![آیا میشود شادی را اندازه گرفت؟ آیا میشود شادی را اندازه گرفت؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/6ca2b28d-63f1-4b09-b1d0-0cf336f3947e.jpg)
آیا میشود شادی را اندازه گرفت؟
● مقدمه
● اندازهگیری شادی
پروفسور دینر از دانشگاه ایلینویز میگوید که علم شادی براساس ایدهای ساده است به قول او ، گرچه ممکن است احمقانه به نظر رسد، اما ما از افراد میپرسیم شاد بودن خود را از ۱ تا ۷ یا از ۱ تا ۱۰ ارزیابی کنند و نکته جالب این است که این نوع پرسش جوابهای واقعی بدست میدهد که معتبرند. این پاسخها کامل نیستند، اما معتبرند و براساس آنها میتوان امور واقعی در زندگی این افراد را پیشبینی کرد.
در یک نوع اندازهگیری دیگر حتی سعی میشود تا میزان شادی افراد در طول روز در مکانهای مختلف ارزیابی شود. در ارزیابی لحظه به لحظه بوم شناختی از کامپیوترهای دستی استفاده میشود. با شخص در جاهای مختلف تماس برقرار میشود و یک پرسشنامه برای او فرستاده میشود تا پر کند. پروفسور دینر میگوید: این اندازهگیری کامل نیست، اما فکر میکنیم از جهات مختلف به همان دقت اندازهگیریهایی باشد که اقتصاددانان به کار میبرند.
● قدرت شادی
روانشناسان توانستهاند ارتباطات بسیار محکمی را میان شادی این عوامل بیابند. به گفته پروفسور دینر شواهد بیانگر آن است که افراد شاد نسبت به افراد افسرده طول عمر بیشتری دارند. به گفته او در یک بررسی ، تفاوت طول عمر میان شادترین گروه و ناشادترین گروه ۹ سال بود. کشیدن سیگار میتواند چند سالی از عمر شما کم کند، یعنی حدود سه سال. اگر خیلی سیگار بکشید تا ۶ سال از عمرتان کم میشود. در هر حال ۹ سال تفاوت به خاطر شادی تاثیر بسیار بزرگی است.
● ثروتمندتر اما نه شادتر
درست همان طور که استرس میتواند باعث بروز بیماری در فرد شود، تصور بر این است که دوستی و شادی میتواند اثر محافظتی داشته باشد. بر اساس پژوهشها در مورد شادی ، دوستی بطور میانگین نسبت به میزان درآمد یک شخص معمولی اثر بسیار بیشتری در مورد احساس شادی دارد. پروفسور اسوالد اقتصاددانی در دانشگاه وارویک فرمولی دارد تا محاسبه کند فرد به چه مقدار پول اضافی نیاز دارد تا جبران نداشتن دوستان را کند. پاسخ ۵۰هزار پوند است.
● عوامل موثر در احساس خوشبختی و شادی
به نظر میرسد ازدواج نیز در احساس خوشبختی نقش داشته باشد. بر اساس پژوهشها اثر ازدواج ۷ سال افزودن به طول عمر مردان و حدود ۴ سال به طول عمر زنان است.
▪ داشتن معنایی برای زندگی:
عنصر تاثیرگذار دوم داشتن معنایی برای زندگی است، داشتن عقیدهای بزرگتر از علائق خود فرد. معنایی که ممکن است از مذهب ، روحانیت یا فلسفهای برای زندگی ناشی شود.
▪ داشتن اهدافی در قالب ارزشهای درازمدت:
که نه تنها شما برای تحقق آنها تلاش میکنید بلکه آنها را لذتبخش هم مییابید. روانشناسان استدلال میکنند که ما نیاز داریم از طریق داشتن مجموعهای از اهداف که کار کردن در جهت آنها برای ما جذاب است و تواناییها و استعدادهایمان را برای آنها به کار میاندازیم، به رضایت خاطر دست یابیم.
● ناخرسندی
به دنبال از دست دادن همسر ممکن است سالها طول بکشد تا فرد دوباره به سطح پیشین خرسندی و شادی بازگردد.
رویداد دوم از دست دادن شغل است که میتواند حتی در صورتی که فرد بعدها به کار بازگردد، تا سالها تاثیر ناراحت کننده خود را بر روان فرد حفظ کند.
اما اگر عبوس و ناراحت به دنیا آمده باشید، آیا همیشه ناراحت باقی خواهید ماند؟ درباره این پرسش که آیا واقعا میتوانیم از دانشمان در مورد چیزهایی که ما را شاد میکند، استفاده کنیم تا میزان شادیمان را به طور دائم بالا ببریم؟ بحث داغی میان روانشناسان در جریان بوده است.
به نظر مارتین اسلیگمن از دانشگاه پنسیلوانیا تا حدی امکان دارد که ما در طیف حد زیستی شادیمان را با انجام کارهایی به سمت بالا حرکت دهیم. به گفته او ، حداکثر کاری که ما با احساسات مثبت میتوانیم انجام دهیم این است که به افراد کمک کنیم در حد اوج این طیف زندگی کنند. بنابراین میتوانیم حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد اعمال نفوذ انجام دهیم اما نمیتوان یک آدم غرغرو را گرفت و او را بدل به یک آدم خوش خنده کرد
منبع:شبکه رشد
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hojat20
/ج