نوادر حكيم ميرداماد در علم الحديث (2)
6. صحت روايت عبدالله بن بكير
7. انقسام راويان به اصحاب الروايه و اصحاب اللقاء (9)
8 . آداب نجاشي در نقل
بررسي نظريه تعديل
بررسي اصاله ي الصحه في فعل المسلم
يکم . ميدانيم که اصل در عبادات و معاملات فساد است، ولي چرا فقها هنگام ترديد در صحت عملي به اصاله ي الصحه تمسک ميجويند؟ جواب . فقها اصل صحت را در مطلق معاملات جاري نمينمايند، بلکه مرادشان اين است که هر گاه مسلماني معاملهاي انجام دهد، اين گونه معامله صحيح و مؤثر است؛ به نحوي که عمل شرعي مسلمان مؤثر دانسته شده است؛ مثلاً هر گاه ترديد در تزکيه حيواني شود، اصل عدم تزکيه شرعي است، ولي اگر مسلماني تزکيه نمايد، اصل را صحت تزکيه واقعي ميدانند. دوم . اصاله ي الصحه في فعل المسلم ـ که به معناي وجوب حمل فعل مسلم بر صحت است ـ ترجيحاً توضيح يکايک واژگان را ميطلبد. منظور از وجوب، وجوب ارشادي است و حمل به معناي ترتيب اثر دادن، و مراد از فعل آنچه که از جوارح صادر ميشود؛ خواهد بود. در همين جا بهاين پرسش پاسخ ميدهيم که آيا از اصل فوق، صحت گفتار مسلمان هم به دست ميآيد؟ قطعاً فعل صادر از جوارح، شامل گفتار هم خواهد بود و احياناً شامل اعتقادات هم ميشود. رواياتي از جمله «اذاشهد عندک المؤمن فصدّقهم» (18) و «لا تظّن بکلمه ي خرجت من اخيک سوءً وانت تجدلها في الخير محملاً» (19) شمول اصل نسبت به گفتار را ثابت مينمايد. گرچه روايت اخير ضعيف و مرسل است، ولي عرف و لغت متعاضد نصوص خواهد بود. اصل مذکور به دليل آيات (20) و روايات (21) و سيره عقلايي شامل اعتقادات هم ميشود، امّا جريان اصل در اعتقادات با توجه به اصول و فروع دين در واقع بررسي اين سؤال است که آيا رأي مفتي و اعتقاد وي به اصل صحّت تصحيح ميشود؟ در اصول دين با اظهار ايمانِ مسلمان و اعتراف به توحيد و نبوت و... طبق اصل صحت در فعل مسلم، حمل بر اعتقادِ صحيح ميشو امّا در فروع دين ـ که هم شامل روايت و هم فتوا است ـ با بيان تفاوت روايت و فتوا، اجراي اصل را بررسي مينماييم:
تفاوت روايت و فتوا
امّا پاسخ به پرسش دوم که آيا از صحت قول ميتوان توثيق مخبر را نتيجه گرفت؟ صحت قول مسلمان خود به أصل صحت در قول ثابت شده است امّا اين اصل توثيق مخبر را که نتيجهاي مفيد و قابل اهميت است ـ هم به دنبال خواهد داشت؟ ميرداماد با استناد به اصل صحت در حقيقت ميخواهد چنين نتيجهاي را به دست دهد. به نظر ميرسد که با تحليل افزونِ اصل مذکور، نظريه تعديل راويان اثبات خواهد شد. اين مسأله را از دو منظر بررسي ميکنيم: اول . سيره عقلا: نزد عقلا يکي از دو امر اطمينانآور است: يا وثوق و اطمينان به واقع و يا خبر ثقه. اطمينان به واقع دشوار بوده و به راحتي به دست نميآيد، ولي خبر ثقه اطمينانآور خواهد بود و وثوق به واقع را نيز جبران مينمايد. از طرف ديگر، أصاله ي الصحه در قول مسلمان نميتواند صادق بودن خبر را اثبات بنمايد؛ چرا که اين امر علاوه بر عدم وجود دليل اثباتکننده، در حيطه عمل مذکور نيست و بايد در علم ميزان آن بحث و اثبات شود؛ لذا آنچه منظور نظر اصل فوق است، ترتيب اثر دادن به گفته مخبر خواهد بود. دوم . احکام شرعي: در احکام شرعي دليلي نداريم که بتوان با اصل فوق صحت گفتار گوينده را اثبات نمود؛ چرا که حجيت در احکام ملازم با صدقي خواهد بود که در موارد خاص مورد قبول است و آن در شهادات، بينات در موضوعات و مطلق خبر ثقه است امّا وثوق به خبر چگونه تحصيل ميشود؟ محل بحث ماست. با عنايت به سيره عقلا لازمه صحت قول مسلمان، توثيق مخبر خواهد بود؛ به نحوي که خبر او براي همه اطمينان بخش باشد و بتوان به راحتي به آن ترتيب اثر داد امّا اثبات اين لازم در صورتي است که أصاله ي الصحه از امارات باشد و نه از اصول تا بتوان مثبتات آن را حجت دانست. در نتيجه، با اجراي اصل در قول ميتوان توثيق مخبر را به دست داد و نظريه تعديل راويان ـ که تعبيري کوتاه و گويا از توثيق راويان است ـ با اصل مذکور اثبات ميگردد.
کتابنامه
ـ الاربعين في اصول دين، فخر الدين رازي، حيدرآباد: دار المعارف العثمانيه ي ، 1353ق.
ـ الاستبصار، شيخ طوسي، تهران: دارالکتب الاسلاميه ي ، 1390ق.
ـ اصوال الحديث و احکامه في علم الداريه ي ، استاد سبحاني، قم: مؤسسه ي النشر الاسلامي،1412ق.
ـ اصول الفقه، محمدرضا مظفر، قم: انتشارات اسماعيليان. ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، بيروت: مؤسسه ي الوفاء، 1404 ق.
ـ حاشيه علي مختلف الشيعه ي ، محمد باقر داماد (ميرداماد)، سيدجمالالدين ميردامادي، 1397ق.
ـ الحدائق الناظره ي في احکام العتره ي الطاهره ي ، يوسف بحراني، قم: دفتر نشر اسلامي، 1405ق.
ـ خلاصه ي الأقوال، علامه حلي، قم: مؤسسه نشر الاسلامي، 1417ق.
ـ الذريعه ي الي تصانيف الشيعه ي ، آقابزرگ تهراني، قم: اسماعيليان 1408ق.
ـ رجال ابن غضائري، ابن غضائري، قم: دارالحديث، 1422ق.
ـ رجال الطوسي، شيخ طوسي، قم: جامعه مدرسين، 1415 ق.
ـ رجال النجاشي، نجاشي، قم: جامعه مدرسين، 1407ق.
ـ الرساله ي الرضاعيه ي ، ميرمحمدباقر داماد (ميرداماد)، مخطوط کتابخانه آيه ي الله مرعشي نجفي.
ـ الرعايه ي في علم الدرايه ي ، شهيد ثاني، قم: مکتبه ي آيت الله مرعشي نجفي، 1413ق.
ـ الرواشح السماويه ي في شرح احاديث الاماميه ي ، مير محمد باقر داماد (ميرداماد)، قم: دارالحديث، 1422ق.
ـ شارع النجاه ي في احکام العبادات، ميرداماد، سيد جمال الدين ميردامادي، 1397ق.
ـ شرح البدايه ي ، شهيد ثاني، تهران: مکتبه چهل ستون، مسجد جامع تهران.
ـ شرح المقاصد، تفتازاني، قم: منشورات الشريف الرضي، 1409ق.
ـ العده ي في اصول الفقه، شيخ طوسي، قم: مؤسسه اهل البيت عليهم السلام لأحياء الثراث.
ـ فوائد القواعد، شهيد ثاني، قم: انتشارات دفتر تبليغات، 1419ق.
ـ الکافي، کليني، تهران: دارالکتب الاسلاميه ي ، 1365ش.
ـ کشف الظنون، حاجي خليفه، بيروت: دارالفکر، 1402ق.
ـ مستدرک الوسائل، محدث نوري، قم: مؤسسه ي آل البيت عليهم السلام 1408ق.
ـ معجم رجال الحديث، محقق خويي، طبعه ي منقحه ي و مزيده ي ، 1413ق.
ـ معجم مصطلحات اصول الفقه، د. طعب مصطفي سانو، بيروت، دمشق: دارالفکردارالمعاصر، 2000م.
ـ مقدمه ابن صلاح، ابن صلاح، تحقيق: د. عائشه عبدالرحمن، مطبعه دارالکتب، 1974م.
ـ من لا يحضره الفقيه، صدوق، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1413ق.
ـ منتقي الجمان، شهيد ثاني، نشر جاويد.
ـ موسوعه ي مصطلحات اصول الفقه عند المسلمين، بيروت: رفيق العجم، مکتبه ي لبنان، ناشرون 1998م.
ـ نکت النهايه، محقق حلّي، قم: دفتر انتشارات وابسته به جامعه مدرسين 1412، چاپ اول، قم ايران.
ـ النهايه ي في غريب الحديث، مجدالدين ابن اثير، بيروت: دارالفکر، 1399ق.
ـ الوجيزه ي في علم الداريه ي ، شيخ بها الدين عاملي، قم: کتابفروشي بصيرتي، 1390ق.
ـ وسائل الشيعه ي ، حرّ عاملي، قم: مؤسسه ي آلالبيت لاحياء التراث عليهم السلام ، 1409ق.
پي نوشت:
*مدرس حوزه علميه قم و دانشگاه تهران.
1. اللمعه الدمشقيه، ص124.
2. تهذيب الاحكام، ج8، ص35، ح107.
3. وسائل الشيعه، ج22، ص117.
4. الاستبصار، ج3، ص276.
5. الرواشح السماويه، ص91.
6. الكافي، ج3، ص1، ح1.
7. من لا يحضره الفقيه، ج3، ص85؛ نكت النهايه، ج3، ص21-22.
8. الرواشح السماويه، ص91.
9. گرچه درباره ي اصحاب الروايه و اصحاب اللقاء به طور پراكنده در موضوعات مختلف علم حديث بحث شده، ولي عالمان علم الحديث به عنوان تقسيمي براي راويان به گونه اي مستقل به آن نپرداخته اند.
10. الرواشح السماويه، ص108.
11. فهرست الطوسي، ص405.
12. الرواشح السماويه، ص108.
13. رجال النجاشي، ص218.
14. رجال ابن الغضائري، ص78.
15. معجم الرجال، ج10، ص176.
16. الرواشح السماويه، ص115.
17. الرواشح السماويه، ص271.
18. الكافي، ج5، 229.
19. همانف ج2، 362.
20. (يا ايُّها الَّذينَ آمَنُوا اذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ الْقَي اِلَيكُمْ السَّلامَ مُؤْمِناً )(سوره نساء، آيه 94).
21. رواياتيكه از آنها وجوب امر مسلم بر احسن استفاده مي شود (الكافي، ج2، ص362؛ مستدرك الوسائل، ج17، ص265).