
از دست دادن انرژي را به دنبال دارد./از دست دادن انگيزه، ايده آل ها و اميدها را به دنبال دارد.
به ناهماهنگي عصبي منجر مي شود./به کسالت رواني منجر مي شود.
آسيب هاي اوليه به صورت فيزکي ست./آسيب هاي اوليه، رواني ست.
ممکن است شما را نابه هنگام از بين ببرد./ممکن است زندگي را بي ارزش جلوه دهد.
علل فرسودگي شغلي:
علل کاري ايجاد کننده ي فرسودگي:
کمبود شناخت و قدرداني در مقابل کارتان
انتظارات کاري غير شفاف يا بيش از حد
انجام کار يکنواخت و بدون تنوع
روش هاي زندگي که منتهي به فرسودگي شغلي مي شوند:
توقع اين که انتظارات زيادي را برآورده کنيد.
به عهده گرفتن مسؤوليت هاي زياد بدون کمک از جانب ديگران
نداشتن خواب کافي
کمبود ارتباط نزديک و عدم حمايت
ويژگي هاي شخصيتي که مي توانند منجر به فرسودگي شغلي شوند:
ديد منفي نسبت به خود و جهان
نياز به تحت کنترل بودن و بي ميلي نسبت به نماينده شدن ديگران
پرمدعي بودن
فرسودگي شخص مراقبت کننده:
ادامه دارد...
منبع: نشريه شادکامي- شماره 76