منفعل ترين ضلع مثلث
سوال شما
هراير دانليان کارشناس ارشد مشاوره باليني: با وجودي که اطلاعات بسيار کمي درباره اين خانم و فرد مورد نظرشان داريم اما براي اينکه بتوان ذهنيتي براي فرد به وجود آورد، مي توان دو نکته از گفته هاي ايشان را به عنوان مبدأ و شروع فرايند مشاوره و درمان ذکر کرد.
نکته اول: آيا به نظر شما واقعيت آن گونه است که خانواده مي گويد؟
اگر اين گونه است پس چرا اين دختر خانم به رابطه ادامه يا چرا به طرف مقابل اجازه مي دهد اين طور با او رفتار کند؟ اگر اعتقاد ندارد که خانواده درست مي گويند پس چرا نمي تواند از انتخاب خودش دفاع کند و چرا به خانواده اجازه مداخله مي دهد؟ در واقع اگر به ايرادي که خانواده از طرف مقابل مي گيرند، ايمان داريد بايد رابطه را قطع کنيد؛ اما اگر معتقديد که ايراد خانواده نابجاست با دليل از انتخابتان دفاع کنيد.
نکته دوم: درگير شدن اعضاي خانواده و طرف مقابل با يکديگر است.
دو پله متفاوت
1-پله نخست: بررسي سطح شناختي است. اگر حق با والدين است شايد اين خانم نکاتي را که مي تواند براي يک انتخاب درست به وي کمک کند نمي داند يا مي داند ولي به اهميت آن آگاه نيست و اين مساله باعث مي شود در درست يا نادرست بودن انتخابش دچار تعرض شود و نتواند تصميم قاطعانه اي اتخاذ کند. از سوي ديگر، احتمال دارد مهارت هاي ارتباطي اين خانم حداقل در اين حوزه ضعيف باشد و اين ضعف مانع از آن مي شود که بتواند از شناخت هايي که در حين رابطه با « ديگران» کسب مي کند استفاده کند و راه هاي بهتري براي ارتباط مناسب تر پيدا کند.
2-پله دوم: سطح هيجاني است. اگر حق با خانواده باشد و اين خانم هم تمام نکات لازم را مي داند يا به او گفته شده ( چه توسط خانواده، ديگران يا مشاوره) ولي اين « دانستن» به وي براي تصميم گيري کمک نکرده است. به اين ترتيب مي توان گفت:« مجموعه اي از هيجان ها و عواطف فرد را در اين رابطه درگير کرده و مانع از تاثير گذاري مثبت اين « دانستن ها» و « آگاهي ها» شده است». اين هيجانات و عواطف فراتر از اين رابطه عمل مي کنند و ممکن است نتيجه يک الگوي ارتباطي ناسازگار بادوام بوده باشند.
از کجا مي آيد؟
اگر اين طور باشد، آنچه اين خانم اظهار کرده، اتفاق جديدي نيست و تنها به اين دليل که موقعيت حادي است و نياز به تصميم گيري و سپس پذيرفتن مسؤوليت اين تصميم دارد، فرد را دچار تعرض کرده است.
توضيح نکته دوم
چه بايد کرد؟
1-سطح شناختي: در اين سطح مي توان الگوهاي شناختي و رفتاري اين خانم را بررسي کرد و تفکرات و باورهاي ناکارآمدي را که مانع تصمبا توضيحاتي که ذکر شد به مساله ايشان مي توان از دو جنبه به صورت جداگانه يا همزمان پرداخت؛ يعني براي حل اين مشکل بايد به دو نکته توجه کردو اين نکات يا مهارت هارا آموخت:
1-سطح شناختي: در اين سطح مي توان الگوهاي شناختي و رفتاري اين خانم را بررسي کرد و تفکرات و باورهاي ناکارآمدي را که مانع تصميم گيري او مي شود پيدا کرد و با آموزش مهارت هاي مناسب براي رسيدن به تصميم درست گام برداشت.
2-سطح هيجاني: در اين سطح بايد الگوهاي ارتباطي ناسازگارانه فرد را در دوران کودکي از دو جهت مورد بررسي قرار داد؛ اول، کدام يک از اين الگوها مي تواند با مشکل کنوني فرد مرتبط باشد. و دوم، اين الگو چگونه تاثير مي گذارد. سپس مي توان راه حل هاي مناسبي براي حل اين مشکل در نظر گرفت و به آنها عمل کرد.
منبع:همشهري+شماره 8