چگونگي پرورش فرزنداني کاملا وابسته به والدين
نويسنده:اکرم آشياني
اگر مي خواهيد فرزند تان در آينده کاملا متکي به شما باشد و به هيچ عنوان اراده اي از خود نداشته باشد، توصيه هاي زير به شما کمک مي کند.
-حتما خودتان براي فرزند تان لباس بخريد و به هيچ وجه نظر او را جويا نشويد. مگر فرزند حتي اگر 25 سال هم داشته باشد مي داند چه لباسي مناسب او و شخصيت خانواد گي اش است؟ مسلما نمي داند و شما فقط قدرت تشخيص داريد.
-نگذاريد بدون اجازه شما حتي آب بخورد. براي کوچکترين کارها بايد از شما اجازه بگيرد.
-چنانچه به هر دليلي از يکي از دوستانش خوشتان نيامد او را از اين دوستي منع کنيد.(ممکن است دليل شما بي کار بود ن دايي کوچک او باشد.)
-در زمان انتخاب رشته تحصيلي به علاقه و استعداد فرزند تان کاري نداشته باشيد، اين شماييد که تصميم گيرنده اصلي هستيد و فرزند شما قدرت تشخيص و انتخاب صحيحي ندارد، بهتر است رشته اي را که شما دوست داشتيد اما به آن نرسيديد را انتخا بکنيد چون فرزند شما وسيله تحقق آرزوهاي شماست.
-از وضعيت ظاهري اش ايراد بگيريد و چنانچه خودش چيزي انتخاب کرد و خريد، آن قدر ايراد بگيريد تا ديگر جرات نکند بدون حضور شما خريد کند.
-هراز چند گاهي اتاقش را بگرديد.
-گهگاهي به او گوشزد کنيد که اگر شما نبوديد او متولد نمي شد و به اين سن نمي رسيد و بايد خواسته هاي شما را برآورده سازد.
-از طريقه احوال پرسي او با ديگران به گونه اي ايراد بگيريد که بار ديگر نتواند احوالپرسي کند و دست و پايش را گم کند.
-به هيچ عنوان نظرات او را نپرسيد و چنان چه زماني نظر خوبي داد آن را رد کنيد اما بعدا پنهاني استفاده کنيد و نتايج خوب آن را به نبوغ خود ربط د هيد.
-تا مي توانيد او را با ديگران مقايسه کنيد و به خصوص فرزند همسايه يا فاميل.
-چند روز يک با ربه او بگوييد از داشتن چنين فرزندي شرمگين هستيد و کاش اصلا متولد نمي شد.
-از کوچکترين رفتار او مثل غذا خورد ن ايراد بگيريد.
-به او اصلا اعتماد نکنيد و نگذاريد تنهايي به خانه دوستانش برود و اگر اصرار کرد همراهش برويد.
-اگر دانشجو است نگذاريد به خوابگاه برود؛ آن جا بدآموزي دارد و افرادي با فرهنگ هاي متفاوت زند گي مي کنند که فرزندتان را تحت تاثير قرار مي د هند.
-اگر مي خواهيد استقلال مالي داشته باشد، مثلا مي خواهد تدريس خصوصي کند؛ اصلا اجازه ند هيد، فرزند بايد زير نظر والد ين به خصوص پدر باشد و از نظر مالي وابسته باشد تا نتواند بر خلاف ميل والد ين صحبتي بکند. چه بهتر که به اين بهانه که مي خواهيد فرندانتان به هم نزديک تر باشند، کاري راه اندازيد تا بيشتر زير نظر شما باشند و نتوانند بدون اجازه شما آب بخورند.
-تا جايي که مي توانيد آنها را تحقير کنيد.
-اين حس را داشته باشيد که شما مالک فرزندان خود هستيد و آنها همچون ديگر دارايي هاي شمايند و اين حس را به آنها منتقل کنيد.
-زماني که به پول نياز دارند با منت و ناراحتي قبول کنيد.
-هيچ وقت به آنها نگوييد دوستت دارم و اتفاقا بگوييد که در صورت نبود ن آنها چه پيشرفت هايي مي کرديد و بود ن آنها مانع شد.
-او را مجبور به ياد گيري مهارت هايي کنيد که خودتان آرزويش را داشتيد.
-اگر فرزند تان حرفي زد که ناراحت شديد حتي اگر بر حق بود با او قهر کنيد و جواب سلامش را هم ند هيد.
-در زمان ازدواج فرزندتان باز هم اين شماييد که تصميم مي گيريد که چه کسي برايش مناسب است. حتي اگر به آن فرد علاقه اي نداشت او را مجبور به اين ازدواج کنيد به حس او و کود ک درونش اهميتي ند هيد.
با اين ترفند ها شما فرزنداني تربيت مي کنيد که از هر نظر به شما وابسته هستند و هيچ گونه اعتماد به نفسي ندارند و خيال شما از بابت داشتن پرستاراني مادام العمر براي خودتان راحت است!
منبع:موفقيت 192
-حتما خودتان براي فرزند تان لباس بخريد و به هيچ وجه نظر او را جويا نشويد. مگر فرزند حتي اگر 25 سال هم داشته باشد مي داند چه لباسي مناسب او و شخصيت خانواد گي اش است؟ مسلما نمي داند و شما فقط قدرت تشخيص داريد.
-نگذاريد بدون اجازه شما حتي آب بخورد. براي کوچکترين کارها بايد از شما اجازه بگيرد.
-چنانچه به هر دليلي از يکي از دوستانش خوشتان نيامد او را از اين دوستي منع کنيد.(ممکن است دليل شما بي کار بود ن دايي کوچک او باشد.)
-در زمان انتخاب رشته تحصيلي به علاقه و استعداد فرزند تان کاري نداشته باشيد، اين شماييد که تصميم گيرنده اصلي هستيد و فرزند شما قدرت تشخيص و انتخاب صحيحي ندارد، بهتر است رشته اي را که شما دوست داشتيد اما به آن نرسيديد را انتخا بکنيد چون فرزند شما وسيله تحقق آرزوهاي شماست.
-از وضعيت ظاهري اش ايراد بگيريد و چنانچه خودش چيزي انتخاب کرد و خريد، آن قدر ايراد بگيريد تا ديگر جرات نکند بدون حضور شما خريد کند.
-هراز چند گاهي اتاقش را بگرديد.
-گهگاهي به او گوشزد کنيد که اگر شما نبوديد او متولد نمي شد و به اين سن نمي رسيد و بايد خواسته هاي شما را برآورده سازد.
-از طريقه احوال پرسي او با ديگران به گونه اي ايراد بگيريد که بار ديگر نتواند احوالپرسي کند و دست و پايش را گم کند.
-به هيچ عنوان نظرات او را نپرسيد و چنان چه زماني نظر خوبي داد آن را رد کنيد اما بعدا پنهاني استفاده کنيد و نتايج خوب آن را به نبوغ خود ربط د هيد.
-تا مي توانيد او را با ديگران مقايسه کنيد و به خصوص فرزند همسايه يا فاميل.
-چند روز يک با ربه او بگوييد از داشتن چنين فرزندي شرمگين هستيد و کاش اصلا متولد نمي شد.
-از کوچکترين رفتار او مثل غذا خورد ن ايراد بگيريد.
-به او اصلا اعتماد نکنيد و نگذاريد تنهايي به خانه دوستانش برود و اگر اصرار کرد همراهش برويد.
-اگر دانشجو است نگذاريد به خوابگاه برود؛ آن جا بدآموزي دارد و افرادي با فرهنگ هاي متفاوت زند گي مي کنند که فرزندتان را تحت تاثير قرار مي د هند.
-اگر مي خواهيد استقلال مالي داشته باشد، مثلا مي خواهد تدريس خصوصي کند؛ اصلا اجازه ند هيد، فرزند بايد زير نظر والد ين به خصوص پدر باشد و از نظر مالي وابسته باشد تا نتواند بر خلاف ميل والد ين صحبتي بکند. چه بهتر که به اين بهانه که مي خواهيد فرندانتان به هم نزديک تر باشند، کاري راه اندازيد تا بيشتر زير نظر شما باشند و نتوانند بدون اجازه شما آب بخورند.
-تا جايي که مي توانيد آنها را تحقير کنيد.
-اين حس را داشته باشيد که شما مالک فرزندان خود هستيد و آنها همچون ديگر دارايي هاي شمايند و اين حس را به آنها منتقل کنيد.
-زماني که به پول نياز دارند با منت و ناراحتي قبول کنيد.
-هيچ وقت به آنها نگوييد دوستت دارم و اتفاقا بگوييد که در صورت نبود ن آنها چه پيشرفت هايي مي کرديد و بود ن آنها مانع شد.
-او را مجبور به ياد گيري مهارت هايي کنيد که خودتان آرزويش را داشتيد.
-اگر فرزند تان حرفي زد که ناراحت شديد حتي اگر بر حق بود با او قهر کنيد و جواب سلامش را هم ند هيد.
-در زمان ازدواج فرزندتان باز هم اين شماييد که تصميم مي گيريد که چه کسي برايش مناسب است. حتي اگر به آن فرد علاقه اي نداشت او را مجبور به اين ازدواج کنيد به حس او و کود ک درونش اهميتي ند هيد.
با اين ترفند ها شما فرزنداني تربيت مي کنيد که از هر نظر به شما وابسته هستند و هيچ گونه اعتماد به نفسي ندارند و خيال شما از بابت داشتن پرستاراني مادام العمر براي خودتان راحت است!
منبع:موفقيت 192