طرح تعويض روحيه هاي فرسوده
گاهي آنقدر استرس کار زياد مي شود که ما رسماً فرسوده مي شويم؛ با اين فرسودگي شغلي چکار مي توانيم بکنيم
انسيه چمن آرا: گاهي افرادي را مي بينيم که در محيط کارشان بي رمق و به اصطلاح بي انرژي هستند. مي شود کاملاً خستگي را در چهره شان ديد. با بي ميلي و به زور کار مي کنند. انگار که بايد هلشان داد و تا اعتراضي يا حتي سوالي مي کنيم عصباني مي شوند. اينها، نشانه هاي فرسودگي شغلي هستند. فرسودگي شغلي ( کاري) نوعي از فرسودگي رواني است که به خاطر فشارهاي رواني يا استرس هاي مربوط به شغل آدم ها ايجاد مي شود. اين اختلال در شغل هايي مثل مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعي، پزشکان، پرستاران و خلاصه شغل هايي که به عنوان مشاغل مدرسان و ياري دهنده معروفند، بيشتر ديده مي شود. داشتن مراجعان بيش از حد در يک زمان، نداشتن وقت کافي و نبود حمايت يا قدرداني، از عواملي هستند که فرسودگي شغلي را بالا مي برند.
هر روز صبح که از خواب بلند مي شويم، شروع يک روز کاري است. اگر با صداي ساعت و سر موقع بيدار شده باشيم که آرام و بدون دلشوره بلند مي شويم و تختمان را مرتب مي کنيم و با آسودگي آماده مي شويم. با خانواده صبحانه مي خوريم و مي رويم سر کار، اما امان از آن موقعي که شب با هزار تا فکر و خيال، بي خوابي به سراغمان آمده باشد و تازه چشممان گرم شده که صداي ساعت مثل خروس بي محل در بيايد. آن وقت دست و پا شکسته آماده شده و راهي محل کارمان مي شويم. با کم خوابي شب قبل و اضطراب صبحگاهي کارمان را شروع مي کنيم؛ البته گاهي فرق نمي کند که چطوري سر کار آمده باشيم، آرام يا مضطرب- گرچه اين حالت روي کار تاثير مي گذارد- چون کمي که مي گذرد دچار حالت هاي خاصي مي شويم که تقريباً هر روز پيش مي آيد؛ مثلاً سردردهاي عذاب آور، سرگيجه و تاري ديد، معده درد و بي اشتهايي يا پرخوري و خواب آلودگي ( که علتش بد خوابي و بي خوابي هاي شب است) که طي چند ماه مي توانند آسيب هاي جدي به افراد بزنند. البته اين علائم ظاهري و اوليه است که مي توانيم احساسشان بکنيم. آسيب هاي ديگري نيز هستند که عوارضشان ( يا همان تاثيرات قابل مشاهده روي کارکرد بدن) در صورت تداوم، تبديل به آسيب هاي جدي روحي و جسمي مي شوند.
موارد استرس که در زندگي روزانه و زندگي اداري و شغلي افراد پديد مي آيند شامل ناکامي، اضطراب و کشمکش هاي دروني ( يعني تضادهايي که در خواسته هايمان به وجود مي آيد) است که هر کدامشان به موانع و مشکلات گوناگوني بر مي گردند.
حضور برخي از عوامل باعث مي شود افراد بيشتري دچار فرسودگي شغلي شوند؛ از جمله ناآشنا بودن افراد با اهداف سازمان، مبهم بودن نقش فرد درتوليد، توزيع و مصرف کالاها و خدمات سازمان، نبود ارتباط هاي خوب، سخت و غير قابل انعطاف بودن و مقررات و قوانين سازمان.
آنها سعي مي کنند که با حوادث کنار بيايند و به جاي اينکه تحت تاثير حادثه باشند، حادثه ها را تحت کنترل خود بگيرند. گروه دوم اجازه نمي دهند اتفاقات آنها را تحت فشار قرار دهند اما افرادي که فقط در برابر اتفاقات استرس آور تسليم مي شوند، مي گذارند که حوادث آنها را تحت فشار قرار دهند، يا از آن موقعيت ها فرار مي کنند. افرادي که از روش هاي صحيح براي کم کردن عوامل تنش زا استفاده مي کنند کمتر دچار افسردگي شغلي مي شوند.
براي کنار آمدن مناسب و اثر بخش با فشار رواني، روش هاي مختلفي به کار گرفته شده است که از جمله آنها مي توان به « ورزش»، « به کارگيري مديريت زمان» و « شرکت در دوره هاي آموزشي کنترل استرس» اشاره کرد. در حالي که اگر افراد با به کارگيري روش هاي فوق به نتيجه دلخواه نرسيدند، بعني از فرسودگي شغلي نجات پيدا نکردند، متخصصان به چنين افرادي، تغيير يا تعويض شغل را پيشنهاد مي کنند؛ ضمن اينکه چگونه فکر کردن و تفسير افراد در مورد دلايل شکست يا پيروزي شان در کار، مي تواند نقش موثري در پيشگيري يا کاهش فرسودگي داشته باشد. خلاصه اينکه اول ببينيد چه چيزهايي در شغلتان استرس آورند، اگر آنها قابل رفع نبودند شغلتان را عوض کنيد.
منبع:همشهري+شماره 8
انسيه چمن آرا: گاهي افرادي را مي بينيم که در محيط کارشان بي رمق و به اصطلاح بي انرژي هستند. مي شود کاملاً خستگي را در چهره شان ديد. با بي ميلي و به زور کار مي کنند. انگار که بايد هلشان داد و تا اعتراضي يا حتي سوالي مي کنيم عصباني مي شوند. اينها، نشانه هاي فرسودگي شغلي هستند. فرسودگي شغلي ( کاري) نوعي از فرسودگي رواني است که به خاطر فشارهاي رواني يا استرس هاي مربوط به شغل آدم ها ايجاد مي شود. اين اختلال در شغل هايي مثل مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعي، پزشکان، پرستاران و خلاصه شغل هايي که به عنوان مشاغل مدرسان و ياري دهنده معروفند، بيشتر ديده مي شود. داشتن مراجعان بيش از حد در يک زمان، نداشتن وقت کافي و نبود حمايت يا قدرداني، از عواملي هستند که فرسودگي شغلي را بالا مي برند.
هر روز صبح که از خواب بلند مي شويم، شروع يک روز کاري است. اگر با صداي ساعت و سر موقع بيدار شده باشيم که آرام و بدون دلشوره بلند مي شويم و تختمان را مرتب مي کنيم و با آسودگي آماده مي شويم. با خانواده صبحانه مي خوريم و مي رويم سر کار، اما امان از آن موقعي که شب با هزار تا فکر و خيال، بي خوابي به سراغمان آمده باشد و تازه چشممان گرم شده که صداي ساعت مثل خروس بي محل در بيايد. آن وقت دست و پا شکسته آماده شده و راهي محل کارمان مي شويم. با کم خوابي شب قبل و اضطراب صبحگاهي کارمان را شروع مي کنيم؛ البته گاهي فرق نمي کند که چطوري سر کار آمده باشيم، آرام يا مضطرب- گرچه اين حالت روي کار تاثير مي گذارد- چون کمي که مي گذرد دچار حالت هاي خاصي مي شويم که تقريباً هر روز پيش مي آيد؛ مثلاً سردردهاي عذاب آور، سرگيجه و تاري ديد، معده درد و بي اشتهايي يا پرخوري و خواب آلودگي ( که علتش بد خوابي و بي خوابي هاي شب است) که طي چند ماه مي توانند آسيب هاي جدي به افراد بزنند. البته اين علائم ظاهري و اوليه است که مي توانيم احساسشان بکنيم. آسيب هاي ديگري نيز هستند که عوارضشان ( يا همان تاثيرات قابل مشاهده روي کارکرد بدن) در صورت تداوم، تبديل به آسيب هاي جدي روحي و جسمي مي شوند.
استرس شغلي اصلا چي هست؟
موارد استرس که در زندگي روزانه و زندگي اداري و شغلي افراد پديد مي آيند شامل ناکامي، اضطراب و کشمکش هاي دروني ( يعني تضادهايي که در خواسته هايمان به وجود مي آيد) است که هر کدامشان به موانع و مشکلات گوناگوني بر مي گردند.
حضور برخي از عوامل باعث مي شود افراد بيشتري دچار فرسودگي شغلي شوند؛ از جمله ناآشنا بودن افراد با اهداف سازمان، مبهم بودن نقش فرد درتوليد، توزيع و مصرف کالاها و خدمات سازمان، نبود ارتباط هاي خوب، سخت و غير قابل انعطاف بودن و مقررات و قوانين سازمان.
نشانه هاي فرسودگي شغلي
1-نشانه هاي روان تني
2-نشانه هاي هيجاني
3-نشانه هاي نگرشي
4-نشانه هاي رفتاري
5-نشانه هاي سازماني
با فرسودگي شغلي مبارزه کنيد!
آنها سعي مي کنند که با حوادث کنار بيايند و به جاي اينکه تحت تاثير حادثه باشند، حادثه ها را تحت کنترل خود بگيرند. گروه دوم اجازه نمي دهند اتفاقات آنها را تحت فشار قرار دهند اما افرادي که فقط در برابر اتفاقات استرس آور تسليم مي شوند، مي گذارند که حوادث آنها را تحت فشار قرار دهند، يا از آن موقعيت ها فرار مي کنند. افرادي که از روش هاي صحيح براي کم کردن عوامل تنش زا استفاده مي کنند کمتر دچار افسردگي شغلي مي شوند.
براي کنار آمدن مناسب و اثر بخش با فشار رواني، روش هاي مختلفي به کار گرفته شده است که از جمله آنها مي توان به « ورزش»، « به کارگيري مديريت زمان» و « شرکت در دوره هاي آموزشي کنترل استرس» اشاره کرد. در حالي که اگر افراد با به کارگيري روش هاي فوق به نتيجه دلخواه نرسيدند، بعني از فرسودگي شغلي نجات پيدا نکردند، متخصصان به چنين افرادي، تغيير يا تعويض شغل را پيشنهاد مي کنند؛ ضمن اينکه چگونه فکر کردن و تفسير افراد در مورد دلايل شکست يا پيروزي شان در کار، مي تواند نقش موثري در پيشگيري يا کاهش فرسودگي داشته باشد. خلاصه اينکه اول ببينيد چه چيزهايي در شغلتان استرس آورند، اگر آنها قابل رفع نبودند شغلتان را عوض کنيد.
منبع:همشهري+شماره 8